من عذرخواهی بلد نیستم!😜
کلافه و#عصبی در آسانسور رو باز کردم و ازش خارج شدم، ولی همین که یه #قدم برداشتم محکم به کسی خوردم و از حرکت وایستادم.
دختر #چادری ای که بهش خورده بودم، در همان حال که مشغول جمع کردن برگه های ولو شده روی زمین بود، سرم غر زد: آقا حواستون کجاست؟ این چه مدل راه رفتنه؟
این دختر بد موقعی رو برای #غر زدن انتخاب کرده بود! چون اولا من اهل #معذرت خواهی نبودم و به خصوص او که #محجبه بود و من عجیب با این جور آدما دشمن بودم.
رو بهش با عصبانیت غریدم: خواستی یه گوشه بایستی تا #نخورم بهت!
او که حالا برگه ها رو جمع کرده بود، درست سر جاش وایستاد و گفت: #واقعا که! ...
دختره به سمت آسانسوری که پشت سر من قرار داشت پا تند کرد که جلوش وایستادم و #مانع حرکتش شدم و با اخم پرسیدم: واقعا که چی؟
با #پررویی تمام به #چشمام زل زد و گفت: جای #عذر خواهی سرم #غر می زنی!
- من عذر خواهی بلد نیستم!
- چه بد! سعی کن یاد بگیری.
بیشتر #عصبی شدم و برای اینکه #حالش رو بگیرم به #آسانسور بردمش و...
https://eitaa.com/joinchat/538050827C44c9a6330b