eitaa logo
کانال بصیرت مهدوی
313 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
8.4هزار ویدیو
240 فایل
سلام علیکم؛ خوش آمدید گروه بصیرت مهدوی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2598567954C5afa203a8c
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 💟دلش با جبهه مقاومت اسلامی بود. وقتی تصمیمش را گرفت كه برود، به من خبر داد. من هم گفتم شرایط شما را قبول كردم و هدفتان را هم خوب می‌شناسم اما كمی نگران بچه‌ها هستم كه اذیت نشوند چون با هر بار مأموریت رفتن محمد‌حسین، بچه‌ها مریض می‌شدند. اما محمدحسین گفت بچه‌های من هم مانند طفلان شهدای كربلا هستند، اگر نروم گویی به ندای هل من معین امام حسین(ع) پشت كرده‌ام. 💢 هفتم اردیبهشت ماه سال 1392 بود كه از همه خانواده خداحافظی كرد و حلالیت گرفت و رفت. بعد از ۴۰ روز حضور در سوریه در 14 خرداد 1392 روز شهادت امام موسی كاظم (علیه‌السلام) با دهان روزه و لب تشنه به شهادت رسید.😢 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید محمد حسین عطری🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟زندگی با ایشان زندگی راحتی نبود، سخت بود، ولی به سختی اش می ارزید. شاید علی خیلی وقت نمی کرد که در خانه درکنار من و بچه هایش باشد، ولی همان وقت کمی هم که پیش ما بود، وجودش به ما آرامش می داد. مهربانی اش، ایمانش و قدرشناسی اش. قدر شناس بود، خیلی. 👈روزهایی که در خانه بود، در کار خانه کمکم می کرد. یک روز جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده زده بالا، آستین هایش را هم. پرسیدم:« حاج آقا! چرا این طوری کرده ای؟ » رفت طرف آشپزخانه. گفت: « به خاطر خدا و برای کمک به شما». رفت توی آشپزخانه و وضو گرفت و بعد هم شروع کرد به جمع و جور کردن. خیلی از زن ها دوست دارند مردشان درکار خانه کمکشان کند، ولی من دوست نداشتم علی توی خانه کار کند. ناراحت می شدم. رفتم که نگذارم، در را رویم بست و گفت: « خانم! بروید بیرون. مزاحم نشوید. »😅 پشت در التماس می کردم: « حاج آقا! شما رو به خدا بیا بیرون. من نارحت می شوم، خجالت می کشم. شما را به خدا بیا بیرون. »☹️ می گفت:« چیزی نیست الان تمام می شود، می آیم بیرون. » آشپزخانه را مرتب کرد. ظرف ها را چید سرجایش. روی اجاق گاز را مرتب کرد، بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست.😊 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید علی صیاد شیرازی 🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟پدر مهربان بُشری و فاطمه(۵و۲ ساله) با شنیدن ناله‌های جان‌سوز کودکان سوریه و عراق هرروز بی‌قرارتر می‌شد و از آنجایی‌که با مشاهده آن جنایات طعم خوش آرامش و لذت‌های زندگی با ذائقه بهشتی‌اش تلخ شده بود. مدام با خود زمزمه می‌کرد، (چگونه بنشینم و نظاره‌گر این جنایات باشم در حالی‌که فرزندان خودم در امنیت کامل در کنارم بازی می‌کنند؟). 💢 از همین رو سفرهای تبلیغی آخر خویش را به‌منظور مبارزه با نشر افکار التقاطی وهابیت و داعش و با حضور در مناطق مرزی و سنی نشین انجام می‌داد. اما غیرت و شجاعت عالمانه‌اش، وجدان بیدارش را به آن‌سوی مرزها کشاند. 💢وی در دوره‌های فشرده آموزش نظامی را بدون اطلاع خانواده گذراند و باوجود شرایط مساعد کاری، تدریس و تحقیق را رها کرده، تا بنا بر قول خودش به ( حاصل آموخته‌هایش) دست یابد. 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید محمد مهدی مالامیری 🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟رضا یک جوان امروزی بود، عاشق سرعت، موتورسواری، بدنسازی. دوبار قهرمان استان خراسان رضوی در رشته زیبایی ا‌ندام در وزن 55 کیلوگرم شده بود.به زیبایی اندام و شیک‌پوشی خیلی اهمیت می‌داد. همیشه می‌گویند دخترها خیلی وسواس دارند موقع مهمانی‌رفتن و حاضر شدن،‌رضا دوبرابر دخترها وسواس داشت. همیشه ما منتظرش می‌ایستادیم تا او حاضر بشود. حالا ببینید همین آدم از همه این مشغولیات دل می‌کند و می‌رود سوریه. انگیز‌ه اش جز ایمان و عشق به اهل بیت چه چیز دیگری می‌تواند باشد. مخصوصا دفعه اولی که اولین گروه فاطمیون اعزام شدند به سوریه، اصلا نمی دانستند که چه چیزی درانتظارشان است، نمی دانستند آنجا چه خبر است، مهمات تا این اندازه که الان هست، نداشتند، حتی غذا و خوردوخوراک شان هم درست نبود، اینها از همان اول فقط و فقط به عشق اهل بیت رفتند، بعد هم که پایشان به سوریه رسید و حال و هوای آنجا و غربت و تنهایی حضرت زینب(س) را دیدند، ماندگار شدند...😢 دراصل هدفشان را آنجا پیدا کردند، فهمیدند دفاع از حرم، چه صفایی دارد.. رضا هم در آن دوسالی که اعزام می‌شد، هروقت رفت نه به خاطر پول بود،نه فرار ازمشکلات زندگی و ... فقط و فقط به‌خاطر اعتقاداتش بود.😍 📎به روایت مادر شهید 🌹شهید رضا اسماعیلی 🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟یادم می‌آید مادرم به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود. به اصرار مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم در بیمارستان ماندم.او هر روز برای عیادت به بیمارستان می‌آمد. 💢 مادرم می‌گفت: همسرت را به خانه ببر. ولی او قبول نمی‌کرد و می‌گفت: باید پیش شما بماند و از شما پرستاری کند. 💢 بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دست‌های مرا گرفت و بوسید و گریه کرد و گفت: از تو بسیار ممنون هستم که از مادرت مراقبت کردی. با تعجب به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود نه مادر شما... چرا تشکر می‌کنی؟! او در جواب گفت: این دست‌ها که به مادر خدمت می‌کنند برای من مقدس است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد برای هیچ کس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است. 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید مصطفی چمران 🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟ذکریا به خانواده‌های مستمند به خصوص برای تهیه جهیزیه کمک می‌کرد این موضوع را ما پس از شهادتش متوجه شدیم و همه این موارد نشان از این داشت که پسرم لیاقت شهادت را داشت. 📎به روایت مادر شهید 🌹شهید ذکریا شیری🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟نزدیك عملیات بود؛ می‌دونستم تازه دختردار شده. یك روز دیدم سرپاكت نامه از جیبش زده بیرون... گفتم: این چیه؟ گفت: عكس دخترمه گفتم: بده ببینمش گفت: خودم هنوز ندیدمش!! گفتم: چرا؟ گفت: الآن موقع عملیاته. می‌ترسم مهر پدر و فرزندی كار دستم بده، باشه بعد... 🌹شهید مهدی زین الدین 🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟همیشه می گفت :سعی کنیم که پدر و مادر در آسایش باشند. هروقت پدرش می خواست یک کار سختی انجام دهد، جلوی کارش را می گرفت و نمی گذاشت کار سخت را انجام دهد یا اگر خودش نبود برایش کارگر می گرفت یا وسیله ای فراهم می کرد تا آن کار برایش آسان شود. 💢هر وقت امتحان داشت یا یک کار مهمی می خواست انجام دهد، زنگ می زد و به پدرش می گفت برام دعا کنید. 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید حسن رجایی فرد🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟اِرباً اِرباً شده بود. چیزی شبیه به پیکر قطعه قطعهِ شده علی اکبر(ع). یک تکه از بدنش در روستای «عظیمیه» در غرب به یادگار ماندُ تکه ای دیگر میهمان قطعه 26 بهشت زهرا (س) شد. در عملیات شناسایی، گلوله تانک مامور بود تا او را به آرزوی دیرینه اش که همان تکه تکه شدن در راه اسلام بود برساند. 💢او فقط 25 سال سن داشت اما خود را شرمنده شهدا و مجروحین انقلاب می دانست. قهرمان بازی دراز در وصیتنامه اش ملت سرافراز ایران را به اجرای فرامین امام روح الله (ره) دعوت کرد. او از امام دل ها یک درخواست داشت و آن این بود که برای قبولی شهادتش بدرگاه خداوند دعا کند. 😔 🌹شهید محسن حاجی بابا🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟کمال تبریک و هدیه مناسبت‌های مهم را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کرد. حتی زمانی‌که ماموریت بود، با ارسال پیامک تبریک می‌گفت. 💢او از هر ماموریتی که برمی‌گشت، سوغات می‌آورد. از علاقه من به گل رز اطلاع داشت و همیشه برایم گل می‌خرید. او دوره پیوند گل را گذرانده و راهرو منزل‌مان را به گفته خود، تبدیل به یک بهشت کوچک کرده بود. همیشه می‌گفت، «هرگلی که شما دوست داشته باشی را قلمه می‌زنم تا با دیدن آن جان تازه بگیری و لذت ببری.» 💢 کمال تمام تلاش خود را می‌کرد تا خانواده اش در آرامش کامل زندگی کنند. هنوز هم در فصل بهار راهرو منزل ما هم‌چون بهشتی کوچک، زیبا و دلربا می‌شود. 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید کمال شیر خانی 🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟یک شب با صدای گریه ی فاطمه از خواب بیدار شدم. دیدم جلیل نیست. فاطمه را آرام کردم و در اتاق را آرام باز کردم . جلیل گوشه ای از سالن نشسته بود. عبا یی (که از نجف خریده بود ) روی شانه هایش و انگشتر عقیق یمن هم در انگشتانش خوابش برده بود. صدایش زدم .چشمانش را باز کرد. گفتم: «جلیل خدا اینگونه قرآن خواندن تو را دوست ندارد! ببین بین قرآن خواندن خوابت برده..» گفت:«زهرا جان. خداوند خطاب به فرشتگانش می گوید در دل این شب، وقتی همه خواب هستند بنده ی من با همه ی خستگیها یش و خوابی که تمام چشمانش را فرا گرفته . بیدار مانده تا من به او عطا کنم هر آنچه می خواهد ...» 💢و اکنون برایم یک عبا مانده و یک انگشتر و سجاده با یک جای خالی و قاب عکسی که هیچ وقت جای خالیش او را پر نمی کند...😢 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید جلیل خادمی🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟 من تصویر بدن بی‌سرش را دیدم، خیلی‌ها به من گفتند که این عکس را نبین، گفتند تو همان عکسی را ببین که محسن استوار ایستاده و اسیر شده، این یکی را نگاه نکن. اما من گفتم نه اینطور نگویید، مگر حضرت زینب(س) در مجلس یزید نفرمودند که «ما رعیت الا جمیلا.» من هم هیچ چیز جز زیبایی در این مسیر، در این عکس نمی‌بینم. 💢اگر علی آن جوری که من دوست دارم، تربیت شود و بزرگ شود،‌ قطعا به این عکس افتخار می‌کند و قطعا همین مسیر را انتخاب می‌کند و انشالله مثل پدرش شهادت نصیب او هم می‌شود. علی با همین دوتا عکس یعنی اسارت و شهادت پدرش می‌فهد که او چقدر شجاع بوده، چقدرمرد بوده،‌با غیرت بوده،‌ با ایمان بوده. 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید محسن حججی🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟بچه​ ها هم دیگر پدرشان را می​شناختند ، از علائق او خبر داشتند. اتفاقا ریحانه تنها کسی بود که او را تا دم در خانه بدرقه می​کرد، ما دلش را نداشتیم توی کوچه از او خداحافظی کنیم. همیشه ریحانه می​رفت پایین ، پشت سرش آب می​ریخت. ما همین جا از پنجره آشپزخانه نگاهش می​کردیم. بعد ریحانه برمی​گشت بالا و شروع می کرد به گریه کردن. جلوی پدرش اصلا گریه نمی​کرد... 💢خیلی​ها خواب شهادتش را دیده بودند ؛​ خواب دیده​ بودند سرش می​رود، بی​سر شهید می​شود. وقتی خبر شهادتش را شنیدیم ، اولین چیزی که پرسیدیم این بود: همان طور که خواب دیده بودند شهید شد؟ گفتند همان طور بی سر...😢 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید بهرام مهرداد🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟به تازگی از وجود عضو چهارم خانواده آگاه شدیم که صحبت از ماموریتی جدید شد. اعتراض کردم که، «شما که تازه از ماموریت برگشتید! می‌خواهید ما را در این شرایط تنها بگذارید؟!» مرتضی پاسخ داد، «شرایط این ماموریت متفاوت است. چاره‌ای ندارم، چرا که هیچ‌کس جایگزین مسوولیت من نمی‌تواند باشد.» مرتضی ادامه داد، «نگران نباش، هیچ خطری تهدیدم نمی‌کند!» پس از شنیدن سخنان وی راضی شدم و مرتضی آماده اعزام شد… 💢با پیشنهاد او شب آخر به پارک رفتیم. وی برای اولین بار گفت، «اسما جان، ممکن است شما نازنین زهرا را به سمت بازی‌ها ببرید.» همیشه خودش این کار را انجام می‌داد. تعجب کردم. گفت، «من خسته‌ام!»، اما گویا می‌دانست که آخرین گردش ماست و دیگر مسوولیت پدر رسالت من است. آن شب درحالی سپری شد که مرتضی، مرتضای همیشه نبود…😢 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید مرتضی مسیب زاده🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟موقع رفتنش به او گفتم: «من هیچ وقت نگفتم نرو و هرگز در کارت برای رفتن به سوریه مانع تراشی نکردم. فقط بگو من که همه ی دل خوشیم و همه وجودم تو هستی، بگو چه کار کنم؟» آن قدر با اهل بیت عصمت و طهارت(ع) ارتباط عمیقی داشت و به آن ها دلداده بود، که گفت: «شما رو به حضرت زینب(س) می سپارم.» و ادامه داد: «یادت هست اون شبِ قدری که من از مسجد برگشتم و شما از تلویزیون با مراسم شیخ حسین انصاریان احیاء گرفته بودی؛» من کامل یادم بود، آقای انصاریان گفت: «اگر در لحظه آخر عمر چند دقیقه به من فرصت بدهند تا من حرف بزنم، به حضرت زینب کبری(س) عرض می کنم: من نه به نمازهایم، نه به روزه هایم، نه به کتاب هایم و نه به اعمالم دل خوش نکرده ام و فقط به گریه هایی که برای شما کرده ام دل خوشم. خانم جان! من برای شما خیلی گریه کردم.» ...😭 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید محمد آژند🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟سید محمد علاقه‌مند به روحانیت و حوزه بود. برای همین به محض اینک دیپلمش را گرفت برای حوزه ثبت نام کرد. چهار سال درس خواند و طلبه شد و بعد هم دو سال رفت تبلیغ. پسرش سید حسین را هم روی پاهایش می‌نشاند و میکروفن دستش می‌داد و می‌گفت می‌خواهم مداح شود. خیلی علاقه‌مند به این مسائل بود.😍 📎به روایت مادر شهید 🌹شهید سید محمد موسوی ناجی🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 🌹 💟خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا و عمل می‌کنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب. 💢قرآن قرآن را فراموش نکنید. بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است. 💢اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید. 💢رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کند. 🌹شهید احمد علی نیری🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟اول قرار بود برود عراق اما لغو شد و به نظر من اگر اکبر در زاهدان شهید نمی شد در سوریه به شهادت می رسید؛ چون اخلاق او را می دانستم، وقتی ماموریتی پیش می آمد او نفر اول بود که می رفت. در مورد زاهدان هم می توانستند نیروهای دیگری را بفرستند و اجباری هم در کار نبود؛ ولی خودش خواست که برود. 💢شش ماه آخری که ما با هم زندگی کردیم اخلاق و رفتارش خیلی تغییر کرده بود، نماز که می خواند گریه می کرد، پای سخنرانی حضرت آقا هم می نشست گریه اش می گرفت. 💢یک بار من در آشپزخانه بودم و او هم سر کار بود، وقتی رسید گفت: «شهید سعید است و شهادت سعادت» و بلند گفت: «خانم دعا کن تا من شهید شوم.» من هم از آشپزخانه گفتم: «ان شاءالله. ان شاءالله که اکبرآقا شهید شود؛ ولی نه در این سن و سال.» آخر پسر کوچکمان زمانی که پدرش شهید شد یک سال و سه ماهش بود، یکی دیگر ۱۰ ساله و دیگری ۵ سال و نیمه بودند. 💢خیلی به او وابسته بودم؛ چون من سه تا بچه کوچک داشتم و وقتی کارهای خودش تمام می شد خیلی به من کمک می کرد 📎به روایت همسر شهید 🌹مدافع وطن:شهید اکبر عبدالله نژاد 🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 🌹 💟لحظه اي غفلت نكنيد كه دشمنان اسلام در كمينند، به تبعيت از فرمان امام در صحنه بوده و هميشه تابع و مطيع فرمان ولايت فقيه باشيد تا از لغزشها و ضربات و لطمات مصون بمانيد. ... واي بر ما اگر اين نعمت الهي (جمهوري اسلامي) را شكرگزار نبوده و لياقت استقرار حكومت جهاني اسلام را نيابيم. 💢شما در برابر خون پرجوش و خروش شهيدان مديون و مسئوليد. واي بر ما! چگونه مي خواهيم فرداي قيامت در جلو رسول الله(ص) حاضر شويم. ... بكوشيد قلم و قدم و تلاش و كلام و همه اعمالمان در جهت رضاي خدا و استحكام جمهوري اسلامي و پيشرفت انقلاب اسلامي باشد. 🌹شهید سید باقر طباطبایی نژاد 🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟سربندش رو بسته بود، اومد در حالی كه قاب عكست رو بغل كرده بود، گفتم مواظب باش الان ميوفته روی پاهات خيلی سنگينه . عزيزم چكار به قاب عكس بابا داری گفت ميخوام با ، بابا سجادم سلفی بگيرم . حرفی برای گفتن نداشتم قاب عكست رو گذاشت كنار ديوار و نشست كنارت و عكس دو نفری كه ميخواست رو گرفت . گفت مامان عجب عكسی شد ببين انگار بابا سجاد منو بغل كرده انگار نشستم روی پاهاش .😢 📎دلنوشته همسر شهید 🌹شهید سيد سجاد حسينی🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟محمدحسین بسیار با شرم و حیا، محجوب، متین و مؤمن بود. صفا، سادگی و اخلاص زیادی داشت. 💢در مراسم خواستگاری آنقدر آهسته سخن می‌گفت كه من صدایش را به سختی می‌شنیدم و گفتم صلواتی برای سلامتی امام زمان(عج) و تعجیل در فرجش بفرستیم تا بتوانیم با هم صحبت كنیم. بعد از آن كمی بهتر توانست حرف‌هایش را بزند. 💢محمدحسین علاقه عجیبی به ائمه به طور خاص آقا اباعبدالله(ع) داشت. در منزل ما ساعتی بود كه در آن نوشته شده بود ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه. وقتی آن را دید، گفت این همان جایی است كه می‌خواهم وصلت كنم. بسیاركم‌صحبت بود و برای انجام امور خیر به دیگران كمك می‌كرد. 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید محمد حسین عطری🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟اين جمله از اولين وصيتنامه‌اش برای شاگردان ورهروانش به يادگار ماند: «عمامه من كفن من است» درود خداوند بر او باد كه حنظله‌وار زيست و حنظله وار به درجه رفيع شهادت نايل شد.🌹 🌹شهید مصطفی ردانی پور 🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
💟همیشه می‌گفت: «کاری که ما می‌کنیم خیلی حساس است و اهمیت دارد و اصلاً صرف ایران نیست که از این کار استفاده کند.» اعتقاد داشت این موشک‌ها در واقع اختراع شیعه است و می‌گفت: «می‌خواهم روی این موشک‌ها بزنم «ساخت شیعه» و به اذن خدا و کمک اهل بیت کاری خواهیم کرد که آیندگان خواهند فهمید چقدر اهمیت  دارد.» 📎به نقل از خانواده 🌹شهید حسن تهرانی مقدم 🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟ببینید یک جوان 28 ساله چقدر روی خودش کار کرده بود که هم حیایش و هم اخلاقش هم تواضع و ادبش به این مرحله رسیده بود. او حتی یک شب هم نماز شبش ترک نمی‌شد، دوساعت در سجده‌گریه می‌کرد و خسته نمی‌شد. 💢هدف او برای رفتن به سوریه هم دفاع از اسلام بود، می‌گفت: «دفاع از خاک و حضرت زینب(س) خیلی مهم است؛ اما مسئله مهم‌تر این است که داعش با پرچم اسلام دارد اسلام را نابود می‌کند.» و جمله معروفی دارند که شهادت جان کندن نیست دل کندن است. 📎به روایت همسر شهید 🌹شهید محمد مسرور 🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
🌺 💟جنگ، بین من و حاج اسماعیل جدایی انداخت. هر کداممان به منطقهای رفتیم و کمتر همدیگر را میدیدیم. مهم این بود که به وظیفه و تکلیفمان عمل کنیم. پس از جنگ چند سالی در سپاه استان بود و سپس به تهران و از آنجا به سوریه رفت. 💢اسماعیل صدای خیلی خوبی داشت و مداح بود. دهه ی اول محرم هرجا بود خودش را به آمل میرساند. این سالها نیز که او در سوریه بود و نگرانش بودیم، دهه ی اول محرم به آمل می آمد. شبها در چند هیئت روضه میخواند و آخرشب به تکیهی محلهی خودمان میآمد. او بابت ذکر مصائب اهل بیت(ع) هیچ وقتی پولی نگرفت و اجرش را با شهادت از حضرت زینب(س) دریافت کرد. 📎به روایت برادر دوقلوی شهید 🌹شهید اسماعیل حیدری🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊