🕊🍂 🕊🍂
🖋 #برگی_از_خاطرات 🌼
💭با اینکه #جانشین فرماندهی تیپ شده بود و کل نیرو ها زیر نظرش بود، همیشه گوشه #نمازخانه می خوابید.
یک شب🌙 برای آب خوردن به سمت نمازخانه رفتم دیدم دارد #نماز شب میخواند...
🔗آنقدر محو #مناجات با خدا بود که متوجه حضورم نشد. نماز شبش که تمام شد کنارش نشستم و گفتم: خب آقاجان، ما بعد از #ظهر کلی کار کردیم. توی کوه و جنگل🌴 بالا و پایین کردیم و خسته شدیم.
🗯کمی هم #استراحت کن شما فرمانده مایی، باید آماده باشی!لبخندی ☺️زد و گفت: خدا به ما به جون بخشیده، باید #جونمون رو فداش کنیم... جز این باشه رسم آزادگی نیست
#شهید #مصطفی_صدرزاده🌷
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
🍃🌸
#برگی_از_خاطرات
دائم الوضو بود
موقع اذان خیلی ها می رفتند
وضو بگیرند
ولے حسن اذان و اقامه را
مےگفت ونمازش راشروع میکـرد
مےگفت: زمین جای جمع کـردن
ثوابه...
حیف زمینِ خدآ نیست
که آدم بدون وضو روش راه بره؟!
#شهید_حسنطهرانیمقدم🕊♥️
➖➖➖➖➖➖➖➖
#حب_الحسين_يجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀🏴❀✿┅┅┄