✨﷽✨
🌼اهمیت و ضرورت دعا برای ظهور:
✍ همانطور که از اسم این عنوان یعنی "اهمیت و ضرورت دعا برای ظهور" پیداست و قبلا قولِ آن را داده بودیم، قصد داریم به کلیه ابعاد اهمیت دعا برای فرج از دیدگاه قرآن، روایات، علما و... بپردازیم که البته از مهمترین سرفصل های حوزه مهدویت است.
دلیل عقلی: دور کردنِ زیان از خود، واجب است. از طرفی، به هر انسانی بالاخره زیانی خواهد رسید مانند عارضه جسمانی، آزار ستمگران و... باید در صورت توان آنها را از بین برد. با دعا چنین توانی حاصل میشود. امام علی میفرماید: کسیکه به بلایی مبتلا باشد گرچه بلای عظیم باشد، سزاوارتر به دعا کردن نیست نسبت به کسیکه در سلامتی است، که او هم از بلا در امان نیست.*۱
دلیل روایی: از منظر روایات همه به دعا محتاجند. چه بلا باشد چه نه، و از دعا با عنوان سِلاح و سِپَر یادآوری شده.
پیامبر اکرم: میخواهید شما را به سِلاحی راهنمایی کنم تا از دشمنان نجاتتان دهد و روزی هایتان زیاد شود؟... خدا را همیشه بخوانید، زیرا دعا اسلحه مومن است.*۲ امام علی: دعا سپر مومن است، وقتی دری را زیاد کوبیدی، #سرانجام برایت باز شود.*۳ امام صادق: دعا نافذتر از سرنیزه آهنین است.*۴ امام سجاد: دعا، بلای نازل شده و نیز بلایی که هنوز نازل نشده را بازمیگرداند.*۵
📚 ۱- بحارالانوار ۳۸۰/۹۳ ؛ ۲و۳و۴- الکافی ۴۶۸/۲ ؛ ۵- عدة الداعی ص۱۱
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
خاطره ای شیرین از زبان فرزند استاد فاطمی نیا
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
#بیوگرافی ♥️
«دورَمڪُناَزهَرآنچِہبِہغِیراَزتودَرمَناَست
تنهاتورَفتہرَفتہبِہخودمیرِسانےاَم..💔»
دِلْتَنْگــم💔
أللَّهُـمَعجِّـلْلِوَلیِکألْـفرج
-------------------------³¹³
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللهمّ ارزُقْنی شَفاعَه الحُسین یَومَالورود!
💥 شفاعت؟
به همین سادگی؟
رسیدن به شفاعت اهل بیت علیهمالسلام، شرط میخواهد!
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بِسْمِاللّٰهِالرَّحْمٰنِالرَّحیٖم✨
🌸امروزتـون بخیر و عالی
صبح بقچه
مهربانیش را باز کرده
امروز هم لبخند خورشید
سهم من و توست
دلت که گرم شد
در فنجان چای آدمها
لبخند بریز
صبح بوی زندگی بوی
راستگویی بوی دوست داشتن
و بوی عشق و مهربانی می دهد
الهی🙏
زندگیتون مثل صبح پراز
عطر خوش مهربانی باشد
و روز خـوبی داشتـه باشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ نباید اول به خانم ها گفت حجابشون رو رعایت کنند
💯 بلکه اول ...
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنبزرگان✨
زحمت ندید خودتان را...
شما سیر نخواهید شد....
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آثار بدحجابی
استاد دانشمند🎤
بی حجابی ، جزء دسته گناهانی به شمار میاد که جنبه عمومی داره (جزء گناهانی هست که زندگی دیگران رو ویران میکنه)
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
🔴سلام و
روز بخیر خانمای گل ،مدیر کانال هستم
لینک کانال جدیدم رو براتون میزارم
فقط و فقط خانوما عضو بشید حتماااااا
که خبرای جدیدیتو راهه😍😍😍
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3960012825Ccd65c34ddf
این یک تبلیغ نیست و کانال کانال خودمه🥰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورینظامی✨✌️🏻
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
حواسمان باشد…🙂👌🏻
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ!🥀
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ!😍
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ!😒
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ!🤗
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "ﺩﻝ" ﺷﮑﺴﺖ!💔
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ!😃
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑُﺮﺩ!😔
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ!🤩
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "جدایی" انداخت!😠
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "آشتی" داد!😇
با "زبان" میشود آتش زد!🔥
با "زبان" میشود آتش فتنه راخاموش کرد!🌬
پس حواسمان باشد🙃🤞🏻
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
#رمان_آنلاین
#مستِ_مهتاب
#مرضیه_یگانه
#پارت_272
حالم خوب شد. دردم درمان شد.
اما هنوز هم دلشوره داشتم.
فردای آنروز با همهی علاقهای که به ماندن در خانه داشتم تا یونس را ببینم اما بخاطر کلاسهایی که در زایشگاه نظامآباد برگذار میشد، ناچار از خانه بیرون زدم.
در تمام ساعت کلاس حواسم پی یونس بود!
گاهی بیدلیل لبخند به لبم میآمد و باز خاطرات گذشته جلوی چشمانم قد علم میکرد.
بالاخره ساعت کلاس تمام شد و از کلاس بیرون زدم.
باید به درمانگاه برمیگشتم و قطعا تا شب هم در درمانگاه کار داشتم.
خیلی دلم میخواست کارم زودتر تمام شود تا به خانه برگردم اما انگار امکانش نبود.
همین که وارد محوطهی حیاط بیمارستان شدم، با دیدن یونس که در محوطهی حیاط بیمارستان قدم میزد، شوکه شدم!
لبخند پر شوقی به لبم آمد و پاهایم ایست کرد و چشمانم بیاختیار محو تماشایش شد.
فوری سر به زیر انداختم. او دیگر نامزدم نبود!
با قدمهایی آرام جلو رفتم . مرا دید. به قدر یک نگاه گذرا و گفت:
-سلام خانم پرستار .
-سلام .
-میشه حرف بزنیم؟
-فکر کنم ما دیگه نسبتی باهم نداریم که بخواهیم حرف بزنیم.
انتظارم داشتم حرفی بزند یا اصرار کند اما بعد از مکثی گفت:
_ باشه ... پس مزاحمتون نمیشم.
و رفت!
آنقدر از این حرکتش حرصم گرفت که بیاختیار زیر لب زمزمه کردم :
-بیشعور!
تا خود درمانگاه داشتم همان یک کلمه را نثارش میکردم.
بعد این همه ماه حتی جنبهی یک کلام تند مرا هم نداشت!
پس من چی که اینهمه مدت برایش صبر کردم!
خیلی حرصی و عصبی شدم اما در میان شلوغی درمانگاه و کارهایم کمکم عصبانیت و حرصم کم شد تا شب!
🥀#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀@be_sharteasheghi🥀
〰〰〰〰〰〰〰〰
🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀