#دلنوشته_علوی
این روزها از دار دنیا تنها گوشه ای دِنج، کُنج حرم علی ابن موسی الرضا حال دلم را خوب می کند؛ آن جا که خیره به گنبد طلایی آقا ، عقده های این روزهای دلم را خالی کنم.
زیارت نامه در دست، او را صدا بزنم و دردهای نهفته در سینه را با او به گفت و گو بنشینم.
مگر نه این است که گفته اند #امام_رئوف ؟! پس با خیالی آسوده هر چه هست و نیست را با او در میان می گذارم!
چشم به گنبدِ طلایی او ، دلم را گره می زنم به شبکه های #پنجره_فولاد و زیر لب این بیت شعر را زمزمه می کنم :
" هر بلایی کز تو آید رحمتی است
هر که را رنجیده ای ، آن راحتی است "
راستی گاهی بعضی #تذکر و #تلنگر ها چقدر بجاست و لازم ، پس چرا گلایه ؟!
تازه می فهمی هنوز #خدا دوستت دارد!
اشکم را پاک و سرم را بلند می کنم و در هق هق گریه های بی امانِ این ساعت ها، دوباره تکرار می کنم : " الهی و ربی من لی غیرک ..."
بگذریم؛ قصد نوشتن نداشتم اما شاید برای آن که در صفحات تاریخ زندگی ام به یادگار باقی بماند، لازم بود چند جمله ای از روزهای پایانی دهه ی اول آبان ۱۴۰۳ بنویسم.
"آقا جان راستش را بخواهید خیالم آسوده است چون مثل همیشه شما را دارم، پس امیدم تنها به شماست که خاندان کرم هستید، آنچنان که بارها در جامعه خوانده ام : " عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ " و من تنها دلخوشیم همین است و بس ! "
•┈┈••✾••┈┈•
🌐 کانال بیان علوی :
🍃https://eitaa.com/bayanalavi