آورده صبا
از گذرٺ عطرِ خدا را
تا روزیِ ما نیز کند کربُ بلا را
انگار که
فهمیده نسیمِ سحری باز
صبح اسٺ و دلم لک زده ایوانِ طلا را
#السلامعلیکیااباعبدالله
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
اللَّهُمَّ🙏
✨اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلاَءَ
خدايا🙏
✨بيامرز برايم گناهانی كه بلا را نازل مي كند
✨بیامرز گناهانی راکه مرا از تو دور میکند💔
✨بیامرز گناهانی که مانع رسیدن دعاهایم به درگاهت میشود😢🙏
📒فرازی از دعای کمیل🍃
#التماس_دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسیییین_جانم
💔شاید به محرم نرسیدیم آقا
این اشک علی الحساب پیشت باشد💔
🌾🍂🌿
#شب_جمعه
شب زیارتی آقا اباعبدالله...
#شب_بخیرای_حرمت_شرح_پریشانی_من
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
joze28.mp3
3.99M
⚜ تندخوانی #جزء_۲۸ #قرآن_کریم
🍃قاری استاد معتز آقائی
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
❌ #دکتر ملکوتی جادوگر زیبایی ایران برای اولین بار در ایتا ‼️
💥حجم دهی و پر کردن اندام فقط در ۲۰ روز با #محصولات_گیاهی و #طبیعی
💥حجم دهی راحت #صورت و #گونه و #لب
⚡️ ژل #چربی_سوز
⚡️ روغن #حجم_دهنده #لب و #گونه
⚡️ روغن از بین بردن #لک و کک و مک
⚡️ روغن حجم دهنده #ملکه و ....
♨️پوست زیبا ،سفید و یک دست
💥 زیبایی و سلامت #پوست با #محصولات_گیاهی و صددرصد #ایرانی 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1316290590C68e70196be
مشاوره رایگان↙️
@jazabi
هدایت شده از 🌱 حـــديثــــ عـــشـــق (رمان)
🔞👌روش های ماساژ
💥 امسال مثل ملکه بدرخشید
😍صورت بدون لک و چروک
مردانی که همسرانی با اندام خوش فرم میخوان داشته باشندحتما عکسها روببینن👇♨️
۱.نظر دوستان 👇
http://eitaa.com/joinchat/1316290590C68e70196be
28(1).mp3
3.89M
💫☀️یک مسأله شرعی به همراه
شرح دعای #روز_بیست_وهشتم ماه مبارک رمضان
حضرت آیت الله #مجتهدی(ره)☀️💫
🔴 #پیشنهادوییییییژه😍
☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #ترجمه دعای
#روز_بیست_وهشتم ماه مبارک رمضان
✅ویدیو دانلود شود🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 نماهنگ | چرا روز قدس ؟
#روز_قدس
#فلسطین_آزاد
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :0⃣3⃣2⃣
#فصل_هفدهم
با خودم می گفتم: «حالا که ستار شهید شده و صدیقه عزادار است، من چطور دلم بیاید کنار شوهرم بایستم و جلوی این همه چشم با او حرف بزنم.» صمد هم دیگر چیزی نگفت. داشت می رفت اتاق مردانه، برگشت و گفت: «بعد از شام با هم برویم بچه ها را ببینیم. دلم برایشان تنگ شده.»
بعد از شام صدایم کرد. طوری که صدیقه متوجه نشود، آماده شدم و آمدم توی حیاط و دور از چشم همه دویدم بیرون.
دنبالم آمد توی کوچه و گفت: «چرا می دوی؟!»
گفتم: «نمی خواهم صدیقه مرا با تو ببیند. غصه می خورد.»
آهی کشید و زیر لب گفت: «آی ستار، ستار. کمرمان را شکستی به خدا.»
با آنکه بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: «مگر خودت نمی گویی شهادت لیاقت می خواهد. خوب ستار هم مزد اعمالش را گرفت. خوش به حالش.»
صمد سری تکان داد و گفت: «راست می گویی. به ظاهر گریه می کنم؛ اما ته دلم آرام است. فکر می کنم ستار جایش خوب و راحت است. من باید غصه خودم را بخورم.»
داشتم از درون می سوختم. برای بچه های صدیقه پرپر می زدم. اما دلم می خواست غصه صمد را کم کنم. گفتم: «خوش به حالش. کاشکی ما را هم شفاعت کند.»
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
joze29.mp3
4M
#فایل صوتی🎧
#جز_بیست_ونهم📜
به روش #تحدیر (تندخوانی)✨
#استادمعتزآقایی
#ختمقرآن
باهدف انس باقران درماه #بندگی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #ترجمه دعای
#روز_بیست_ونهم ماه مبارک رمضان
✅ویدیو دانلود شود🌹
29(1).mp3
3.98M
💫☀️یک مسأله شرعی به همراه
شرح دعای #روز_بیست_ونهم ماه مبارک رمضان
حضرت آیت الله #مجتهدی(ره)☀️💫
🔴 #پیشنهادوییییییژه😍
☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :1⃣3⃣2⃣
#فصل_هفدهم
همین که به خانه خواهرم رسیدیم، بچه ها که صمد را دیدند، مثل همیشه دوره اش کردند. مهدی نشسته بود بغل صمد و پایین نمی آمد. سمیه هم خودش را برای صمد لوس می کرد. خدیجه و معصومه هم سر و دستش را می بوسیدند. به بچه ها و صمد نگاه می کردم و اشک می ریختم. صمد مرا که دید، انگار فکرم را خواند، گفت: «کاش سمیه ستار را هم می آوردیم. طفل معصوم خیلی غصه می خورد.»
گفتم: «آره، ماشاءالله خوب همه چیز را می فهمد. دلم بیشتر برای او می سوزد تا لیلا. لیلا هنوز خیلی کوچک است. فکر نکنم درست و حسابی بابایش را بشناسد.»
صمد بچه ها را یک دفعه رها کرد. بلند شد و ایستاد و گفت: «سمیه را یک چند وقتی با خودت ببر همدان. شاید این طوری کمتر غصه بخورد.»
فردای آن روز رفتیم همدان. صمد می گفت چند روزی سپاه کار دارم. من هم برای اینکه تنها نماند، بچه ها را آماده کردم. سمیه ستار را هم با خودمان بردیم.
توی راه بچه ها ماشین را روی سرشان گذاشته بودند. بازی می کردند و می خندیدند. سمیه ستار هم با بچه ها بازی می کرد و سرگرم بود.
گفتم: «چه خوب شد این بچه را آوردیم.»
با دلسوزی به سمیه نگاه کرد و چیزی نگفت.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
💐🌸🌺🌷🌺🌸💐
#همسرانه
#همسرداری_شهدا
#همسر_سردار_شهید
#یوسف_کلاهدوز
شاید #علاقه_اش را خیلی به من نمی گفت ولی در #عمل خیلی به من #توجه می کرد.
با همین کارهایش #غصه_دوری از خانواده ام #یادم می رفت.
#حقوق که می گرفت، می آمد #خانه و تمام #پولش را می گذاشت توی #کمد من و می گفت: هر جور خودت #دوست داری #خرج کن .
خرید #خانه با من بود.
اگر خودش #پول لازم داشت می آمد و از من می گرفت.
هر وقت هم که #دلم برای #پدر و #مادرم تنگ می شد ، آزاد بودم یکی دو هفته بروم #اصفهان. اصلاً سخت نمی گرفت. از #اصفهان هم که بر می گشتم، می دیدم #زندگی خیلی #مرتب و #تمیز است.
#لباسهایش را خودش #می_شست و #آشپزخانه را مرتب می کرد.
💐🌸🌺🌷🌺🌸💐
💐🌸🌺🌷🌺🌸💐
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
چه دیدنی بود
نماز آنان که
با هر رکوع و هر سجود
از فرش به عرش سفر می کردند...
#حی_علی_خیرالعمل
#نماز_اول_وقت
#التماس_دعا
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹