eitaa logo
تولد دوباره (درمسیر بندگی )
301 دنبال‌کننده
31.6هزار عکس
17.4هزار ویدیو
441 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رهبري.pdf
481.3K
آیا تصمیمات رهبری در سیاست های نظام اشتباه است و فشارهای وارده بر مردم ناشی از این سوء مدیریت رهبر است ؟ آیا زمان آن نرسیده که شخصیت اصلحی زمام امور را بدست گیرد ؟ مدتهاست که این نمونه سوالات و یا فرافکنی ها در محافل مختلف مطرح می شود و اذهان عده ای را به این مسئله معطوف میکند که چرا نباید فرد دیگری را برای مدیریت نظام انتخاب کنیم ؟ مطالب از جلسات کلاس به رشته تحریر درآمده است Eitaa.com/darharameyar
اخیرا حدیثی از امام صادق (ع) به آدرس اصول کافی ج ۱ ص ۶۸ در فضای مجازی منتشر می‌شود مبنی بر اینکه از حضرت سوال شد بین دوحاکم کدام را انتخاب کنیم و حضرت فرمودند‌ (بنگر مخالفان آیین ما کدام را بیشتر می پسندند، او را کنار بگذار و ببین کدام بیشتر، آنها را خشمگین میکند، او را برگزین) باطلاع میرساند چنین حدیثی در این صفحه و صفحات دیگر یافت نشد آنچه در کتاب آمده مربوط به دعاوی و نزاع بین دونفر است که به حاکم طاغوت مراجعه می‌کنند امام نیز پاسخی می‌دهند مبنی بر اینکه مسلمان نباید تحت ولایت طاغوت باشد.... لذا عزیزان هوشیار باشند و مطالبی که مستند نیست را انتشار ندهند که به کذب در کلام متهم نباشند گاهی ممکن است مطلبی به ظاهر عقلانی و درست باشد لیکن تا یقین نشود از زبان معصوم ع است نمی‌توان گفت حدیث است در جهت شعار انتخاباتی می‌توان از آیات زیر استفاده کرد سوره مائده آیه ۵۷ سوره ممتحنه آیه ۱ سوره آل عمران آیه ۱۱۸ و ۱۱۹ ایضاً از احادیث زیر قال الصادق علیه السلام: لَیسَ یُحَبُّ لِلمُلوکِ أن یُفَرِّطوا فی ثَلاثٍ: فی حِفظِ الثُّغورِ، و تَفَقُّدِ المَظالِمِ، و اختِیارِ الصّالِحینَ لأعمالِهِم؛  امام صادق علیه السلام: برای حکمرانان پسندیده نیست که در سه کار کوتاهی ورزند: حفظ مرزها، رسیدگی به مظالم و حقوق پایمال شده مردم و انتخاب افراد شایسته برای کارهای خود. بحار ج ۷۵ ص ۲۳۳ قال علی علیه السلام: أعقَلُ المُلوکِ مَن ساسَ نَفسَهُ لِلرَّعِیَّةِ بما یُسقِطُ عَنهُ حُجَّتَها، و ساسَ الرَّعِیَّةَ بما تُثبِتُ بهِ حُجَّتَهُ علَیها؛ امام علی علیه السلام: خردمندترین فرمانروا کسی است که خود را چنان سیاست (تربیت) کند که جایی برای بهانه و اعتراض ملّت بر او باقی نماند و با مردم چنان سیاستی در پیش گیرد که حجّت خود را بر آنان تمام کند. غرر و درر آمدی ۳۳۵۰ قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: «مَن اِسْتُعْمِلَ عاملاً عن المسلمین و هو یعلم أنَّ فیهم مَنْ هو أوْلی بذلک منه و أعلم بکتاب الله و سنَّةِ نبیّه، فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین؛ رسول خدا(ص) می فرماید:هر کس، از میان مسلمانان، کارگزار (مدیر) گردد، در حالی که می داند دیگری نسبت به او در این کار، اولی و آگاه تر به کتاب خدا و سنت رسول اوست، به خدا و پیامبر و تمامی مسلمانان خیانت کرده است. الغدیر ج ۸ ص ۲۹۱
عرض قدردانی و تبریک دارم نسبت به همه عزیزانی که با مشارکت خود در انتخابات به وظیفه الهی و سیاسی خود جامه عمل پوشانده و ایران اسلامی را سربلند نمودند امیدواریم دولت جدید در پیشبرد اهداف انقلاب و تحقق اسلام ناب محمدی و رفع موانع معنوی و معیشتی هم میهنان عزیز موفق و پیروز باشد ان شاء الله همانطور که قبلا عرض کردیم کسی که فی الله و للّه انجام وظیفه میکند و بر مدار حق میچرخد همیشه پیروز است اگر چه در ظاهر شکستی مطرح باشد همیشه نگاه ما با آنچه در نظر خدای متعال است یکی نیست انسان متوكل از منظر نهج البلاغه كسي است كه تا سرحد امكان به تلاش ادامه ميدهد ولي پيروزي را در میل و خواست خود نمی جوید بلکه پیروزی را در مشيت الهي مي بيند اینطور نیست که هر تلاشي داشت، انتظار داشته باشد نتيجه دلخواهش را بدست آورد اين ميشود خدايي كردن نه بندگي كردن شما مامور به تكليف هستید و خدا هم هر طور پاسخ داد يا تصميم گرفت با خود اوست خدایی کردن کار ما نیست ما فكر ميكنيم هميشه بايد كارها نتيجه دلخواه ما را بدهد در حاليكه اعتماد به خدا و واگذاری به خدا یعنی با نتیجه کار نداشته باش بلکه به خودِ او واگذار کن از صدر اسلام تا کنون، از خانه نشینی امیرالمومنین (ع) و وقایع کربلا، تا غربت و شهادت همه اهل بیت (ع) اینگونه بوده است هر اتفاقی پیش بیاید و در هر مقطع از زمان، ما تکلیفِ مخصوص به آن مقطع را داریم در هر بُرهه از زمان کاری نداریم که چه می شود یا چه خواهد شد بلکه الان و در لحظات بعد نیز تکلیف دیگری از منظر خدای متعال هست که باید انجام داد یعنی در هر لحظه تکلیف تغییر میکند و انجام هر دو تکلیف عین بندگی است خدای متعال خدایی نیست که عالم را تعطیل کند وخدایی نیست که دین خود را تعطیل کند و نصرت ندهد ربّ عالم هستی است پس شما نگران دین خدا نباشید بلکه در جهت حیات و احیاء خودتان تلاش کنید تمام ذرات عالم زیر نظر امام عصر است. «لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين» در نماز غفیله می خوانید: «ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها» یک برگ هم بدون اذن خدای متعال نمی افتد و خدای متعال بر آن علم دارد، و خزینه علم خدا امام است حضرت بقیه الله الاعظم است، که مدیریت نظام عالم دردست اوست اما عبرتی باید و درسی باید گرفت و آن اینکه فکر کنید چرا نتوانستید به مقصد و مقصود خود نائل شوید و مشیت و اراده خدا را با اراده خود همراه کنید؟ موانع این وحدت کجا بوده؟ اشتباهات من و شما به عنوان یک فرد معتقد و مومن چه بوده ؟ چرا نتوانستیم دین و انقلاب و مبانی آن را درست تبلیغ کنیم ؟ چرا نتوانستیم جوانها و نوجوانان را به سمت خودمان سوق دهیم ؟ اگر ما مومن می بودیم، اگر فهیم و با بصیرت می بودیم، اگر اخلاق پیغمبری داشتیم، میتوانستیم در دهه گذشته اکثریت را جذب کنیم نه اینکه طوری رفتار کنیم که اقشار مختلف از ما دور شوند، جدا شوند مگر این ملت و این جوانان از اعراب جاهلیت کمتر بودند؟ پیغمبر با کدام اخلاق و سیره به اهداف رسید؟ هر کس در طریق ما نبود به انحاء مختلف طرد کردیم، راندیم، رها کردیم، گفتیم اینها از ما نیستند، از ما جدا هستند، راه ما با راه آنها جداست و... کجای کار اشتباه بود؟ همین الان خدا به ما میگوید از نتیجه همین انتخاب درس بگیرید گذشته غلط را جبران کنید اگر یک جوان را با محبت و برخورد صحیح و عالمانه و دور از تعصب جذب میکردید یک دانشگاه را با خود همراه کرده بودید خودمان کردیم شنیدم شب انتخابات عده ای یاد خدا و پیغمبر و وظیفه شرعی افتادند و همه را تشویق به شب زنده داری و دعا و استغاثه میکردند آیا انتخاب فقط یک شب است یا اینکه هر لحظه در حال انتخابید بقول فرمایش آیت الله بهجت (ره) دعا چیزی نیست که انجام ندهیم؛ اما همین کافی نیست؛ بعضی مطالب، دوایی است نه فقط دعایی باید فکر کنید که چرا دوستان و نزدیکان و اقوام و حتی فرزند خود را نتوانستید جذب کنید و چرا در دهه های گذشته در جهت مخالف عقاید شما گرایش پیدا کردند؟ چرا باید از اقشار مذهبی و انقلابی فرار کنند؟ کوتاهی من و شما کجا بوده؟ چه میزان بوده؟ در چه مواردی بوده؟... فِى الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فى اَزْمانِ خدای متعال در همه‌ی دوران‌ها حتی در زمان فطرت که پیغمبری نبوده عِبادی داشته و دارد بندگانی که (ناجاهُمْ فى فِکْرِهِمْ) در باطن با آن‌ها نجوا می‌کرده نتیجه‌ی نجوا چه بوده؟ فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقَظَة فِى الاْبْصارِ وَ الاْسْماع ِ وَ الاْفْئِدَةِ این بوده که با نور بیداری و یقظه در دلهای دیگران چراغ بر می‌افروختند و دیده‌ ها را روشن می‌کردند یعنی قوای تعطیل شده‌ی دیگران را احیا می‌کردند با نور خود در دیگران می‌دمیدند پس من و شما باید اول خودمان را احیاء کنیم تا بعد بتوانیم مسلمان آگاه و با بصیرت تربیت کنیم. Eitaa.com/darharameyar
در بسیاری از مواقف معرفت و شناخت راه صحیح از غلط ، حق از باطل به سواد نیست به معرفت است ، معرفتی که از تقوا بدست می آید اکثر مواقع مومنین اصول را شناختند ، فروع را یاد گرفتند ، احکام را بلدند، فضایل و رذایل را میشناسند ، حرام ،حلال ،مکروه ،مستحب اما وقتی در موقعیت های مختلف قرار میگیرند نمیدانند چطور باید عمل کنند نمیتوانند احکام را تطبیق بدهند ، تشخیص بدهند و راه صحیح را پیدا کنند بعد از اينكه سر به سنگ خورد مي‌فهمند كه بيراهه رفتند در فلان برخورد با فلان شخص ، در فلان معامله ، در فلان مشارکت اجتماعی ، در مواجهه با مسایل مختلف که الان این حرف را بزنم یا نزنم ، این کار انجام بدهم یا ندهم، این سرمایه را بدهم یا ندهم ، ادامه تحصیل بدهم یا ندهم، به این خواستگار جواب مثبت بدهم یا ندهم، این شغل را انتخاب بکنم یا نکنم ... هیچ تشخیص درستی نمیدهد چرا ؟ چون فرقان ندارد اهل تشخیص حق وباطل نیست، سواد خیلی چیزها را دارد اما اینکه بخوبی بداند و بفهمد چه باید بکند و چطور باشد به سواد دنیایی نیست، و حتی به سواد دینی و عقل نظری هم نیست، به معرفت و فرقانی است که میبایست از راه تقوی و عمل بدست می آورد، وقتي انسان این شناخت را داشت عمل را روي حساب انجام ميدهد. در نگاه كردنش، در خوردنش، در خوابيدنش، در پوشيدن، در خريدنش، در معاشرت، در افكار ونيات و سخن گفتنش، در ازدواجش، در شغلش و... در خواب وبيداري و ایضاً فهمی که در طریق سلوک نیاز داریم که اصل نیاز و حرکت ماست اما اگر كسي تقوا را از دست داد سواد ناشي از آن را هم از دست مي‌دهد براي اينكه یک سلسله از علوم از راه تقوا مي‌آيد وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ فرق بين حق و باطل, فرق بين صدق و كذب, فرق بين خير و شرّ, فرق بين حَسن و قبيح, سرانجام فرق بين مذموم و محمود به وسيله تقواست. كسي كه مشكل جدّي دارد و نمي‌تواند و نمي‌داند چه راهي را انتخاب كند؛ اين در اثر پناهندگي به ذات مقدس حق و تقوی حل مي‌شود. چرا ما همیشه دنبال اولیاء خدا و اهل باطن برای مشورت و تشخیص راه هستیم ؟ چرا آنها در مقام مشورت گره ها را باز میکنند ، از کجا این تشحیص را آوردند ؟ این شناخت برای چه کسانی است ؟ برای طالبان حقیقی و کسانی که صداقت خود را در طلب خدا را نشان میدهند که حضرت استاد رضوان الله تعالی علیه در این بند از جلد سوم کتاب مقالات اشاره فرمودند که «اگر حقيقت «طلب» در درون سالك و در دل او به تحقق برسد، يعنى اگر به معنى كلمه طالب باشد، با اشارتهاى ربوبى به آنچه بايد بكند، و به آنچه بايد بشود، به روشنى هدايت مى‏گردد»