<🪐>
ســــــــــلام و صد سلام صبــــــــــح زیباے پاییزےتون بخیر دلبراے زمینے😍
بگو ببینم دماغت چاقہ؟
آهـــای بانوے خوشگلِ خونہ😌
چاییت تازه دمه؟
صبحونہ آماده اس ؟
بوے نون تازه خونہ رو پرکرده؟
دمـ زرنگامون گرم ♥️
صبح ڪه پاشدی
توی هوای باز یہ نفس عمیق بکش ☺️
صبحت رو با رسیدگے بہ حیاط خونہ
شرو؏ ڪن
اسفند دود ڪن و بچرخون توی خونہ🌱
منـو نگاه 😎
تو صاحب داریـا
حواست باشه
صاحب تو خداست ♥️
و صاحب تو هواتو داره💪
پاشو زیر سایه خدا خونہ رو بهشت ڪن 🌱
✿ฺ @bayenatiha✿ฺ
♥️🍃
آنقدر کردی کرم، کردی کرم، کردی کرم
تا گدایت آخرش از اغنیا شد یا حسن!
#روزموگࢪهزدمبہپسرفاطمه
📸#ورق_بزنید | غیبت پشت سر بابا ممنوع!
🔸خانم عزیز اگه همیشه همسرت دير به خونه میاد، مشكل مالی داره، از روابطش تو دنيای مجازی ناراحت هستی يا هر چيز ديگهای كه باعث شده ازش دلخور باشی، لزومی نداره در مورد اينها با بچهها صحبت كنی.
✿ฺ @bayenatiha✿ฺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
آی بازی بازی بازی
چه کیفی داره بازی!🤩
💠 تنیس به سبک خانگی و دست ساز...😂
👈🏻بازیهاتو خودت بساز!
✴️ بازی برای بچهها ینی زندگی!❤️
#بازی
#بازی_حرکتی #بازی_رقابتی
✿ฺ @bayenatiha✿ฺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
دایناسور با بشقاب یکبارمصرف
✿ฺ @bayenatiha✿ฺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
\⭐️\
#خوشمزهجاتے
واسہ ناهار خوشمزه موݩ
یه لازانـیا بدون فر
درست کنیم😋
#ناهـــــاࢪونہ
✿ฺ @bayenatiha✿ฺ
4_6007862255792686635.mp3
3.15M
|💫|
#ســــــــــوࢪهتوبہ119_120
دوستے با همنشین خیلی اثرداره
دوستای تو هرجوری باشن
همون میشے
دریغا من گِلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم ☘
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از رهبران الهی جدا نشین
تکامل جامعه با چندچیزه
ایمان و تقوا و بارهبر بودن 💪
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در هرزمان باید معصومی باشه
تا ما باهاش باشیم و ازشون
پیروی کنیم🌱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در جهاد خوشی و تلخے عمل
صالحه ♥️
هراتفاقے بیوفته در جهاد
قدم به قدمش
چه کم چه زیاد
عمل صالحہ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسلمان باید ڪفرستیز باشه
نباید اصلا خیالش بره طرف کافرین
باید هرحرکتی که کفار روبه
عصبانیت بکشونہ
عمل صالحه💪
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حاجآقاقرائتے
✿ฺ @bayenatiha✿ฺ
مگہ خدانگفتہ
اگࢪ فقیر باشند خدا غنے شان مےکند؟ ❤️
#آیتاللهحائرےشیرازے
♥⃢ ☘ @bayenatiha
~🌟~
#وقتتمـــــیزڪاریہ
براے اینڪه یه برنامه نظافتےِ
خوب داشته باشے
تلاش کن و فڪر
ببین چه راه حلے به برنامه هات میخوره
تاهمیشه به کارهات سرموقع برسے 💪
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاشو مهربونم
وقت برق انداختݩ منزلہ😎
درڪنار رسیدگی عمومے
☝️جاڪفشی بیرون رو مرتب کن
✌️انباری خونه رو بیرون بریز و مرتب کن
#یہساعتنظافتبدوݩگوشے
بریم بازی
زردک کتاب را بست. برفک خندید و گفت:«چقدر قشنگ بود بازم برام بخون»
زردک از جا پرید. جست زد و گفت:«من دیگه میرم بازی بعدا برات میخونم زردک جونم»
زردک به دور شدن برفک نگاه کرد. گوشهای درازش را تکان داد و زیر لب گفت:«منم بزرگ میشم... با سواد میشم اونوقت خودم میتونم کتاب بخونم»
به حیاط کوچکِ خانه رفت. توی حیاط با توپِ کلمیاش بازی میکرد. صدایی شنید:«پیس... پیس...»
به طرف صدا برگشت. دوتا گوش تیز نارنجی دید. به طرف صدا رفت. با چشمان گرد گفت:«عه من تو رو توی کتاب برفک دیدم، تو روباهی»
روباه دستش را جلوی بینی گذاشت و گفت:«هیس... یواشتر»
دمِ نارنجی پشمالویش را تکان داد و گفت:«قصهای که برفک برات خوند شنیدم خیلی قشنگ بود»
زردک سر تکان داد و گفت:«بله بله خیلی قشنگ بود»
روباه سرک کشید و گفت:«در را باز کن تا باهم حرف بزنیم»
زردک در را باز کرد. روباه جلو آمد و گفت:«بیا... بیا تا مامانت نیومده با هم بریم بازی کنیم»
زردک کمی فکر کرد و گفت:«بدون اجازه که نمیتونم بیام مامانم الان میاد رفته هویج بچینه وقتی اومد اجازه میگیرم و میام بازی»
روباه لبش را کج کرد و گفت:«اخه مامانت فکر میکنه من دشمن شمام اما منکه دشمن نیستم من خیلی هم دوستم!»
زردک جلوتر رفت و گفت:«غصه نخور روباهجون من که میدونم تو دوستی، توی کتاب برفک دیدم که روباه مهربون چطوری به خرگوشها کمک کرد»
روباه زبانش را دور لبش کشید. آب دهانش را قورت داد و گفت:«معلومه که دوستم، بیا... بیا بریم بازی کنیم وقتی برگشتی برای مامانت بگو که من چقدر خوبم»
دست زردک را گرفت و گفت:«اونوقت همه میفهمن که در مورد من اشتباه میکردن»
چشمان زردک برق زد و گفت:«چقدر خوب! اونوقت ما میتونیم همیشه با هم دوست باشیم»
روباه زردک را به طرف خودش کشید و گفت:«بیا بغلم دوست عزیز و خوشمزهی من»
زردک ابرویش را توی هم کرد و گفت:«خوشمزه؟»
روباه دستپاچه جواب داد:«منظورم خوشگل بود آخه تو خیلی نازی»
زردک من و من کنان گفت:«اگه بدون اجازه بیام مامانم ناراحت میشه!»
روباه خواست زردک را به دندان بگیرد که صدای مامانخرگوشه را شنید:«اهای... آهای... داری چیکار میکنی؟ دور شو از دختر کوچولوی من... دور شو روباه مکار»
و با چوب به دنبال روباه دوید.
روباه با سرعت از زردک دور شد.
زردک به طرف مامانخرگوشه جست زد و گفت:«ما میخواستیم باهم بازی کنیم»
مامانخرگوشه با چشمان گرد پرسید:«با روباه؟ روباه دشمن ماست مگه نگفتم نباید بهش نزدیک بشی؟»
زردک سرش را پایین انداخت و جواب داد:«توی کتاب روباه و خرگوشا باهم دوست بودن تازه روباه کلی به خرگوشها کمک کرد!»
مامانخرگوشه سر تکان داد و گفت:«اون فقط یه قصه بود، هیچ وقت نباید به روباه اعتماد کنی!»
زردک لپهایش را پر باد کرد و گفت:«اعتماد یعنی چی؟»
مامان پیشانی زردک را بوسید و گفت:«یعنی نباید حرفهاش رو باور کنی و به حرفش گوش کنی!»
زردک خودش را توی بغل مامانخرگوشه جا کرد و گفت:«خوب شد زود اومدین، قول میدم... قول میدم دیگه حرف روباه رو باور نکنم»
#باران
✿ฺ @bayenatiha✿ฺ
روشـــツــنی خونه [🌙]
زیارت عاشــــــــــوࢪاے سیدالشهدا ؏ ❤️ #زیارتعاشورا #قࢪاࢪماهمحࢪم ♥⃢ ☘ @bayenatiha
امشب موافقے یہ زیارت عاشورا دمـ خواب بخونیم؟