eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
137 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
○🐾○ امام صـــــادق ؏ هرڪس ناشـتا یک بِـه بخورد نطفہ اش پاڪیزه میشود و فرزندش نیڪومی گردد. •° @bayenatiha
پول تو جیبی 💵💵💵💵💵 انگشت‌ها داشتند به پول تو جیبی نگاه می‌کردند و براش نقشه می‌کشیدند. - انگشت اول: چطوره که همین الان با هم بریم مغازه 😍 - انگشت ‌دوم: تا پشمکی بگیریم خوشمزه، گرم و تازه 😋 - انگشت سوم: من دوست دارم بگیریم یه بستنی دوباره 🍦 - انگشت چهارم: یا آبنبات چوبی که طعم خوبی داره 🍭 - انگشت شصت: نه آبنبات چوبی نه بستنی نه پشمک ✋ بیاین پس انداز کنیم این بار، پولو تو قلک⚱️ •° @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی هیجانی 🤓دقت، توجه و تمرکز 👀هماهنگی چشم ها 🤩هیجان و هدف 🦵تقویت عضلات درشت ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🌵• خانوم خونہ وقتشہ با ڪمڪ بچه ها حسابی شاهڪار کنی 😌💪 وقت نظافت خونمونہ میخوایم حسابی رحمت خدارو پارو و جارو ڪنیم🌱 خدا از خانوم شلختہ خوشش نمیادا😉 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☝️. حیاط رو جارو بزݩ ✌️یڪی از ملحفه هارو بشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌•°💛🌵’’ [• •] . ‌‌. بزرگ‌ترین آزمون ایمان، زمانی است که چیزی را می‌خواهید و به دست نمی‌آورید بـا این حال، قادر باشید بگویید؛ «خدایـا‌شکرت..» -حاج‌اسماعیل‌دولابی . ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد خدا ۲۱.mp3
10.42M
مجموعه ۲۱ | مکانیسم تأثیر «ذکر حقیقی» و اُنس با خدا، در کنترل انواع های انسان با تحلیل یکی از قصه‌های قرآن! •° @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میون سینه زنی.mp3
5.98M
🌲° اللهم اجعل محیاے محیای ارباب •° @bayenatiha
یه بغل خاطره دارم.mp3
6.91M
🌲° وای اگه نبودی آقا باز چی به سرم میومد •° @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《🌳》 امام علی (ع) درباره حضرت زهرا (س) فرمود: من هرگاه به فاطمه نگاه می کردم، غم و غصه هایم زائل می گردید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میشه آرامش یہ مرد بود ♥️ میشه غم از دلش برداشت.. •° @bayenatiha
¤🌴¤ امشب یہ کارت خوشگل درست ڪن 💌 خواهشا از کاغذای دورریز استفاده نکن😬یڪم سلیقه به خرج بده توش یہ جمله خوشگل برای حال خوب همسرجان بنویس و بذار جلوے آینـہ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ایده ○خدا تورو آفرید تا دنیاے من قشنگ تر بشہ• •° @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ورشکست رویا آسمان نقاشی‌اش را آبی کرد. دفترش را بالا آورد و خوب به نقاشی نگاه کرد. بلند شد. به صورت بابا خیره شد. موهای سیاه و لخت بابا روی پیشانیِ بلندش ریخته بود؛ رو به بابا گفت:«نقاشیم قشنگ شده؟ دوسش داری؟» آهی کشید. دست روی عکس کشید آرام گفت:«کاش پیشم بودی بابایی» مادر دست روی کمرش گذاشته بود، از اتاق بیرون آمد. کنار رویا ایستاد و گفت:«چیه دخترم دلت برای بابا تنگ شده؟» رویا دفترش را به مادر نشان داد:«دلم می‌خواست نقاشیم رو به بابایی نشون بدم» سرش را پایین انداخت و گفت:«کاش کارگاه بابا ورشکست نشده بود!» مادر روی زانو نشست. موهای لخت و مشکی رویا را از روی پیشانی بلندش کنار زد و گفت:«قربون دخترم برم که اینقدر شبیه باباشه» ریزخندید و ادامه داد:«این‌بار که رفتیم ملاقات بابا نقاشیت رو بهش نشون بده» رویا با لب‌های لرزان گفت:«نه من دوست ندارم بابا رو تو زندان ببینم» خودش را توی بغل مادر جا کرد. مادر اشک‌های رویا را پاک کرد. رویا به چشمان خیس مادر نگاه کرد و گفت:«بابا کی از زندان آزاد میشه؟» مادر گونه‌های خیس رویا را بوسید و گفت:«یکم طول می‌کشه تا بتونم بدهی‌های کارگاه رو بدم و بابا بیاد خونه» به سختی لبخند زد. بلند شد. رو به رویا کرد و گفت:«پاشو دخترم برو یه نقاشی خوشگل دیگه بکش منم برم بقیهٔ لباس‌ها رو بدوزم، پاشو دختر قشنگم» رویا سری تکان داد و گفت:«چشم» دفترش را روی زمین گذاشت. مدادرنگی‌هایش را آورد. بابا را کشید با لباس آبی و خط‌های سیاه، نقاشی‌اش را نگاه کرد. أین نقاشی را دوست نداشت. دفتر را ورق زد. توی صفحهٔ سفید بابا را با کت و شلوار کشید. خودش و مادر را کنار بابا کشید. لب‌های مادر را خندان کشید، از آن خنده‌ها که فقط وقتی بابا بود روی صورتش می‌نشست. به نقاشی نگاه کرد. چقدر این نقاشی را دوست داشت. نقاشی‌اش را با دقت رنگ کرد. تبلتش را آورد و از نقاشی عکس گرفت. نقاشی را برای معلمش فرستاد. خانم معلم نقاشی را که دید با چشمان گرد نوشت:«خودت کشیدی دخترم؟» رویا جواب داد:«بله خودم تنهایی کشیدمش» خانم معلم برایش نوشت:«افرین خیلی زیبا کشیدی عزیزم، راستی بابا آزاد شده؟» رویا با دستان لرزان نوشت:«نه هنوز، مامان می‌گن طول می‌کشه تا بابا بیاد خونه» خانم معلم اشکش را پاک کرد و نوشت:«می‌شه از نقاشی‌های دیگه‌ت برام عکس بفرستی؟» رویا نوشت:«چشم» از تک تک نقاشی‌هایش عکس گرفت. توی دفترش پر بود از نقاشی ‌هایی که به عشق بابا کشیده بود. خانم معلم نقاشی‌ها را برای همکارانش فرستاد و نوشت:«این‌هانقاشی‌های رویا کوچولوست، رویا آرزو داره پدرش زودتر از زندان آزاد بشه. پدر رویا بخاطر ورشکست شدن کارگاه تولیدیش بدهکار و حالا توی زندانه، رویا یه دختر هنرمنده و این نقاشی‌ها خیلی با ارزشن من میخوام این نقاشی‌ها رو برای رویا بفروشم تا با پولشون پدر رویا رو از زندان نجات بدیم» هنوز ده دقیقه از ارسال این پیام نگذشته بود که خانم معلمی یکی از نقاشی‌ها را انتخاب کرد و نوشت:«من این نقاشی را به اندازهٔ نصف حقوق این ماهم به اضافه مبلغ کمی که پس انداز دارم می‌خرم» آقای معلمی یکی دیگر از نقاشی‌ها را با مبلغ بیشتری خرید. خیلی زود تمام نقاشی‌های رویا فروخته شد. خانم معلم به رویا پیام داد:«رویای عزیزم دختر هنرمندم بابا به زودی به خونه برمی‌گرده» •° @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💙 🌙 «قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه‌ای که در آن بنشانی، هزار دانه پس می دهد. اگر ذره ای نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد. و اگر دانه ای از محبت نشاندی، خرمن ها بر خواهی داشت.» 💚❤️💜 •° @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا