eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه برنده‌ی عشق از #میم‌دال 🌱 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
20.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ظهور چیزی از جنس تحول در مدیریت جامعه است 👤صحبت‌های مهم علیرضا پناهیان 🌸 در برنامه سمت خدا در مورد چگونگی نقش مردم در زمینه‌سازی ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبی آروم✨ به امید تجلی روزی مملو از انوار الهی براتون آرزومندیم...✨🙏 ✨ ✨ -------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمریست که در انتظار او ماندیم در غربت سردخویش جا ماندیم او منتظر ماست تا برګردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم کاش صدای انا المهدی به گوش برسد کاش این انتظار به پایان برسد کاش یوسف زهرا به کنعان برسد کاش کلبه احزان به گلستان برسد کاش ته این قصه به کربلا نرسد
این بــار گُنه حــال مــرا بـَد ڪـــرده انگـــار ڪـه اربــاب مــرا رَد ڪـــرده یارب دلِ من پیش حسین است ولی بـدجـور دلـم هـواے مشهد ڪــرده...(: 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان جدید 😍 از نویسنده محبوب و مشهور رمان آنلاین به خانه برگشتیم . مادر و پدر آمده بودند . تا در خانه را باز کردم ، مادر با دیدن دست گچ گرفته ام با تعجب هین بلندی کشید و پدر اخمی روانه ی هومن کرد.اما هومن خونسرد تر از حتی قبل گفت : _خب وقتی جوجه اردک زشتتون کوره ، من چکار کنم ؟ پنج تا پله رو ندیده . پدر حتی یه لحظه هم از اخمش نکاست و مادر سمتم آمد: _نسیم خوبی ؟چیزی شده ؟دعواتون شده ؟ هومن پوزخند زد و به جای من جواب داد: _آره دعوامون شد ...انداختمش توی استخر تا خفه اش کنم که نشد دستش شکست ...مادر من ، بس کن توروخدا ... من اگه بخوام بلایی سرش بیارم ورش نمی دارم ببرمش بیمارستان . بعد سرشو جلوی صورتم کشید و با جدیت گفت : موش کور چشماتو باز کن تا گناه کور بودنت کسی رو متهم نکنه . پدر بلند صدا زد : _هومن ! هومن عصبی سوئیچ پاترول رو انداخت روی میز ناهار خوری و بی هیچ حرفی از پله ها بالا رفت . مادر آرام پرسید :حقیقتش رو بگو چی شده نسیم ؟ -هیچی از پله ها افتادم . مادر نگاهی به پدر انداخت و با اخم گفت : _منوچهر چرا سرش داد زدی ؟ اما با اینحال ، پدر عصبی جواب داد: _طرز حرف زدنشو ندیدی ...من اصلا کاری به این دوتا ندارم ،این چه طرز حرف زدنه ! همین کم بود .همین که در طی دو روز برگشت هومن به خانه ، دستم بشکنه و کدورت پیش بیاید و پدر از هومن دلخور شود، من از هومن بترسم ، هومن با همه قهر کند و خلاصه آشوبی به پا شود . اما امید داشتم این دلخوری ها و سکوت ها با مهمانی خانه ی عمه مهتاب که به مناسبت بازگشتش به ایران ترتیب داده بود ، برطرف شود . بعداز سه چهار روز سکوت سخت ،آماده ی دعوتی خانه ی عمه مهتاب شدیم .بهترین مانتوام را پوشیدم .می خواستم بعد از پانزده سال در نظر عمه مهتاب بهتر از جوجه اردک زشت گذشته جلوه کنم .تنها قصدم همین بود و بس اما با ورودم به خونه ی عمه مهتاب تازه به یاد یک نفر افتادم . یک نفر که در خاطره های کودکیم خاکستری بود و حالا برگشته بود. مثل هومن ، از او نمی ترسیدم ، اما حس خوبی هم به او نداشتم .بهنام . نگاهش همان پسرک پانزده سال پیش بود اما اینبار از دیدن من جا خورد.شاید بخاطر دست شکسته ام بود. اما من جا نخوردم .بهنام همان بهنام بود.گرچه حالا به نظرم خوش تیپ و خوش لباستر بود و جذابیت بیشتری پیدا کرده بود .خط لبش سمت لبخند کشیده شد و لبانش با یک کلمه از هم جدا شد : _سلام . لبخندش باعث لبخند من شد : _سلام . با حفظ همان لبخند گفت : _نسیم !؟ انگار مرا نشناخته بود که آنطور با تعجب پرسید .سری تکان دادم که نیم دایره ی لبخندش کامل شد : -چقدر تغییر کردید شما ! به کنایه گفتم : _ولی شما زیاد تغییر نکردید ، هنوزم سگتون ویلی ، از شما حرف شنوی داره ؟ کنایه ام را وصله زد و به خاطرات گذشته و خندید : -کینه ای هستید پس . -نه ولی بعضی خاطره ها ماندگار میشه . عمه مهتاب میان صحبت من و بهنام فاصله انداخت و بلند گفت : 🍁🍂🍁🍂 است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🔰خطبه های مرحوم آیت الله العظمی علی اکبر مشکینی(ره) قبل از انتخابات: 🔹صحنه انتخابات صحنه کربلا است. 🎪کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را یاری می کند. 🎯کسی که در انتخابات شرکت می کند ولی رای سفید می دهد انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد. 🗡کسی که به غیر صالح رای می دهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می زند. ❇️کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد از امام حسین دفاع می کند. 🗳رأی مسئولیت آور است. ☝️🏻با دقت و بصیرت رأی دهیم. 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
چشم مرد میدان به میدان‌داری ماست.☝️ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🔺 | تعرفه های رای گیری بایستی مهر شده باشند ،اگر‌مهر نداشتید از مسئولین شعبه اخذ رای بخواهید که برگه ها را مهر کنند. در غیر این صورت رای‌تان جز آرأی باطله محسوب می شود. 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دࢪست‌انتخاب‌ڪنیم‌تاشرمنده‌شُھدانشویم🖐 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝