eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه برنده‌ی عشق از #میم‌دال 🌱 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 محبت کسے ࢪا کھ بھ شما اظهاࢪ محبت میکند❤️ ࢪا قبول کنید☺️🌱 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
👈سکــوت: دربرابر جسارتها، توهین ها، حرفهای بیهوده یه راهِ تمرینِ صبوریه! یادت باشه؛ دیگران،میدون تمرینِ تواند❗️ اگه بتونی؛ بشنوی،جواب ندی،کینه هم نگیری؛ 🌈برنده ای... o࿐◌ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 -این مال شماست . نگاه زن عمو یه لحظه به گوشت قربونی افتاد و سر بلند کرد: _بهتری ؟ -بله ... بفرمایید. جواب اِاِی یه کلمه ای من ، زن عمو رو خسته نکرد و باز پرسید: -میدونی آرش داره برمیگرده ... پشیمونه به خدا ... بامن حرف زده ...کارش گرفته ... داره میآد که دوباره ان شاالله .... فوری گفتم : _ببخشید باید برم ، دیرمون میشه ، به عمو سلام برسونید . و رفتم سمت حسام که توکوچه ایستاده بود . یه دونه از اون اخمای قشنگی که حالا برای من مفهومی جز قشنگی نداشت ، روی صورتش بود. تا پشت موتورش نشستم گفت: _کی برمی گرده ؟ یه لحظه "برمی گرده " رو " برمی گردیم " شنیدم . -هنوز دو تا دیگه مونده . -آرش رو میگم . -آهان ...خب نمی دونم ولی زنگ زده گفته که داره کارهاشو میکنه که برگرده . بی مقدمه پرسید : _دوستش داری هنوز؟ یه لحظه دلم زار زد بگو ... بگو که نداری ... ولی .. است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀💔 شھادت‌یعنۍ متفاوت‌بھ‌آخࢪبرسـیم‌ وگـࢪنھ؛ مࢪگ‌پایان‌همہ‌قصہ‌هاست...‼️ o࿐◌ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
براے‌بی‌خردان‌زرق‌و‌برق‌این‌عالم غبارچادرزینب‌براے‌ماڪافیست:)✨ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
لا ‌شے يتعبنـی كَ لحظة احن فيهآ اليك.. هیچ چیز مرا از پـاے در نمے‌آورد مگر! لحـظہ‌اے کہ دلتـنگت مےشوم..💙😅 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 یعنی داشتم .دوستش داشتم ولی تا چند ماه پیش تا قبل از عمل جراحی ام .اما بعد از اونشبی که قبل از عمل تا صبح بیدار بودم و به حسام زنگ زدم ، فهمیدم که آرش دیگه جایی توی قلبم نداره . حسامم نداشت ولی یه جوری ازش بدمم نمیومد. به قول خودش اذیت کردنش کیف داشت . که عمدا گفتم : _آره خب .. با اونکه جدا شدیم ولی یه زمانی شوهرم بوده . سرش از کنار شونه اش برگشت به سمتم : _شوهر یه شبه منظورته ؟ چرا این حرف رو زد ؟ حالا دیگه میخواستم که یه جوری دلشو بسوزونم که خالی بشم ! _تو خودت خواستی بیای تو زندگیم ...من از اولم نخواستمت ...حتی یه ذره ... پس لطفا توی بحث منو و آرش هیچ حرفی نزن ... بذار همین سه ماه و نیم مونده هم به خوشی تموم بشه، و مارو به خیر و شما رو به سلامت. استارت زد و کوچه رو دور . یه دیگ آب جوش توی وجودم قل قل می زد. نمیخواستم حالشو بگیرم ولی وقتی اشاره کرد به اون شبی که برام شده بود یه خاطره ی زهرماری ، دلم بیشتر واسه خودم سوخت و به تلافی حرف حسام ، اون حرفو زدم . اون دو قسمت گوشت هم پخش شد. یکی برای زن عمو فرنگیس بود که نازلی اومد دم درو تا ته کوچه رو برانداز کرد و بعد قسمت گوشت رو گرفت . یکی هم برای زن عمو محبوبه که کلی تشکر کرد . تو راه برگشت بودیم . چیزی به اذان نمونده بود که حسام گفت : _بریم شام بیرون ؟ -نه .. -چرا ؟ -افطار خونه ی مایید آخه . -بذار از این شب ها و روزها بیشتر استفاده کنیم الهه . -چه استفاده ای ؟ -بیشتر باهم باشیم . منظورشو گرفتم ولی واسه اذیت کردنش گفتم : است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛵️ 🌱 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
امشب پیش خدا آرزویی کن شاید کوچکترین معجزه اش تمام رؤیای تو باشه شبتون پر از معجزه ی خداوند
حراجی داریم چه حراجی عجله کنید عید نزدیکه ❌❌❌ مبل های توی بازار کیفیت پایین و زیاد هست درسته!😞 ولی خوب دیگه نگران نباش😕 ارسال به سراسر کشور رایگان😍 حراج در رنگ های ⭕️کیفیت را مقایسه کنید⭕️ به ما کنید☺️ ناهارخوری.سرویس خواب. .بوفه.عسلی . کامل عروس ،صندلی راحتی کانال تولیدی چوب و مبل 👇 https://eitaa.com/joinchat/3427336265C34a84d3552 ۰۹۱۲۵۷۵۳۷۲۸ مدیریت تولیدی ثامنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 🍂گفته اند امسال راه کربلایت باز نیست ... 🍂بیشتر از این مسوزان سینه های خسته را ... 🍂باز بغض دوری ات راه گلو را بسته است... 🍂اربعینت باز کن این مرزهای بسته را...