#مــادّه_اوليّــه_آفـرينش_جـن
«وَ الْجانَّ خَلَقْنــاهُ مِــنْ قَبْـلُ مِـنْ نـــارِ السَّمُــومِ.»(27 / حجر)
ـ سوگند مىخوريم كه مــا خلقــت نــوع آدمى را از گلى خشكيده كه قبلاً گلى روان و متغيــر و متعفـن بــود آغـاز كـرديـم، و نــوع «جِن» را از بــادى بسيــار داغ خلــق كــرديــم، كـــه از شـــدت داغـــى مشتعــل گشتــه و آتـش شــده بـــود.
ظاهر مقابلهاى كه در ميان جمله «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَأٍ مَسْنُونٍ،» و جمله «وَ الْجانَّ خَلَقْنـاهُ مِـنْ قَبْـلُ مِـنْ نـارِ السَّمُومِ،» (26 و 27 / حجر) برقرار شده، اين است كه همان طور كه جمله اولى در صدد بيان اصل خلقت بشر است، جمله دومى هم در مقام بيان همين معنا باشد. پس نتيجه اين مىشود خلقت جانّ در آغاز از آتشى زهر آگين بوده است.
اگر در آيه مورد بحث مبدأ خلقت جنّ را از نار سموم دانسته، با آيه سوره «اَلرَّحْمن» كه آن را «مارجى از نار» ناميده و فرموده:« وَ خَلَقَ الْجانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ،» (15/رحمن) منافات ندارد، زيرا مارج از آتش شعلهاى است كه همراه دود باشد، پس دو آيه روى هم مبدأ خلقت جــن را بــاد سمــومى معــرفى مىكند كه مشتعل گشته، و به صورت مـارجى از آتـش در آمـده اسـت. (1)
1- الـميـــــــــــــزان ج،23 ص 225.
#بخش_اول #معارف_در_قرآن
#شناخت_جن
#فصل_اول
#ماهيّت_وجودى_جن_و_استعدادهاى_آن
#تفسیرموضوعی_المیزان
#کتاب_هفتم
#جن_و_شیطان