eitaa logo
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
534 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
503 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار جبهه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خوش کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
مربی تا محبوب بچه ها نشود، دِلِ بچه ها برای مربی تنگ نشود و شب ها خوابش را نبینند نمی تواند در دنیای بچه ها نفوذ کند. باید زمینه رفاقت و دوستی با این بچه ها فراهم بشود، مربی یاد بگیرد چه طور محبوب بچه ها بشود و با همین محبوبیت از آرمان‌های انقلاب برای بچه‌هایش بگوید... به خاطر شرایطِ شغلیم و یه سِری کارام نمی رسم دیگه مدرسه بیام... اما این دلیل نمی شه ارتباطِ ما قطع بشه!!! ازهمین تریبون قولِ یه دورِهَمی بیرونِ مدرسه میدم🥰 من و شما و کلی دخترِ دیگه که‌ با همم آشنا بشید
هدایت شده از  | متصل |
نشستن پای صحبت مادران و خواهران شهدا، یکی از دلپذیرترین لحظات زندگی‌ام محسوب میشود. 🧕 الناز رحمت نژاد 🇮🇷|🧕 @Zaneasil
خدایا ممنونتم به خاطر همه‌ی روزهای سرد و پرکاری که رسما از تاریکی پنج و شش صبح شروع می‌شن. حتی اگر کم‌خوابیِ بیچاره‌کننده‌ای همیشه پشت سرشون به گله و شکایت نشسته باشه.
خدایا ممنونتم به خاطر همه‌ی روزهای سرد و پرکاری که رسما از تاریکی پنج و شش صبح شروع می‌شن. حتی اگر کم‌خوابیِ بیچاره‌کننده‌ای همیشه پشت سرشون به گله و شکایت نشسته باشه.
بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دَم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛ آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار ... به تعداد شهدایمان...
این‌جملات‌جملاتی هستن که باید بهشون باور داشته باشیم: من نه از کسی بهترم و نه از کسی بدتر! چون رقابتی بین خودم و دیگری متصور نیستم که بخوام مقایسه ای انجام بدم. . اگر تلاش میکنم، اگر از هرلحظه استفاده میکنم فقط به‌خاطر خوشحالیِ خودمه و اینکه فعال بودن رو دوست دارم؛ وگرنه‌هرکس در جایگاه‌‌خودش ارزشمنده و باید از تلاش خودش لذت ببره!
خدایا ممنونتم به خاطر همه‌ی روزهای پرکاری که رسما از تاریکی سه چهارصبح شروع می‌شن ، حتی اگر کم‌خوابیِ بیچاره‌کننده‌ای همیشه پشت سرشون به گله و شکایت نشسته باشه.
وقتی داشتم روزهایِ سختم رو بدون یاریِ آدم‌ها پشت‌سر میذاشتم و هیچ‌کس رو برای مساعدت و دلگرمی نداشتم فهمیدم من در نهایتِ ضعفم قدرتمندم. در نهایت شوخ‌طبعی‌ام قاطعم. در نهایت بی‌طاقتی‌ام صبورم و در نهایت شکنندگی‌ام ادامه‌دهنده‌ام. من در نهایتِ اضطرابم آرامم، در نهایت محدودیتم بلند پروازم و در نهایت پناهندگی‌ام پناه‌دهنده‌ام. من در سخت‌ترین لحظات، خودم را محک زدم، دورتر ایستادم و به خودِ به استیصال رسیده و ادامه‌دهنده‌ام نگاه کردم و دلم خواست او را بغل بگیرم. او که به انتهای خط طاقتش رسیده‌بود و همچنان داشت امیدوارانه ادامه میداد، که نا امید میشد، بغض میکرد، خسته میشد، کنار میکشید، اما خیلی زود خودش را آرام میکرد، به خودش دلداری میداد، اشک‌های خودش را پاک میکرد، بلند میشد و با نگاهی رو به جلو، ادامه میداد. من در سخت‌ترین روزهای زندگی‌ام، خودم را شناختم و قول دادم بیشتر حواسم به خودم باشد. من همیشه بیش از توانم جنگیده‌ام. هرکس جای من بود همان ابتدای راه برای همیشه تسلیم میشد و در نقطه‌ی امنی از زندگی‌اش برای همیشه پناه میگرفت ...
آن سوی تاریکی یک نفر بیدار است . من صدای سازش را می شنوم ، می نوازد شبگیر، پس کسی هست شود همدم این بیداری . . .
همه‌چیز برای کسی که می‌داند چگونه صبر کند، به موقع اتفاق می‌افتد...
خدایا ممنونتم به خاطر همه‌ی روزهای پرکاری که رسما از تاریکی سه چهارصبح شروع می‌شن ، حتی اگر کم‌خوابیِ بیچاره‌کننده‌ای همیشه پشت سرشون به گله و شکایت نشسته باشه.
خدایا ممنونتم به خاطر همه‌ی روزهای سرد و پرکاری که رسما از تاریکی پنج و شش صبح شروع می‌شن. حتی اگر کم‌خوابیِ بیچاره‌کننده‌ای همیشه پشت سرشون به گله و شکایت نشسته باشه.