eitaa logo
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
556 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
428 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار حوزه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خشک کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
میدونستید یه نفر از یاران امام حسین از ایشون قول گرفته که تا وقتی کسی برات مونده کنارت میجنگم ولی اگه تنها شدی میرم! و شوخی هم نکرده جنگیده زخمی شده دم ِ دم ِ بهشت بوده و وقتی دیده که امام بی یار موندن رفته پی ِ پسرش که منتظرش بوده! می‌بینید چقدر داستان کربلا عجیبه؟ می‌بینید حتی وقتی به حق یقین داری، وقتی حتی کنار حق می ایستی و دفاع میکنی و حتی مجروح میشی باز هم ممکنه عاقبت به خیر نشی؟ می‌بینید چقدر باید بلرزیم و بترسیم از لغزیدن؟ @be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
میدونستید یه نفر از یاران امام حسین از ایشون قول گرفته که تا وقتی کسی برات مونده کنارت میجنگم ولی ا
تن ضحاک‌بن عبدالله همه‌ی عاشورا، از صبح تا غروب به همراه اصحاب عاشورایی امام عشق بود اما جانش، حتی نفسی به ملکوتی که آن احرار را بار دادند راه نیافت 《عبادت مشروط》کرم ابریشمی است که در پیله خفه می‌شود و بال‌های رستاخیزی‌اش هرگز نخواهد رُست. اگر شرط، تعلقی است که حجاب راه می‌شود و تو را از پیوستن به جمع احرار باز می‌دارد ، آن شرط قلّاده‌ایست که شیطان بر گردن تو انداخته است و با آن تو را از صحرای کربلا و از رکاب حسین می‌رباید. ضحاک بن عبدالله همه‌ی روز جنگیده بود، اما شهادت همه روز از او گریخته بود... فتح خون/ سید مرتضی آوینی موسوعه کلمات الامام الحسین صص۴۵۳_۴۵۲ @be_vaghte_del313
نمیدانم تا بھ حال خوب بھ قد و قواره دختر سھ سالھ نگاه ڪرده اید یا نھ ، اینبار ڪھ بھ هیئت میروید، اطرافتان سرڪ بڪشید ، یتحمل میبینید ڪھ چندتاشان چادر مشڪے ڪوتاه و ڪوچڪی سرشان انداختھ اند، چاقدرے را گره ریز زده اند ، وبا دست های لطیف و پنبھ اے سعے دارند آن خرده تارهای مویشان را زیر روسری بپوشانند . چشم از پدر و مادرشان برنمیدارند تا مبادا در شلوغے آشنایے را گم ڪنند. روضھ نمیخوانم . میخواهم بگویم خوب نگاه ڪنید ڪھ اگر جمعیت بایستد و بھ قصد ترڪ هیئت راه بیوفتد ، چطور سریع با قدمهای ڪوتاه خودشان را میرسانند بھ پدرشان و سفت دستش را میچسبند. شاید هم خودشان را بالا بڪشند ، روی دوش سوار شوند یا در آغوشے درمردمڪ شفاف چشمهایشان چھ میبینید؟ اطمینان خاطر، سڪنے دل! دنیا راهم آب ببرد جایشان امن است ، بین دو بازوی پدر نشستھ اند . بھ چھ چیز فڪر میڪنے ڪھ اینطور لب روی هم میفشاری . بھ شب؟ بھ مسیر؟ بھ ڪاروانے رو بھ شام؟ بھ گم شدن؟ جاماندن؟ افتادن ... من اما بغض امانم را برید وقتے دیدم آنقدر ڪوچڪند ڪھ در شلوغےها باید از زیر دست و پا جمعشان ڪنے ... میفهمے میخواهم چھ بگویم؟! ۱۴۴۲ ✍ خبرنگار بسیجی: @be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
نمیدانم تا بھ حال خوب بھ قد و قواره دختر سھ سالھ نگاه ڪرده اید یا نھ ، اینبار ڪھ بھ هیئت میروید، ا
اعتقاد دارم که شب‌های سوم محرم را آدم باید برود یک گوشه بنشیند تا وقتی که خواب به چشم‌هایش می‌آید گریه کند، به سر بزند، ضجه سر دهد. یک شب را بیخیال منطق و دلیل برای عزاداری بروید گریه کنید فقط. بعضی شب‌های این محرم آدم هرچقدر هم کتاب بخواند و فکر کند و بخواهد کمی آن سو تر از اشک ریختن ببیند، نمی‌شود. بروید بنشینید تا صبح یک گوشه بگریید. بروید روضه سه ساله ها را بشنوید و زار بزنید. دختر اگر دارید، آب اگر دستش می‌دهید، دست اگر بر سرش می‌کشید، بوسه اگر به گونه‌هایش می‌زنید، بروید برای خودتان همه‌ش را گریه کنید. نفس نگیرید، سوال جواب ندهید، هیچ نخواهید. بگریید مردم . امشب فقط گریه جواب می‌دهد بر این داغ ... ۱۴۴۲ @be_vaghte_del313
دهه اول محرم منحصر به امام حسین علیه السلام است. اگر انسان بتواند باید هیچ‌کار غیرضرورے مگر کارهاے مربوط به امام حسین علیه السلام انجام ندهد.... @be_vaghte_del31e
دلهره‌ی دارم... میشه رزقِ اشک و معرفت زیاد و شیرینی نگاهت رو برام بذاری کنار حسین جان؟
‌ نصیبم‌ شد‌ غَمَت الحمدلله....
روزه ی فردا اول بسیار سفارش شده و دعا مستجابه در این روز... تونستید روزه بگیرید... التماس‌‌۲‌آ 🙏🌷🌸
یه رَسمِ قدیمی تویِ بازارِ طَلا فروشا هَست که روزِ سوم گوشواره نمی فروشن ... 🖤😭 @be_vaghte_del313
جهان این‌تیرهٔ خاموش روشن‌می‌شود آری مُحَرَّم‌ها که‌می‌کوبم سیاهی‌بر درو دیوار
به پیشواز برو ای دل کویریِ من صدای قافله‌ی آب را نمی‌شنوی..!؟ 😭
نمیدانم تا بھ حال خوب بھ قد و قواره دختر سھ سالھ نگاه ڪرده اید یا نھ ، اینبار ڪھ بھ هیئت میروید، اطرافتان سرڪ بڪشید ، یتحمل میبینید ڪھ چندتاشان چادر مشڪے ڪوتاه و ڪوچڪی سرشان انداختھ اند، چاقدرے را گره ریز زده اند ، وبا دست های لطیف و پنبھ اے سعے دارند آن خرده تارهای مویشان را زیر روسری بپوشانند . چشم از پدر و مادرشان برنمیدارند تا مبادا در شلوغے آشنایے را گم ڪنند. روضھ نمیخوانم . میخواهم بگویم خوب نگاه ڪنید ڪھ اگر جمعیت بایستد و بھ قصد ترڪ هیئت راه بیوفتد ، چطور سریع با قدمهای ڪوتاه خودشان را میرسانند بھ پدرشان و سفت دستش را میچسبند. شاید هم خودشان را بالا بڪشند ، روی دوش سوار شوند یا در آغوشے درمردمڪ شفاف چشمهایشان چھ میبینید؟ اطمینان خاطر، سڪنے دل! دنیا راهم آب ببرد جایشان امن است ، بین دو بازوی پدر نشستھ اند . بھ چھ چیز فڪر میڪنے ڪھ اینطور لب روی هم میفشاری . بھ شب؟ بھ مسیر؟ بھ ڪاروانے رو بھ شام؟ بھ گم شدن؟ جاماندن؟ افتادن ... من اما بغض امانم را برید وقتے دیدم آنقدر ڪوچڪند ڪھ در شلوغےها باید از زیر دست و پا جمعشان ڪنے ... میفهمے میخواهم چھ بگویم؟! ۱۴۴۴ ✍ @be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
نمیدانم تا بھ حال خوب بھ قد و قواره دختر سھ سالھ نگاه ڪرده اید یا نھ ، اینبار ڪھ بھ هیئت میروید، اطر
اعتقاد دارم که شب‌های سوم محرم را آدم باید برود یک گوشه بنشیند تا وقتی که خواب به چشم‌هایش می‌آید گریه کند، به سر بزند، ضجه سر دهد. یک شب را بیخیال منطق و دلیل برای عزاداری بروید گریه کنید فقط. بعضی شب‌های این محرم آدم هرچقدر هم کتاب بخواند و فکر کند و بخواهد کمی آن سو تر از اشک ریختن ببیند، نمی‌شود. بروید بنشینید تا صبح یک گوشه بگریید. بروید روضه سه ساله ها را بشنوید و زار بزنید. دختر اگر دارید، آب اگر دستش می‌دهید، دست اگر بر سرش می‌کشید، بوسه اگر به گونه‌هایش می‌زنید، بروید برای خودتان همه‌ش را گریه کنید. نفس نگیرید، سوال جواب ندهید، هیچ نخواهید. بگریید مردم . امشب فقط گریه جواب می‌دهد بر این داغ ... @be_vaghte_del313
في حزن‌الحسین [ ] @be_vaghte_del313
میدونستید یه نفر از یاران امام حسین از ایشون قول گرفته که تا وقتی کسی برات مونده کنارت میجنگم ولی اگه تنها شدی میرم! و شوخی هم نکرده جنگیده زخمی شده دم ِ دم ِ بهشت بوده و وقتی دیده که امام بی یار موندن رفته پی ِ پسرش که منتظرش بوده! می‌بینید چقدر داستان کربلا عجیبه؟ می‌بینید حتی وقتی به حق یقین داری، وقتی حتی کنار حق می ایستی و دفاع میکنی و حتی مجروح میشی باز هم ممکنه عاقبت به خیر نشی؟ می‌بینید چقدر باید بلرزیم و بترسیم از لغزیدن؟ @be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
میدونستید یه نفر از یاران امام حسین از ایشون قول گرفته که تا وقتی کسی برات مونده کنارت میجنگم ولی ا
تن ضحاک‌بن عبدالله همه‌ی عاشورا، از صبح تا غروب به همراه اصحاب عاشورایی امام عشق بود اما جانش، حتی نفسی به ملکوتی که آن احرار را باز دادند راه نیافت 《عبادت مشروط》کرم ابریشمی است که در پیله خفه می‌شود و بال‌های رستاخیزی‌اش هرگز نخواهد رُست. اگر شرط، تعلقی است که حجاب راه می‌شود و تو را از پیوستن به جمع احرار باز می‌دارد ، آن شرط قلّاده‌ایست که شیطان بر گردن تو انداخته است و با آن تو را از صحرای کربلا و از رکاب حسین می‌رباید. ضحاک بن عبدالله همه‌ی روز جنگیده بود، اما شهادت همه روز از او گریخته بود... فتح خون/ سید مرتضی آوینی موسوعه کلمات الامام الحسین صص۴۵۳_۴۵۲ @be_vaghte_del313
دلهره‌ی دارم... میشه رزقِ اشک و معرفت زیاد و شیرینی نگاهت رو برام بذاری کنار حسین جان؟
به پیشواز برو ای دل کویریِ من صدای قافله‌ی آب را نمی‌شنوی..!؟ 😭
من اینجور تصور میکنم: «وقتی که ماه محرم میشه، وقتی میری توی روضه میشینی و اشکات از روی گونه هات سُر میخورن، چندتا فرشته از بهشت میان و دستاشون رو کاسه میکنن و قطره قطره اشکات رو جمع میکنن ! بعد میبرن میریزن روی قلبت... و زِنگار های قلبت رو پاک میکنن! باهم زمزمه میکنن:ببینید چه اشک زلالی! که قلبش رو اینجور صیغلی میکنه. بیخودی که نیست ؛داره اشک برای پسر‌حضرت‌فاطمه‌{سلام‌الله‌علیها}میریزه برای آقای امام حسین...»
تا نگرانم! نگرانم نکند خواب بمانم، نکند بغضِ من از شدت غم نه ببارد، نه بکاهد، نکند اشک نریزم؟ نکند بَرات کرب و بلا را ندهی ؟ حضرت ارباب؛ نکند باز بمانم ؟ نکند باز نخوانم که ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ؟ نکند پای پیاده حرمت باز بماند به دلم حسرت و آهش؟ نگرانم، نگرانم نکند دیر شود، جا بمانم ... @be_vaghte_del313
اعتقاد دارم که شب‌های سوم محرم را آدم باید برود یک گوشه بنشیند تا وقتی که خواب به چشم‌هایش می‌آید گریه کند، به سر بزند، ضجه سر دهد. یک شب را بیخیال منطق و دلیل برای عزاداری بروید گریه کنید فقط. بعضی شب‌های این محرم آدم هرچقدر هم کتاب بخواند و فکر کند و بخواهد کمی آن سو تر از اشک ریختن ببیند، نمی‌شود. بروید بنشینید تا صبح یک گوشه بگریید. بروید روضه سه ساله ها را بشنوید و زار بزنید. دختر اگر دارید، آب اگر دستش می‌دهید، دست اگر بر سرش می‌کشید، بوسه اگر به گونه‌هایش می‌زنید، بروید برای خودتان همه‌ش را گریه کنید. نفس نگیرید، سوال جواب ندهید، هیچ نخواهید. بگریید مردم . امشب فقط گریه جواب می‌دهد بر این داغ ...
نمیدانم تا بھ حال خوب بھ قد و قواره دختر سھ سالھ نگاه ڪرده اید یا نھ ، اینبار ڪھ بھ هیئت میروید، اطرافتان سرڪ بڪشید ، یتحمل میبینید ڪھ چندتاشان چادر مشڪے ڪوتاه و ڪوچڪی سرشان انداختھ اند، چاقدرے را گره ریز زده اند ، ودبا دست های لطیف و پنبھ اے سعے دارند آن خرده تارهای مویشان را زیر روسری بپوشانند . چشم از پدر و مادرشان برنمیدارند تا مبادا در شلوغے آشنایے را گم ڪنند. روضھ نمیخوانم . میخواهم بگویم خوب نگاه ڪنید ڪھ اگر جمعیت بایستد و بھ قصد ترڪ هیئت راه بیوفتد ، چطور سریع با قدمهای ڪوتاه خودشان را میرسانند بھ پدرشان و سفت دستش را میچسبند. شاید هم خودشان را بالا بڪشند ، روی دوش سوار شوند یا در آغوشے درمردمڪ شفاف چشمهایشان چھ میبینید؟ اطمینان خاطر، سڪنے دل! دنیا راهم آب ببرد جایشان امن است ، بین دو بازوی پدر نشستھ اند . بھ چھ چیز فڪر میڪنے ڪھ اینطور لب روی هم میفشاری . بھ شب؟ بھ مسیر؟ بھ ڪاروانے رو بھ شام؟ بھ گم شدن؟ جاماندن؟ افتادن ... من اما بغض امانم را برید وقتے دیدم آنقدر ڪوچڪند ڪھ در شلوغےها باید از زیر دست و پا جمعشان ڪنے ... میفهمے میخواهم چھ بگویم؟! @be_vaghte_del313