eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
7.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 تبلیغاتمون🪄💚 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان انلاین 📿 -حسام جان ، سوپ برات بریزم ؟ بلند و جدی گفت : _نه ممنون . لبخند روی لبم آب شد و دایی باز کنایه زد : _نترس ایندفعه فلفل نداره ... اون سالاد بود که فلفلی بود . همه خندیدند که حسام یکدفعه از جا برخاست وگفت : _ببخشید من جایی کار دارم . در میان بهت و تعجب همه ، کتش را برداشت و با گفتن "ببخشید ببخشید" رفت . حس و حال همه گرفته شد . خصوصا من . هستی نگاهم کرد و من با آهی بلند که دست خودم نبود، حرصم رو توی گلوم خالی کردم . اما بعد از جمع شدن سفره ، توی اتاقم با هستی خلوت کردم . -هستی به خدا از دست این رفتاراش خیلی دلخورم ، بهش بگو حلالش نمیکنم که هم به من تهمت زده ، هم دلمو شکسته . -هستی آهی کشید و گفت : _دل حسامم پره ... می دونید ... شما باید به نظر من یه جایی بشینید با هم حرف بزنید بالاخره بعد اینهمه مدت یه تفکراتی یه سوء تفاهماتی پیش اومده . -کجا ؟! آقا سر سنگین شده ، اصلا غذای ما رو قابل نمیدونه ، چه برسه به خودمون ... لب به سوپ شیر نزد ...حالا بیاد باهم حرف بزنیم ؟ اصلا ولش کن ... من خودمم اعصاب و روان واسم نمونده که بیام باهاش حرف بزنم و آقا با کنایه هاش و کاراش اعصابم رو خط خطی کنه . هستی همراه با نفسی بلند گفت : _چی بگم الهه ... ولی به خدا می دونم که هنوز دوستت داره ... -از کجا می دونی ؟! این آدمه یکسال پیش نیست . -هست .... به خدا هست ... به جان تو هست ، فقط ... غرورش لگد مال شده ، داره اینجوری تلافی میکنه . -تلافی شو سر من خالی میکنه ! منی که بخاطرش حتی از پدرم کتک خوردم ؟! باز تنها جواب هستی آه شد . چرا که جوابی نداشت بدهد . است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝