#روایت_اعتکاف
#روز_اول
#قسمت_اول
امروز منطقه ی ترشیز میزبان مدیر کل محترم تبلیغات اسلامی استان است؛ بعد خوندن نماز صبح در جمع معتکفین مسجد، باید برم سمت #کاشمر.
ساعت ۷ صبح قراره درجمع #جهادگران منطقه با حضور مدیر کل محترم راجع به مقوله #جهاد جلسه ای داشته باشیم .
شیخ حسین ( حجتالاسلام صداقتی) یه تخته یک در دو رو مطلب نوشته و مثل همیشه سهم هر کدوم از زیر مجموعه های اداره رو در این زمینه مشخص کرده؛ تا اومدن حاج آقا، فرمون جلسه دست شیخ حسین هست.
دونه دونه دوستان دارند به جلسه ملحق میشن تا این که مدیر کل محترم تشریف آوردن.
بعد سلام و احوالپرسی و تبریکات مرسوم #روز_مرد، واژه #جهاد شد نقل محفل مجلسمون، نزدیک به ۲ ساعت بحث و تبادل نظر!
یکی از مهم ترین مطالب حجتالاسلام والمسلمین صاحبقرانی راجع به موضوع جهاد:
«ببینید، هر زمان حضرت آقا میخوان در مورد یه موضوعی در کشور، مردم و مسئولین با تمام قوا وارد #میدان بشن از لفظ #جهاد استفاده می کنند .
#جهاداقتصادی ، #جهاد_فرزند_آوری و ... و امروز #جهاد_تبیین.
امروز بالاترین عرصه ی جهاد و جهادگری در میدان اطاعت امر ولی #جهاد_تبیین است ، اگر جهاد تبیین صورت پذیرد، جهاد های دیگه هم معنا پیدا می کنه ، امروز همه ی ما باید اولویت یک ما در مقوله جهاد ، همين جهاد تبیین باشه»
خلاصه قرار شد #جهادواره منطقه ی ترشیز تمام همت و قدرت خودش رو ، معطوف #تبیین کنه، سلاح قدرتمندی که باید #تزویر رو از بین ببره .
پ.ن: #روایت_اعتکاف ادامه داره بواسطه مشغله های فراوان این ایام ، در روزهای آینده بیشتر خواهم نوشت .
•┈┈••✾••┈┈•
🌐
🍃https://eitaa.com/bayanalavi
#روایت_آنسه
#جلسه_یازدهم #قسمت_اول
جلسه امروز آنسه یه مهمان ویژه داشت؛ #مدیر_کل_تبلیغات_اسلامی خراسان رضوی جناب حجت الاسلام والمسلمین #صاحبقرانی.
بچه ها مثل همیشه از ساعت ۴ تو نرجسیه بودن؛ ادامه بحث #تربیت_نگاه با محوریت #حضور_خدا در زندگی رو شروع کردیم.
« #دعا یکی از مهمترین عوامل حضور خدا در زندگیه؛ عاملی که هر چقدر تو زندگی بیشتر بود، ارتباط ما با خدا بیشتر و درنتیجه حضور خدا تو زندگی ما پر رنگ تر خواهد بود.
وقتی هم حضور خدا تو زندگی انسان پر رنگ شد، نگاه انسان به مسائل زندگیش نگاه الهی میشه.
اون وقت تو رنجش ها و بلاها، چون خدا رو داری کم نمیاری، خرد نمیشی و نمی شکنی و حتی بعد از مدتی تمرین در زندگی ، بلا و رنجش ها نه تنها برات دردآور نیست بلکه زیبا خواهد بود»
یه ساعتی از جلسه گذشت که حاج آقا تماس گرفتند و آدرس خواستند؛ دقایقی نگذشت که تشریف آوردند.
بعد سلام و احوالپرسی با بچه ها ازم خواستند چند دقیقه ای راجع به روند تشکیل این گروه و فعالیت هامون صحبت کنم.
« آنسه که به معنای #همنشین_نیکو ست از دل اعتکاف امسال بیرون اومد؛ اونم خیلی اتفاقی!
روز آخر وقتی که یکی از اساتید دعوت شده به اعتکاف به دلایلی تشریف نیاوردن با توجه به #آسیب_های_اجتماعی منطقه چند دقیقه ای راجع به #تربیت_نگاه صحبت کردم .
همین جلسه باعث استقبال بچه ها و درخواست اونها برای استمرار این بحث بعداز اعتکاف شد؛ و جلسه ای که روز اول با ۳۴ نفر شروع شده بود در یازدهمین جلسه با بچه ها و دو جلسه مخصوص والدین ، امروز قریب به ۸۰ نفر مخاطب داره »
بعد عرائض حقیر، حاج آقا شروع کردن صحبت کردن ...
ادامه پست بعدی ...
#روایت_دیدار
#قسمت_اول
امروز در مسجد صاحب الزمان عج شهر خلیل آباد میزبان بیش از ۴۰ هیئت مذهبی و مسئولین بزرگوار این هیئات بودیم؛ جلسه ای با حضور قریب به ۲۰۰ نفر از جوانان ، میانسالان و پیرغلامانی که عمر خود را در راه خدمت به محبین و دوست داران حضرات معصومین علیهمالسلام صرف می کنند؛ از سادات جلیل القدر عمامه و کلاه سبز به سر گرفته تا پیرمردان عصا به دست و جوانانی که در کنار این عزیزان راه رو رسم نوکری به سیدالشهداء رو دارن یاد می گیرن، همه و همه آمده بودن تا در آستانه #محرم الحرام دیداری تازه کنند و از تجربیات همدیگه برای خدمت بیش از پیش به عزاداران سیدالشهداء علیه السلام استفاده کنند.
پس از سخنرانی مسئول محترم عقیدتی سیاسی سپاه شهرستان جناب حجت الاسلام والمسلمین کاردان که بر #حضور_حداکثری هیئتی های عزیز در انتخابات فردا تأکید داشتند، چند دقیقه ای جناب سرهنگ رمضانی عزیز نکات امنیتی و مباحث مربوط به حیطه ی انتظامی هیئات رو مطرح کردند.
مهمان دیگر این جلسه در روز شهرداری و دهیاری ها #شهردار پرتلاش ، هیئتی و انقلابی شهر خلیل آباد جناب آقای مهندس #پاکدل بودن که با عنایتی که داشتن مقررشد، ان شاالله با همکاری این بزرگوار بعد از دهه اول محرم همایش تجلیل از #پیرغلامان ، #چای_ریزان و #مداحان قدیمی هیئات مذهبی شهرستان را در شهر خلیل آباد میزبان باشیم.
ادامه دارد ...
•┈┈••✾••┈┈•
🌐 کانال بیان علوی :
🍃https://eitaa.com/bayanalavi
#روایت_اربعین
#آنسه
#قسمت_اول:
شاید از زمانی که تصمیم گرفتیم امسال، به نام #گروه_فرهنگی_تربیتی_آنسه موکب داشته باشیم، چندین جلسه با بچهها و مربیانمون برگزار کردیم.
هر چند مجبور بودم برای برگزاری مراسم روز اربعین، همزمان با هیئات محترم مذهبی، بعضی از ادارات وگروه های مردمی جلساتی جداگانه داشته باشم؛ اما حالا که بنا به برپائی موکبی به نام گروه (آنسه) بود، باید تمام تلاشمون رو برای این مهم به کار می بردیم؛ موکبی با رنگ و بوی #مقاومت و محوریت #مهدویت.
بچه ها روزها دور هم جمع می شدن تا بسته های پذیرایی و فرهنگی رو آماده کنند و ایده های خودشون رو برای برپائی هر چه بهتر موکب به اشتراک بذارن.
روز موعود فرارسید؛ مسیری تقریبا دو کیلومتری از #میدان_مرکزی تا #گلزار_شهدای_گمنام.
بذارین به این نکته هم اشاره کنم که فصل برداشت محصول اصلی منطقه یعنی #انگور هم فرارسیده!
صادقانه بگم با وجود روزها پیگیری و تلاش، اما چون اکثر مردم عزیز این منطقه باغدار هستند؛ ترس داشتم استقبال مردمی خیلی کم رنگ باشه، با این وجود خدا رو شکر هر چقدر بیشتر می گذشت، به تعداد شرکت کنندگان در پیاده روی بیشتر اضافه می شد، تا جایی که در پایان مراسم، شاهد حضور جمعیتی عظیم از اقشار مختلف مردم در این مراسم بودیم.
از اون طرف هم بحمدالله با رایزنی های صورت گرفته نسبت به سال گذشته شاهد رشد دو برابری مواکب در مسیر و البته محل اجتماع اربعین بودیم؛ مواکبی با خدمات متنوع از دل هیئات محترم مذهبی، کانون خادمیاران رضوی، سپاهیان و بسیجیان عزیز و بعضاً ادارات شهرستان.
•┈┈••✾••┈┈•
🌐 کانال بیان علوی :
🍃https://eitaa.com/bayanalavi
#روایت_دیدار
#قسمت_اول
وارد کوچه شدیم؛
صدای جیغ و سروصدای بچه ها از خانه ای قدیمی که محل زندگی شهید بزرگوار #شهید_کریمی شهر #کندر بوده و این روزها به عنوان #خانه_عالم، محل زندگی روحانی بزرگواری به نام حجت الاسلام والمسلمین سعیدی است، مثل شاخه های #تاک_انگور داخل حیاط، به بیرون می رسید.
در زدیم؛ بچه ای تقریبا ۴ ساله در رو وا کرد. وارد حیاط شدیم؛ ۵ بچه قد و نیم قد دور حاج اقا رو گرفته بودن و یک دختر محجبه با چادر عربی اون طرف تر کنار ماشین پرایدی قدیمی به ما خوش آمد می گفت. با خودم گفتم ساعت ۸ شب بچه های همسایه، خونه ی حاج اقا چه کار می کنن؟! با یاالله یاالله گفتن امام جمعه معظم به همراه حاج اقای توسلی دبیر محترم امور مساجد وارد خونه شدیم. خونه ای قدیمی با سقفای گنبدی شکل، من رو برد به دوران کودکی و نوجوانی و منزل پدری😍 و تمام خاطرات بچگیم رو برام زنده کرد. یک ماهی هست حاج آقای سعیدی مهمان مردم باصفای #مسجد_شهید_کریمی شهر کندرن. دقایقی گذشت که فهمیدم ۶ بچه ای که تو حیاط دیدم بچه های خود حاج آقان؛ هنوز می گفتم ماشاالله ۶ تا بچه؟! که صدای گریه نوزادی از تو گهواره قدیمی گوشه اتاق به گوشمون رسید☺️ حاج آقا با سینی ای چایی وارد اتاق شد و شروع کرد تعارف کردن. گفتم : " ماشاالله ۷ تا بچه قد و نیم قد؟ سخت نیست ؟!" خندیدن و گفتن:"حاج اقا ۷ تا نه ۱۰ تا!" تعجب رو تو چهره ی حاج آقای دستجردی ، حاج آقای توسلی و حاج اقای زراع و صادقانه بگم خودم می شد به وضوح دید☺️ _ "۱۰ تا ؟! " 😳 +بله شروع کردن نام بچه ها رو گفتن : علی،مهدی،نفیسه،غلامرضا،معصومه، محمدکاظم،موسی الرضا،نجمه،قاسم وحیدر😍