رمان انلاین
#الهه_بانوی_من 📿
#پارت123
هوا تاریک بود و حال من هم به تاریکی همون هوا .حرف های اون مردک عوضی هم مدام توی سرم زنده می شد .معده ام کولاک کرده بود.هر قدر تحمل میکردم ، بیشتر آزارم می داد.آخرش مجبود شدم بگم :
_نگه دار.
-چی ؟!
-نگه دار حسام .
کنار جاده نگه داشت .سمت خاکی جاده رفتم و بافشار معده ام ، عق زدم .چیزی بالا نمی آوردم ولی معده ام طوری مثل دست های مشت شده ام سنگ می شد که می گفتم الانه که از حلقم بیرون بپره .
حسام بالای سرم اومد:
_الهه ...خوبی ؟ می خوای بریم درمانگاه ؟
-نه ...فقط منو ببر خونه .
-آخه اصلا حالت خوب نیست .
-تو که باشی خوب می شم .
کمرم رو صاف کردم و ایستادم که لبخند ملیح روی لبانش رو دیدم .
دوباره سوار موتورش شد. پشتش نشستم که گفت :
_سرتو بذار روی شونه ام ... محکم منو بگیر تا سریع برسونمت.
دختر خوبی شده بودم اونشب . لااقل برای حسام .حرفشو گوش کردم .سرم رو روی شونه اش گذاشتم و با دستام محاصره اش کردم .
آرامشی توی وجودش بود که با تکیه دادن به او به من هم منتقل شد .اما حال معده ام رو خوب نکرد . بد جور درد داشتم.چشمام رو بسته بودم و از زور درد گاهی ناله می زدم . نمی دونم حسام می شنید یا نه ولی هر از گاهی صداش رو می شنیدم که بخاطر سروصدای موتور و ماشین های تو جاده فریاد می زد :
_الهه خوبی؟
حتی جوابشو هم نمیدادم. توانشو نداشتم . رسیدیم خونه . موتورش رو خاموش کرد اما از موتور پیاده نشد .سرم هنوز روی شونه اش بود و چشمام از درد معده ام و درد زندگی ناجوانمردانه ای که چاره ای جز تحملش نداشتم ، خیس از اشک . سرش از کنار همون شانه ای که سرم رو بهش تکیه داده بودم ،برگشت به عقب :
#کــپـــی_حرام است
نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏
🌸🌼🌸🌼🌸
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 شب شد
❄️دلها به فردا امیدوار شد؛
🌙چشم ها پر از خواب شد،
❄️همه میگویند که
🌙زندگی سر بالایی و سرازیری دارد
❄️اما من می گویم:
🌙زندگی هر چه که هست،
❄️جریان دارد؛
🌙می گویم: تا خدا هست و خدایی
❄️می کند، امید هست؛
🌙فردا روشن است؛
شبتان آرام، فردایتان روشن . .🌙
┏━━✨✨✨━━┓
❄️ ❄️
┗━━✨✨✨━━┛
#قرارعاشقی ❤️
معشوق اهل آسمان...
ای دلبر دیرینه ام
زهرا نوشته نام تو،
با دست خود بر سینه ام
#السلام_علیک_یااباعبدلله
نشاط عمیقـ ـ ـ
مثـلِ؛..🌱
''ترڪ یڪ گناھ''
براے...🖇
لبخندمھدۍفاطمھ . .🙂💖
#اللھمعجݪالولیڪاݪفࢪج🌿
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
خونِحاجقاسمڪلیدِ
فتحقدسخواهدبودواین
ڪلیدازآنجنسڪلیدها
نیستڪہنچرخد ... !
خواهیددید♡(:"
-حاجحسینیکتا🌱
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین
#الهه_بانوی_من 📿
#پارت124
_الهه .... بیداری؟ رسیدیم .
دلم می خواست نرسیم .کاش یواشتر رفته بود.اما اونجا آخرین ایستگاه تکیه گاه امن من بود.سرم رو از روی شونه اش برداشتم .کلید خونه توی کیفم بود.حسام درو باز کرد و موتورش رو توی زیر پله ی خونه جا زد.
از پله ها آروم بالا می رفتم که همراهم شد:
_می خوای کولت کنم ؟
خندیدم ، کوتاه و پر درد:
_نه ... فقط کنارم بمون .
درخونه رو که باز کردم ، چراغ پذیرائی رو زدم و رفتم سمت اتاقم .فقط شالم رو از سرم برداشتم و باهمون لباس های مهمانی خودم رو انداختم روی تخت. معده ام بدجوری درد می کرد.حسام هم پشت سرم وارد اتاق شد.چمباتمه زده بودم که لبه ی تخت نشست و دستش رو گذاشت روی پهلوم :
_الهه ... بیا بریم درمانگاه .
پلک هام رو از زور درد رو هم می فشردم :
_نه ... بخوابم خوب می شم .
با گرمای دستش ، روی بازویم رو نوازش کرد و آروم زمزمه :
-من طاقت دیدن این حالتو ندارم آخه.
سکوت بود و سکوت.گاهی فقط صدای ظریف افتادن دونه ی تسبیحی که از زیر دست حسام رد می شد و سمت باقی دونه هایی که ذکرش ، خونده شده بود ، می رفت ، به گوش می رسید . داشت برای من ذکر می گفت ؟ نمی دونم . ولی هرچی که می گفت یا به هر نیت که می گفت ، آرومم می کرد . مست خواب بودم .
گیج و منگ و دست حسام هنوز روی بازویم بود.
سنگینی پلک هایم رو حس کردم.درست همون لحظه ای که تموم اجزای تنم مُسَخر شده ی ، خواب بود و حتی لرزش خفیفی هم پلک هامو تکون نمیداد ، در اتاقم باز شد .صدای حسام رو شنیدم . هیسی گفت و به مخاطب ناشناس جواب سئوال نپرسیده اش رو داد :
#کــپـــی_حرام است
نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏
🌸🌼🌸🌼🌸
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
نحن ابناء الحیدر - https: eitaa.com Rahasho.mp3
707.9K
🔰راهکاری عمومی برای ترک گناه
🔻مخصوصا کنترل چشم 👀
🎙حسام الدین جلالی
#ترک_گناه #کنترلنگاه #راهکار
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے🌱
|•خدا؎من🤲🙂•|
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
العجل قرارِدلِ بی قـرارم🥺
منکـه غیرازشمـاکسی روندارم💔
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
العجل قرارِدلِ بی قـرارم🥺
منکـه غیرازشمـاکسی روندارم💔
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝