eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
فردی از اهل دلی سوال کرد؛ برای من که سر تا پا گناه هستم چه نفعی دارد؟ اهل دل جواب داد: بنده خدا ! ماه رجب برای عرفا نیست بلکه برای هست وگرنه برای عرفا همه سال ماه رجب هست. 🌿
در بالای ایوان طلای حضرت امیر(ع) نوشته شده است: رسول خدا(ص) فرمود: "اگر همه مردم بر محبت علی(ع) گرد می‌آمدند، هرگز خداوند آتش جهنم🔥 را نمی‌آفرید" -آیت اللّٰه بهجت(ره)- ˹
میگفت؛کربلاکه‌نبردیمون حداقل‌اذن‌راهیان‌وبده(: خیلی‌‌‌دردداره‌حس‌جاموندن؛💔 این‌که‌هرجامیری‌ببینی‌همه‌دارن‌میرن‌و فقط‌توموندی‌که‌نرفتی:)
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 حالمان خوب نبود. حال کل پایگاه خوب نبود. اما از فردای آن روز، خیلی از رزمنده ها دست به کار شدند تا دوباره بیمارستان را بسازند. و کار ساخت بیمارستان جدید با کیسه های شن، خیلی زود تمام شد. کار پنج روزه تمام شد و روزی که قرار بود دوباره برگردیم به بیمارستان، یوسف به عنوان فرمانده ی پایگاه جلوی آن بیمارستان جدید ایستاد و قبل از ورودمان بلند گفت : _شادی روح شهدای این بیمارستان صلوات بفرستید. و صدای همه با بغض برخاست. همان صلوات رمز بازگشایی بیمارستان شد و رزمنده ها آمدند کمک تا وسایل بیمارستان را دوباره بچینیم. و من به خاطر هوای خفه ای که احساس می کردم فضای بیمارستان را گرفته، بیرون ایستادم که یوسف سمتم آمد. _امروز دیگه لبخند بزن.... بیمارستان دوباره سر پا شد. با بغض نگاهش کردم. _ولی دکتر علیزاده و اون دو پرستار پر کشیدن. _خدا رحمتشون کنه.... اونا اَجرش رو بردن... و چون دید حال من بیشتر از این دلداری های ساده، خراب است باز گفت : _دیگه چند وقته هوس کمپوت نمیکنی!.... میخوای یه کمپوت بیارم شب باهم بریم این سمت خاکریز بخوریم؟ فقط نگاهش کردم. لبخند کمرنگی زد و گفت : _اصلا الان نزدیک یک ماه شده.... یه مرخصی بریم؟ _آره.... مرخصی رو هستم. _پس وسایلت رو جمع و جور کن که فردا برمیگردیم تهران. آن مرخصی را برای حال خراب روحی‌ام میخواستم اما عادله با شنیدن خبر مرخصی‌ام گفت : _فرشته.... رفتی حتما بهش بگو.... باز بلند نشی نگفته بیای پایگاه. _سعی میکنم. با اخم نگاهم کرد. _آره حتما سعیت رو بکن چون باید بهش بگی. سکوت کردم. نمی دانستم چه طور میتوانم آن راز را به یوسف بگویم و اجازه‌ی حضور در پایگاه را هم از او بگیرم. این مشکل بزرگ من بود و عجیب دلم میخواست، گفتن این راز را به تعویق بیاندازم. 🥀 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀@be_sharteasheghi🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀
امام‌زمان‌تنهاست‌بیاکه‌ مراقب‌دل‌امام‌زمانتم‌باش.. مشتی‌حتی‌‌‌از شهدا جلومیزنی اگرمراقب‌باشی‌که‌‌دل‌امام‌زمان‌نلرزه؛ پس مراقب‌نفست‌باش.. به‌خواهش‌های‌دلت نه ‌بگو.. وآروم‌آروم‌هم‌دلتم‌میگه، من‌میخوام‌که‌همسفره‌ حضرت مهدی‌بشم.. -قشنگترازاین‌‌مگه‌میشه‌رفیق؟:)💔
{لئِنْ‌شَکَرْتُمْ‌لأزِیدَنَّکُمْ} +اگرشکرگزارنعمتهابودید نعمتهایم‌راافزون‌خواهم‌نمود"
«💙✨ » بسم‌رب‌المهدی|❁ بیـٰاکِه‌رنج‌فـِرآقت‌بریدامـٰان‌مـَرا بِه‌یـُمن‌آمـَدنت‌تـٰازـہ‌کن‌جھـٰان‌مـَرا..! 💙¦↫ ✨¦
«♥️🖐🏻 » ♡أَلسَّلامُ‌عَلَیکَ‌یاعَلۍاِبنِ‌موسَۍأَلࢪّضآ♡ ♥️¦↫²⁰ 🖐🏻¦↫ ‹›
پیام‌خدا‌بہ‌تو: [بنده‌من! گاه‌انتظارم‌براۍبرگشتن‌تو بسویم‌بسیار‌طولانۍمۍشود.. نمیدانم‌کجاۍدنیاییم‌این‌چنین رسم‌بۍوفایۍآموختۍ..امابدان! تا‌آخرین‌لحظہ‌ۍعمرت‌‌امیدم‌بہ‌ بازگشتت‌پابرجاست..]
«♥️🖐🏻 » ♡أَلسَّلامُ‌عَلَیکَ‌یاعَلۍاِبنِ‌موسَۍأَلࢪّضآ♡ ♥️¦↫²⁰ 🖐🏻¦↫ ‹›
«♥️🖐🏻 » ♡أَلسَّلامُ‌عَلَیکَ‌یاعَلۍاِبنِ‌موسَۍأَلࢪّضآ♡ ♥️¦↫²⁰ 🖐🏻¦↫ ‹›
«♥️🌸» اِۍتَمـٰامِ‌ۅَصیَتِ‌سَردار دۅستت‌دارَم… ♥️¦↫ ‹›
« ♥️🌙» بِـسـم‌ِاللّٰـھ... ♥️‌¦↫ 🌙¦↫ 🤲🏻¦↫
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 برگشتیم تهران. خسته ی راه بودم یا خسته ی روحی نمی دانم اما حالم خوب نبود. با آنکه خیلی ها از آمدنمان خوشحال شدند اما من چندان حالم خوب نبود. اوایل، همان دو روز اولی که برگشتیم فکر می کردم شاید از حال روحی و ناراحتی بابت شهادت همکارانم باشد اما کمی بعد، درست روز سومی که برگشته بودیم، روزی که خاله طیبه ناهار ما را به آبگوشت دعوت کرده بود، حالم بد شد. صبح همین که از خواب بیدار شدم احساس کردم حالت تهوع شدیدی دارم. خدا را شکر کردم که دستشویی در پاگرد بین پله ها بود چون اصلا به حیاط نمی رسیدم. صدای عق زدن هایم را سعی می کردم خفه کنم تا خاله اقدس چیزی نفهمد و من بتوانم همچنان مهلت طلب کنم برای پنهان کردن این راز. خدا را شکر که یوسف خانه نبود وگرنه شاید با شامه ی تیز و گوش های تیزترش، می شنید. با حال بدی برگشتم به خانه و طولی نکشید که بعد از من یوسف هم سر رسید. مثل همیشه نان تازه خریده بود و همین که در شیشه ای خانه را باز کرد و مرا بیدار دید که روی همان تشک خواب نشسته ام، تعجب کرد. _سلام... به به فرشته خانم سحرخیز شدن!... کی بیدار شدی؟ حال حتی جواب دادن را هم نداشتم. و او سفره ی صبحانه را پهن کرد و نان را روی سفره گذاشت و گفت : _بفرما نون تازه ببین یوسف شما برات چه نونی خریده. احساس می کردم اشتها ندارم اما از طرفی هم از شدت ضعف می ترسیدم باز حالم بد شود. ناچار جلو رفتم و تنها تکه ای از نان برشته ی داغ کندم و خالی خالی خوردم. یوسف دو استکان چای ریخت که با دیدنم گفت : _پنیر و مربا بردار... چرا نون خالی می خوری؟! _همین رو دوست دارم. کمی تعجب کرد ولی چیزی نگفت. استکان چایی ام را جلوی من گذاشت و گفت : _چند روزه خیلی بی حالی! _خسته ام خیلی. نگاهش چند ثانیه روی صورتم تامل کرد. شاید دنبال آثار خستگی بود که هیچ ردی نداشت! نان را خالی خالی خوردم که یوسف گفت : _می خوای یه دکتر بریم؟ نسبت به شنیدن اسم دکتر حساس شده بودم. فوری لبخند زدم و خودم را سرحال گرفتم. _نه... چرا دکتر... من خوبم. _خوبی واقعا؟! _آره... خوبم. 🥀 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀@be_sharteasheghi🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀
« ♥️✨» خدایا! توهمہ‌‌ۍدلخوشۍمنۍ؛ زمانۍکہ‌اندوهگین‌شوم:) ♥️¦↫ ✨¦↫ ‹›
« ♥️✨» وَیامَنْ‌إِلَی‌ذِکرِإِحْسَانِهِ‌ یفْزَعُ‌الْمُضْطَرُّونَ واۍکہ‌بیچارگان‌بہ یادآورۍاحسانت‌پناه‌مۍبرند.. ♥️¦↫ ✨¦↫ ‹›
خداوندا اگر لغزشی مارا فرا گرفت اگر وسوسه ای دیگر در انتظار ماست ما راعفو کن و از وسوسه ی شیطان دور نگهدار آمین یارب العالمین
«💚✨» آنقدر‌عاشق‌خدا‌باش کہ‌غیر‌خدا‌فراموش‌کنۍ.... 💚¦↫ ✨¦↫ ‹›
«♥️🖐🏻 » ♡أَلسَّلامُ‌عَلَیکَ‌یاعَلۍاِبنِ‌موسَۍأَلࢪّضآ♡ ♥️¦↫²⁰ 🖐🏻¦↫ ‹›
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ سـ❄️لام دوستان عزیز، روزتون پر از خیر و‌برکت و ثروت ، دلتون همیشه خوش ❄️ 🦋مثبت اندیشی به معنای انکار مشکلات و بدی‌ها نیست 🦋بلکه توجه نکردن به آنهاست 🦋به هرچیزی فکرکنی ارتعاش آن را جذب خواهی کرد 🦋پس نیک‌اندیش باشیم тнє qυαℓιту σf уσυя тнιикιиg ∂єтєямιиєѕ тнє qυαℓιту σf уσυя ℓιfє کیفیت افکارت، کیفیت زندگیتو تعیین میکنه. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
« ♥️✨» گاهی‌وقتا‌خدا‌نجاتمون‌میده‌ ولی‌ما‌جدایی‌حسابش‌میکنیم‌! خدایا‌واسه‌هر‌نجات‌و‌مراقبتت‌شکر...✨ ♥️‌¦↫
« ♥️🌹» محضر‌تو‌امݩ‌تریــݩ‌جاۍ‌جهاݩ‌اسٺ... ♥️‌¦↫ 🌹¦↫
«♥️🖐🏻 » ♡أَلسَّلامُ‌عَلَیکَ‌یاعَلۍاِبنِ‌موسَۍأَلࢪّضآ♡ ♥️¦↫²⁰ 🖐🏻¦↫
« ♥️✨» خدابااون‌عظمتش‌میگھ‌: "أنَاجَلیٖسُ،مَنْ‌جٰالَسَنِیٖ" من‌همنشین‌اون‌کسۍهستم‌ کہ‌بامن‌بشینہ! انگارخداداره دنبال‌یہ‌رفیقِ‌ناب‌میگرده.. ♥️‌¦↫ ✨¦↫ ‹›
«♥️🖐🏻 » ♡أَلسَّلامُ‌عَلَیکَ‌یاعَلۍاِبنِ‌موسَۍأَلࢪّضآ♡ ♥️¦↫²⁰ 🖐🏻¦↫ ‹›