#قاب_آخر
امسال توفیق داشتم، بعد از ظهرها چند ساعتی با طلاب بزرگوار مدرسه علمیه حاج شیخ ره کاشمر در باب دروس #اخلاق_مقدماتی ، #درسنامه_نهج_البلاغه و #درسنامه_نهج_الفصاحه مباحثه ای طلبگی داشته باشم.
مباحثه ای که به توصیه اساتید بزرگوارم و بیشتر برای ارتباط با اساتید معظم حوزه و به منظور کسب فیض از محضر این عزیزان انجام میشد.
گاهی همین ارتباط با علما و تأثیرپذیری از روش و مَنِش این بزرگواران مسیر زندگی انسان رو تغییر میده؛ و به تعبیر شاعر، گاهی همین ارتباط ساده، انسان رو از جام عشق بازیِ الهی این بزرگواران سرمست می کنه :
« هر که خواهد همنشینی با خدا
گـو نشیند در حضـور اولـیـاء
صد قیامت در درونشان نقد هست
کمترین آن که شود همسایه مست »
یادم نمیره اوایل طلبگی در مازندران، توفیق تلمّذ محضر استاد بزرگواری داشتم به نام جناب حجت الاسلام والمسلمین بیانی، از شاگردان حضرت آیت الله کوهستانی اعلی الله مقامه الشریف.
یکمرتبه در محل دفتر ایشون نشسته بودیم که چند مرتبه گوشی رومیزی ایشون برای پرسش سوال شرعی و استخاره زنگ خورد، ایشون هر بار خواستن جواب بدن عوض لفظ مرسوم #الو از کلمه #یاالله استفاده کردن؛ حقیر عرض کردم:
« آقا جان دلیلی داره شما بر خلاف شیوه ی مرسوم، موقع پاسخ دادن به تلفن به جای الو از این لفظ شریف استفاده می کنید؟!»
فرمودند: «پسرم وقتی بنده می تونه عوض استفاده از یک کلمه لغو (الو) از ذکر خدا استفاده کنه چرا کلام بیهوده بر زبان جاری کنه، استاد ما حضرت آیت الله کوهستانی ره همیشه می فرمودند :«من تأثیر کلام بیهوده رو کمتر از لقمه حرام نمی دانم»
🇮🇷 @bayanalavi|بیان علوی 🇵🇸
#نماز_یکشنبه_ماه_ذی_القعده
#نماز_توبه
مرحوم سید بن طاووس در کتاب اقبال، غسل و نمازی را ذکر کرده که در میان اساتید اخلاق به «غسل و نماز توبه» معروف شد، که مناسب است هر کس در آغاز منزلی از منازل سلوک یا ایام خاص -مثل آغاز ورود به ماه رجب یا شعبان و ماه رمضان- این نحو توبه را انجام دهد. در اربعین موسوی ( مراد سی روز ماه ذی القعده و ده روز اول ماه ذی الحجه ) نیز بهتر است در همه یکشنبه های ماه ذیالقعده غسل و نماز توبه انجام شود.
🧐اما دلیل این توجه ویژه چیست؟
😍رسول مکرم اسلام (ص) در یکشنبه ماه ذیالقعده میان مردم آمدند و فرمودند: ای مردم، کدام یک از شما می خواهد توبه کند؟
عرض کردیم: همه می خواهیم توبه کنیم.
فرمود: غسل کنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز - در هر رکعت یک بار «فاتحة الکتاب»، سه بار «قل هو الله أحد» و هر کدام از دو سوره «معوّذتین»
(سوره های ناس و فلق)را یک بار - بخوانید، سپس هفتاد بار استغفار کنید و آن را به «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم» ختم کنید، آن گاه دستها را بالا آورید و بگویید: «یا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ، اِغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاّ أَنْتَ.» سپس فرمودند: هر بندهای از امت من این عمل را انجام دهد، از آسمان به او ندا می شود: «ای بنده خدا، عمل خود را از نو آغاز کن؛ زیرا توبه تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد. 🔸با انتشار کیفیت خواندن این نماز در ثواب آن شریک باشید . 🇮🇷 @bayanalavi|بیان علوی 🇵🇸
#روایت_دیدار
#روز_دختر
روز گذشته توفیق داشتم به دعوت ریاست محترم #کمیته_امداد_امام_خمینی_ره برادر بزرگوارم جناب آقای #فانی محضر دختران بزرگوار مددجویی برسم که متأسفانه از نعمت وجود پدر محروم هستند و پدرشان در قید حیات نیست.
#روز_دختر بهانه ی خوبی بود تا این گروه از دخترانم چند ساعتی در #اقامتگاه_بومگردی روستای #بزنجرد دور هم دیگه جمع بشن و مهمان خوان پرخیرو برکت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و خواهر بزرگوارشون حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها باشند .
حقیر نیز، پیرو جلسه ای که هفته گذشته با مسئولین محترم کمیته امداد داشتم ، اولین جلسه دور دوم کلاس های تربیتی #آنسه رو با رویکرد #پیشگیری_از_آسیب_های_اجتماعی با این گروه از دخترانم برگزار کردم؛ دخترانی که بزرگترین مصیبتی که شاید یک دختر میتونه تو زندگیش متحمل بشه، (اونم بعضاً تو سنین کودکی ) داغ پدر بود.
وقتی پدر که بزرگترین حامی انسان در زندگی هست، نبود؛ طبیعتاً ممکنه آسیب های اجتماعی که چندین ماهه در کلاس های آنسه داریم راجع بهش حرف می زنیم بیشتر گریبان گیر یه دختر نوجوان و جوان بشه؛ دقایقی با بچه ها به گپ و گفت پرداختم ، حرف هایی متنوع که به اقرار یکی از همین دخترانم این مدل حرف ها رو کمتر شنیده بودن و شاید از زبان یک طلبه شنیدن براشون بیشتر قابل تأمل و توجه بود.
مقرر شد این سلسله جلسات ان شاالله با همکاری کمیته امداد امام ره در سطح شهرستان برای نوجوانان و جوانان مددجوی بزرگوار منطقه برگزار بشه؛ امیدوارم توفیق داشته باشم در حد بضاعت، قدمی هر چند کوچک برای حال خوب بچه های این منطقه بردارم.
🇮🇷 @bayanalavi|بیان علوی 🇵🇸
#مه_دخت
📷 جلسه توجیهی والدین گروه آنسه به منظور برگزاری #اردوی_مشهد_مقدس ، به مناسبت دهه کرامت و #روز_دختر
پ.ن: ان شاالله روز چهارشنبه مورخ : ۲۶ اردیبهشت ماه به همت #شهرداری و #شورای_اسلامی_خلیل_آباد گروهی ۴۰ نفره از دختران این شهر همزمان با دهه کرامت مهمان حرم مطهر علی ابن موسی الرضا علیه السلام خواهند بود.
اهم برنامه های این روز :
🔹زیارت حرم مطهر امامزاده سید محمد علوی علیه السلام
🔹حضور در پارک علم و فناوری استان
🔹زیارت حرم مطهر امامزادگان یاسر و ناصر علیهماسلام
🔹زیارت حرم مطهر علی ابن موسی الرضا علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
🌐 کانال بیان علوی :
🍃https://eitaa.com/bayanalavi
#جشن_بزرگ_سربازان_دهه_نودی_امام_عصر_عج
همراه با همخوانی سرود #سلام_فرمانده
🎤با حضور : مداح بزرگوار جناب آقای #ابوذرروحی
⏰ زمان : شنبه ۵ خردادماه ساعت : ۹:۳۰ صبح
📍مکان تجمع : میدان مرکزی شهر خلیل آباد
•┈┈••✾••┈┈•
🌐 کانال بیان علوی :
🍃https://eitaa.com/bayanalavi
30.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧕پویش #مهردخت
امسال روز #دختر قرار که همه کارها رو بسپریم به #دخترا
در محورهای
🔺️پاتوق های هنری، نمایشگاه ها و ایستگاه های صلواتی خیابانی با کنشگری دختران
🔺️فعالیتهای اجتماعی و حل مسأله های مدرسه،محله و.. به دست دختران
🔺️فعالیت های جهادی دختران برای دختران
🔺️قاب ویژه : کنشگری دخترانه برای دختران غزه
✴️ روایت های تصویری و نوشتاری، کلیپ، ویدئو پادکست ،ولاگ و ... از الگوهای کنشگران خلاقانه دخترانه را برای ما از طریق سکوهای مجازی
ایتا، بله، روبیکا و شاد به شناسه زیر ارسال کنید:
🆔️@Dokhtaran_group
🎁همراه با جوایز ارزنده🎁
#دختر_پیشرو
#کارو_بسپار_به_دخترا
┄┅═💠✨🌹✨💠═┅┄
اداره کل تبلیغات اسلامی خراسان رضوی
#سفرنامه (۱)
بعد نماز صبح، قرائت دعای روز، دعای عهد و زیارت عاشورا که برنامه ی جاری مسجد هست، کم کم سر و کله ی بچه ها داشت پیدا می شد؛ قرارمون ساعت ۴ صبح بود!
داشتیم یک تجربه ی متفاوت با دختران بزرگوار دهه هشتادی و نودی رو آغاز می کردیم؛ دخترانی که ماه هاست بعد از #اعتکاف باهاشون در ارتباط بودیم و حالا جزئی از زندگی من و مربیان #آنسه شده بودن؛ مربیان داشتن لیست دخترای اردو رو رصد می کردن تا از حضور همه مطمئن باشن.
تقریباً ساعت ۴:۲۰ صبح همه ی بچه ها سوار اتوبوسی شده بودن که زحمت هماهنگیش رو #شهرداری و #شورای_اسلامی شهر خلیل آباد کشیده بود.
از گپ و گفت بچه ها می شد فهمید اکثر بچه ها، تمام دیشب رو از شوق اردوی امروز چشم رو هم نذاشتن؛ بعضی از چشمها از شدت بیداری سرخ شده بود و هنوز تو ماشین ننشسته بودن که چُرت زدن ها شروع شد.
بهشون گفته بودم ۴ صبح هر کس نیومد ما میریم دیگه، بعداً کسی گلایه نکنه☺️، راستش قرار بود این اردو فقط زیارتی نباشه ، و تموم یازده جلسه مباحثمون رو یه جورایی عملاً باهم دیگه تمرین کنیم .
#دهه_کرامت و #روز_دختر و درنتیجه برگزاری اردوی یک روزه به مقصد #مشهد_مقدس، بهانه ی خوبی بود برای تمرین مباحث کلاس های آنسه؛ البته بذارید اعتراف کنم که هیچ کدوممون فکر نمی کردیم قراره چه اتفاقاتی بیفته؛ و نمی دونستیم #آب_وهوا تو مشهد و مسیر چه خوابی برامون دیده☺️.
اتوبوس که راه افتاد، مجدداً قوانین مربوط به اردو رو با بچه ها مطرح کردم، از عدم همراه داشتن تلفن همراه در این روز گرفته، تا تشکیل گروه های پنج نفره برای همکاری و نظم بیشتر و مشخص کردن سرگروه ها!
ادامه دارد ...
#سفرنامه (۲)
ساعتای نزدیک ۷ صبح بود که رسیدیم مزار مطهر امامزاده #سیدمحمدعلوی؛ بچه ها پیاده شدن و بعد از تجدید وضو راهی زیارت شدن.
اصغر آقای سلیمان نژاد و حسین آقای فاطمی شروع کردن بساط صبحانه گرم بچه ها رو آماده کردن؛ املت اولین وعده غذایی بچه ها بود که سر صبحی حساب می چسبید.
امامزاده سید محمد علوی علیه السلام در شصت کیلومتری شهر مقدس مشهد و در یک کیلومتری روستای #اسلام_قلعه قرار داره؛ معمولاً هر زمان مشرف بشی ، خدّام بزرگوار این امامزاده با چای داغ پذیرای زوّار عزیز هستند .
زیارت بچه ها که تموم شد، قاب زیبای پیش رو با مرقد مطهر این امامزاده واجب التعظیم یکی از چندین #قاب_ماندگار سفر زیارتی ما به مقصد مشهد مقدس رو به خودش اختصاص داد.
صبحانه بچه ها که تموم شد، راهی مشهد مقدس شدیم، قرار بود ساعت ۱۰:۳۰ مهمان #پارک_علم_و_فناوری باشیم؛ با راننده محترم صحبت کردم، چون هنوز وقت داشتیم قرار شد قبلش راهی حرم مطهر رضوی بشیم و بعد از زیارتی مختصر راهی پارک علم و فناوری بشیم ...
ادامه دارد ...
#سفرنامه (۳)
از اساتید بزرگوارم شنیده بودم و در سیره ی علما می دیدم، که هر زمان مشرف مشین حرم مطهر، از ورودی های سمت نواب ( پایین پای حضرت) وارد بشین؛ تقریباً ساعت ۹ بود که رسیدیم جلوی حرم مطهر😍
شروع کردم #اذن_دخول خوندن:
«أَللّهم إِنّی وَقفتُ عَلى باب مِن أَبوابِ بُیوتِ نَبیک...»
از جمله آداب زیارت مشاهد مشرفه و حرم مطهر حضرات معصومین علیهم السلام، خوندن اذن دخول، قبل از ورود به حرم مطهر هست و علامت اذن هم، اشکیه که هنگام ورود روزی انسان میشه.
اذن دخول رو خوندیم و وارد حرم شدیم؛ آسمان ابری بود و کم کم، نم نم بارون داشت سنگ فرشهای حرم رو خیس می کرد.
گوشه ای از حرم که تقریبا مسقف بود و خلوت تر، انتخاب کردم و با بچه ها چند دقیقه ای به گپ و گفت پرداختم.
دوزادهمین جلسه ی #آنسه رو در حالی شروع کردیم که روبروی گنبد طلایی علی ابن موسی الرضا علیه السلام نشسته بودیم:
«برای حضور خدا تو زندگیت و در نتیجه #تربیت_نگاه، بزرگترین شرط، دلبُری از غیر خداست؛ تازه وقتی از همه دل بُریدی اون وقته که خدا از آدم دلبَری می کنه»
داشتم لابه لای حرفام حال دگرگون بچه ها رو می دیدم، شروع کردم شرط این دلبُری و دلبَری کردن رو گفتن:
« #اضطرار ، بزرگترین شرط #انکسار در مسیر بندگی و انتظاره؛ وقتی انسان به اضطرار رسید و از همه ناامید شد اون وقته که خدا و امام زمان میگن بیا تو آغوش خودمون»
داستان زائر مضطری که به امام رضا پناه آورده بود مقدمه ی خوبی بود برای روضه ام.
بچه ها شروع کردن گریه کردن.
بارون کمی شدت گرفته بود؛ انگار آسمون هم داشت دختران آنسه رو تو گریه جلو آقا یاری می کرد...😭
ادامه دارد ...
#سفرنامه (۴)
کم کم بارون داشت شدت میگرفت تا جایی که احساس کردم باید بازدید از #پارک_علم_و_فناوری رو بذاریم برای یه وقت دیگه !
بچه ها راهی زیارت شدن و قرار شد بعد از نماز ظهر بازدید از #موزه_مرکزی_حرم_مطهر جایگزین پارک علم و فناوری بشه ...
با اصغر آقا و حسین آقا از بچه ها جدا و راهی زیارت شدیم؛ بارون داشت شدت می گرفت.
با یکی از دوستان تماس گرفتم تا برای بچه ها #نمک و #نبات تبرک از حرم بگیرم؛ آدرس #مسجد_صدیقیها رو بهم دادند ، اما شدت بارون به قدری بود که نمی شد تو صحن ها به راحتی راه رفت ، هر کسی یه گوشه ای مسقف از حرم خودش جا داده بود، تا از شدت بارون در امان بمونه .
چند دقیقه ای ، یه گوشه از حرم روبروی ضریح نشستیم، صدای اذان که بلند شد با رفقا راهی رواق حضرت امام ره شدیم؛ تا نمازمون بخونیم.
بواسطه شکسته بودن نماز، نماز ظهر و عصر رو با همون نماز ظهر امام جماعت خوندیم؛ من راهی مسجد صدیقیها شدم و اصغر آقا و حسین آقا رفتن تا مقدمات ناهار بچه ها رو فراهم کنند .
آدرس مسجد صدیقیها رو گرفتم؛ ورودی مسجد با بنری زیبا و نوشته ی #محفل_اشک که با تصاویری از #حاج_قاسم ، #ابومهدی و کلی سربند سنجاق شده به چتایی هایی که ورودی محفل رو مسقف کرده بود، خودنمایی میکرد .
وارد شدم، سراغ خادمی رو که بهم معرفی کرده بودند گرفتم.
چند دقیقه ای طول کشید تا بسته های تبرکی آماده بشه؛ بعد چند دقیقه یکی از خدام بزرگوار صدام زدند و ۵۰ بسته کوچک نمک و ۱۰ بسته کوچک نبات متبرک رضوی رو تحویلم دادند .
با مربیانِ همراه بچه ها تماس گرفتم ، قرار شد یک ربع بعد جلوی موزه مرکزی به بچه ها ملحق بشم ...
ادامه دارد ...