#روایت_دیدار
#تلنگر
به مناسبت #هفته_دولت به اتفاق سایر همسنگران عزیز در ادارات مختلف شهرستان برای دیدار با فرماندار محترم راهی فرمانداری شدیم.
جلسه با تلاوت آیات قرآن کریم شروع و طبق آداب مرسوم در این گونه جلسات، با تقدیر و تشکر و تبریک از سوی دبیر جلسه و ارائه ی گزارشی از برنامه های هفته دولت در شهرستان ادامه پیدا کرد.
بعد ارائه گزارش از سوی دبیر محترم جلسه ، جناب آقای دکتر خوشنویس فرماندار محترم شهرستان شروع کردند صحبت کردن.
لابه لای فرمایشاتشون یه جلمه، خیلی با دلم بازی کرد؛ جمله ای که به تعبیر خودشون، از بزرگوار دیگری نقل قول می کردند:
« کاری رو که به عهده شماست، به شکلی به پایان برسونین که انگار آخرین کاری هست که در قامت یک مسئول دارین انجام میدین »
کنایه از این که در انجام هر کاری در زندگی این قدر اهل تلاش و کوشش باشین کأنّه بعد انجام اون کار هیچ گونه مسئولیت دیگه ای نخواهید داشت، فلذا اون زمان تمام هم و غمتون با این دید اینه که طوری عمل کنین که مردم از شما به نیکی یاد کنند.
رفتم تو فکر، آیا واقعا شخص علی علوی مقدم این طور عمل می کنه ؟!
اگه فردا روزی از دنیا رفتم یا دیگه توفیق خدمت نداشتم یا بالاتر، مگه نمیگیم این نظام زمینه ساز آمدن حضرت حجت عج است، اگر آقا تشریف آوردن ، آیا در قامت یک مسئول وظیفه ی خودم رو به درستی انجام دادم؟!
واقعاً نمی دونم !!!
فلذا اگه در زندگی روزمره همیشه نگاهمون به وظایفی که رو دوشمونه، همین باشه که نکنه این آخرین مسئولیت ما در قبال خدا، دین خدا، خانواده، اجتماع ، مردم ، نظام و ... هست، شاید اون وقت جور دیگه ای عمل کنیم!
🇮🇷 بیان علوی 🇵🇸
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تلنگر
نیاز به #خدا و #ولی_خدا :
نیازی که اگه در انسان بیدار شد اون وقت تموم لحظات زندگیت #وقف امامت میشه ، وقف صاحبت میشه و همه جا و همه جا #یاد حضرت هستی ...
این نیاز به خدا و ولی خدا هم زمانی زنده میشه که انسان بتونه نسبت به سایر نیازهاش بی توجه بشه ... درست مثل ماه رمضون که نیاز به آب و غذا هست اما با روزه و بی توجهی به اون نیازها ، طعم شیرینی #وصال رو بعد افطار و در اوج اون روز عید فطر می تونی بچشی؛ اون وقته که تازه اگه وصالی هم نبود، حتی از عشق بازی با نام معشوق حقیقی هم لذت می بری؛ فتامل!
گر میسر نیست ما را کام او
عشق بازی می کنیم با نام او
•┈┈••✾••┈┈•
🌐 کانال بیان علوی :
🍃https://eitaa.com/bayanalavi
#دلنوشته_علوی
این روزها از دار دنیا تنها گوشه ای دِنج، کُنج حرم علی ابن موسی الرضا حال دلم را خوب می کند؛ آن جا که خیره به گنبد طلایی آقا ، عقده های این روزهای دلم را خالی کنم.
زیارت نامه در دست، او را صدا بزنم و دردهای نهفته در سینه را با او به گفت و گو بنشینم.
مگر نه این است که گفته اند #امام_رئوف ؟! پس با خیالی آسوده هر چه هست و نیست را با او در میان می گذارم!
چشم به گنبدِ طلایی او ، دلم را گره می زنم به شبکه های #پنجره_فولاد و زیر لب این بیت شعر را زمزمه می کنم :
" هر بلایی کز تو آید رحمتی است
هر که را رنجیده ای ، آن راحتی است "
راستی گاهی بعضی #تذکر و #تلنگر ها چقدر بجاست و لازم ، پس چرا گلایه ؟!
تازه می فهمی هنوز #خدا دوستت دارد!
اشکم را پاک و سرم را بلند می کنم و در هق هق گریه های بی امانِ این ساعت ها، دوباره تکرار می کنم : " الهی و ربی من لی غیرک ..."
بگذریم؛ قصد نوشتن نداشتم اما شاید برای آن که در صفحات تاریخ زندگی ام به یادگار باقی بماند، لازم بود چند جمله ای از روزهای پایانی دهه ی اول آبان ۱۴۰۳ بنویسم.
"آقا جان راستش را بخواهید خیالم آسوده است چون مثل همیشه شما را دارم، پس امیدم تنها به شماست که خاندان کرم هستید، آنچنان که بارها در جامعه خوانده ام : " عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ " و من تنها دلخوشیم همین است و بس ! "
•┈┈••✾••┈┈•
🌐 کانال بیان علوی :
🍃https://eitaa.com/bayanalavi