eitaa logo
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
573 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
434 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار حوزه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خشک کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
سفارش میکنم به این که لباس سیاهے که درماه محرم و صفر مے پوشیدم، با من دفن شود. و سفارش مےکنم به دستمالے ڪه اشک‌هاے زیادے در رثاے جدم حسین مظلوم و اهل‌بیت مکرم او ریخته و صورت خود را با آن پاک میکردم، بر روے سینه در کفنم بگذارند. این جملات وصیت مرجع بزرگ شیعیان،آیت‌الله مرعشے نجفے(ره) است... @be_vaghte_del313
قصه دلبری 😊☘️ دلتنگتم، بطلب امام رضایِ مهربونم💔
نشانی دکترم را به شما می دهم - ما که دماغمان را عمل نکردیم - ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، - ما که موی بلِوند و قد بُلند نداشتیم، - ما که چشم هایمان رنگی نبود... رفتیم و کتاب خواندیم؛ و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هر بار که  در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت.  می دانی آن جراح که هر روز ما را زیباتر می کند ، اسمش چیست؟ اسمش «کتاب» است. چاقویش درد ندارد، اما همه اش درمان است. هزینه‌اش هم هر قدر که باشد به این زیبایی می ارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه زنان می‌دهم: به اولین کتابفروشی که رسیدید، بی وقت قبلی داخل شوید، آن طبیبِ مشفق، آنجا نشسته است، منتظر شماست. @be_vaghte_del313
✅یادتونه موقع امتحان باید کیف میذاشتیم بینمون که تقلب نکنیم 😊 . ✅یادتونه زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمیذاشتن آب بخوریم😣 . . ✅یادتونه وقتی معلم می گفت برو گچ بیار انگار مشعل المپیک دستمون میدادن 😊 ✅یادتونه نیمکت های مدرسه برامون شده بودن دفتر نقاشی و خاطرات! انواع و اقسام شعر و نقاشی روشون حکاکی می کردیم 😊 کدوم یکی از "یادتونه" ... یادتونه؟ من یادمه... دبیرستانی بودم و اهلِ شعر از نیمکتم مثنوی معنوی ای ساخته بودم به سبکِ خودم🙈 از رباعی گرفته تا شعرِ آیینیُ غزلُ شعرِ سپیدُ نو ❣ چون حَساس بودم کار تمیز دربیاد اول یه قسمتی از میزُ لاکِ غلط گیر می گرفتم سفید میشد، بعد روش می نوشتم 🙈 نمیدونم من خیلی بیکار بودم یا خیلی حَساس! 🙄 یه روزی از روزا یه صفحه سفید رو میز تشکیل دادم و نوشتم: آنچه مهم است حفظ راه شهداست ... این وظیفه اول ماست... کمی رو جمله ای که نوشتم تامل کردم، حفظِ راه شهدا ... وظیفه اولِ ماست ... شهدا به بیت المال حساسیت داشتن 🌀شهید باکری از نوشتنِ با خودکارِ بیت المال حتی در حَدِ چند کلمه برایِ کارِ شخصی پرهیز داشتن 🌀بچه شهید تقدسی تو تَبِ شدید بودن با وجودی که موتورِ سپاه در اختیارشون بود و میتونستن بچه رو به مطب برسونن اینکارُ نکردن و گفتن اگ فرزندم بمیره از موتور سپاه که بیت المالِ استفاده نخواهم کرد . . . من امّا به عنوانِ رهرو شهید حساسیتی رو بیت المال نداشتم، رعایت که نمی کردم هیچ، ضَرر هم میزدم! همین مثنوی معنوی ساختنم از نیمکت! پی نوشت: از اون روزی که سالِ سوم دبیرستان بودمُ پِی به حساسیت شهدا رو بیت المال بُردم تا امروز که طلبه ام، دیگه نه صفحه سفیدی ساختمُ نه شعر و غزلی نوشتم. چون من در قبال بیت المال مَسئولم کاش مسئولینمون مخصوصا کلید دارها و دولتِ بنفش از شهدا درس بگیرن و همین قدر اندازه منو امثالِ من حقِ بیت المال رو به جا بیارن. کاش ولایت مداریمون در حَدِ شعار نباشه... 😔 @be_vaghte_del313
اجتماعی بودن با همه صحبت کردن نیس. اجتماعی بودن یعنی بدونی کجا و با کی، از چه کلام و لفظی استفاده کنی! @be_vsghte_del313
میگفتش که سر جلسه درس خوابم میگیره، تو رخت خواب بی خوابی به سرم میزنه، استاد گفت: نشونه اینِ که عمرت بی برکت شده! و داره طی میشه ولی نمیتونی ازش خوب بهره ببری.. @be_vaghte_del313
نظر رهبری درباره جلال‌الدین محمد بلخی @be_vaghte_del313
4_6034824278065545884.mp3
1.44M
زیر باروون توی رویا‌... یه سه شنبه شب زیبا ... یه مسیر و قدمی سبز... ته جاده حرمی سبز‌... . پی نوشت: خییییلی قشنگه، پیشنهاد دانلود من صبح ها از خونه تا حوزه پیاده میرم، یه بیست دقیقه ای راه میشه، معمولا هندزفری می ذارم و مداحی ای موزیکی چیزی گوش میکنم. امروز حس و حالم با این آهنگ عوض شد. متحول شد. و باهمه وجود دلم امام زمان خواست. . . @be_vaghte_del313
هرکی اونیه که وسط سختیا صداش میزنه.... مثلا یکی سیدالشهدا.. یکی خداجان... یکی آسیدمهدی... یکی شهدا... @be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
#عزیزدل هرکی اونیه که وسط سختیا صداش میزنه.... مثلا یکی سیدالشهدا.. یکی خداجان... یکی آسیدمهدی... یک
عزیز یعنی بزرگ.... عزیز دل یعنی اونی که جاش توی قلب شما خاصه! اون بالا بالا هانشسته.... فرمان و دستور از اونه... تا نخواد کاری نمیشه، یعنی اونی که حسابش با بقیه جداست...
باید کسی باشه که رابطش با خدا اوکی باشه!! مثلا قدرت شفاعت داشته باشه... یا حرمتش پیش خدا زیاد باشه... عزیز دل باید باشه...
اصلا عزیز دل دارید شما؟! خوشبحالتون اگه دارین!!! برگ برنده دست کسیه که تو زندگیش دسته کم یه داشته باشه...
مواظب عزیز دلاتون باشین جوونا... مثلا مواظب امام حسین تو دل تون باشید...
حضرت زهرا یه داشت...! اخرشم بپاش شهیده شد! فدایی شد....!
ادم اگه داشته باشه اخرش شهید میشه💚 مثلا تمام شهدای مدافع حرم.... برامنه روسیاهم دعاکنیدخیییلی...
+ بگو خدا... روز جمعه ای ببخش اون گناهانی رو که کربلا رو از ما گرفته... @be_vaghte_del313
روزِ جمعه وقتی روزِ جمعه ست، از اولِ هفته تا آخرِ هفته که درگیر کلاس و درسی امروز همه رو ببوسی بذاری کنار و خانواده رو دریابی! حالا چه جوری دریابی!؟ از اون جایی که مادر جانِ من خیلی حَساسِ و میگه کنارِ درس و بحث و کلاس باید کارِ خونه ام بُکنی جمعه ها کَمی، فقط کَمی کارِ خونه ام میکنم ☺️ به نظرم خونه داری ارزشمندترین کارِ یه زنِ، من وقتایی که دلم بگیره، واقعا از درس و کلاس و فعالیت هام خسته باشم چند روزی رو تعطیل میکنم و میشینم خونه، دلم میخواد خونه داری کنم حالا هر کاری، از گردگیری و آشپزی و شیرین پزی گرفته تا شستنِ ظرفا، وَ واقعا بهم آرامش میده و از زندگی لذت میبرم. پی نوشت: دخترا، خانما خونه داری شغلِ شریفیِ خیلی ارزشمندِ، مگر غیر از اینه که حضرت رسول فرمودند: هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر رحمت می کند؟ کنارِ همه دغدغه ها و فعالیت ها و کلاس و درس یه وقتی ام برایِ خونه داری بذارید نه از رو اِکراه و زور بلکه با عشق برایِ رضایِ خدا. اون وقتِ که خدا هم رحمتش شامل حالمون میشه. @be_vaghte_del313
دختری داشت حسین بن علی، از داغش جگرم سوخت خدا، شرح غمش پیرم کرد پی نوشت: این پرچمُ شبِ اول محرم با بابا خریدمُ زدم دیوار اتاقم، گذاشتم تا آخرِ ماه صفر باشه، اما اینقد قشنگه و وقتی نگاش میکنم اسمِ خانم بهم انرژی میده دلم میخواد همیشه رو دیوارِ اتاقم باشه. @be_vaghte_del313
همه‌ی سه‌سالگی‌ِ دخترانه، همه‌‌ی آن لطافت غریب، توی رنجِ آن سفرِ درد، ذره ذره تمام شد. عمّه توی کوفه راست گفته بود. قلبِ کوچکش آب شد عاقبت؛ توی شام ... 🖤 @be_vaghte_del313
مثل همه چیزهایی که نفهمیدیم آخرش هم عقلِ دلِ ما نخواهد رسید به فهمیدنش ... غصه‌ی دلِ یک سه ساله را می گویم ... 🖤😭 @be_vaghte_del313
کشت او را، یادِ آن خارهایی که به پای رقیه‌(س) رفت...🖤😭 @be_vaghte_del313
🍃 | لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ احساس‌تنهایۍ یعنی‌ندیدن‌‌حرم‌تـو ... 💔 @be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
نشانی دکترم را به شما می دهم - ما که دماغمان را عمل نکردیم - ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشت
من از هَمان دُخترهای بی‌عارم.. از آنهایی که بَلد نیست صورتش را دَستکاری کند... از همان‌ها که موقعِ بیرون رفتن ساعت‌ها جلوی آینه رنگِ صورتش را عَوض نمیکند و با یک چهره ساده راضی میشود از چِهره‌اش برای بیرون رفتن ... همانَم که قدّم از صد و پنجاه و سه تَجاوُز نکرد.. خیلی کوتاه‌تَر از قفسه‌ی کتاب‌هایم... همانی که کتاب‌فروشی رفتن را به گشتنِ میانِ مغازه‌ی لوازمِ آرایش تَرجیح میدهم... رُک بگویم، من هَمینم که هستم.. همین‌قدر ساده و معمولی ..‌ بی‌آرایش و بی‌آلایش ..‌. از خودم راضیم و کمی از خود راضی‌‌..‌ @be_vaghte_del313
میگفت: آدمے که دلش ترک ترک خورده... اثرش رو چشم بروز میده... آروم و بے صدا میباره... @be_vaghte_del313
❤️ من عاشق خانه‌های کوچکم خانه‌هایی که اتاقی برای قهر ندارند ...!!! ❤️❤️❤️ #یه_جوری_خیلی_قشنگه #بانو_طلبه @be_vaghte_del313
زندگی فقط اونجاش خوبِ که ظهر خسته از کار و کلاس میای مامان ناهار میده بهت بعدش بلافاصله میخوابی تا ۵ عصر 😍 @be_vaghte_del313
شبِ دهم بود؛ تو بیتِ رهبرے یه دختربچه اے بود بنظرم میخورد هشت ، نه سالش باشه ! چادر سرش ڪرده بود مامانش ، یه اضطرابے تو چهرش بود انگار منتظرِ چیزے باشه ها یکے ، اونجورے بود ... از یکے از خادماےِ خانومِ بیت اجازه گرفته بود ڪه بره اونورِ نرده ڪه وایسته و آقا رو ببینه _ نرده ے پشتِ آقایون _ بعد یه صندلے گذاشتن و روش نشست و آقارو میدید ... راستش خیلے نگاش میڪردم ، چشمش اشڪ داشت ! یهویے ڪه میدیدمش انگار قایمڪی اون اشڪاےِ نازِ تا زیرِ چونه اومدشو پاڪ میڪرد !! مامانش پشتِ سرم نشسته بود ، پرسیدم اسمش چیه ... گفت | فاطمه |💚 صداش زدم و گفتم آقا رو دیدے ؟ با یه شوقے ڪه نمیشه بیانش ڪرد گفت اره ... تازه سردار آقا سردار سلیمانے هم هست ! مامانش گفت : همه رو خوب میشناسه ! دو روزه داره گریه میڪنه ببر منو آقا رو ببینم ... از ڪرج میایم از بعد نماز صبحے راه افتادیم !! ... راستش نمیدونستم چیبگم ! از اینهمه معرفتِ این سرباز ڪوچولو مونده بودم ! 💚 فاطمه از مامانش پرسید | مامان پس امام ڪِے صحبت میڪنن ؟| مامانش گفت آقا حرف نمیزنن فقط مراسم روضه ست ... گفت | دلم میخواد صداےِ آقا رو بشنوم | 💚 یه نگاه ڪردم تو چشمایے ڪه برق افتاده بود از اشڪ و سرم رفت پایین و شڪر ڪردم ڪه چقدر آقا دلداده داره ... دلم یه لحظه برا غریبےِ علےِ فاطمه گرفت 😭 . . @be_vaghte_del313
میوه ها ڪه مے پَلاسید مادرم آنها را مُربّا میڪرد میوه های پَلاسیده میشدند شیرینے صبحانہ جمعہ ها ... ڪاش یڪے بیاید دلتنگے جمعه ها را مُربّا ڪند شیرین ڪند بعد تعارفمان ڪند ... @be_vaghte_del313
روز #قیامت هر کسے در دست گیرد #نامه‌ اے من نیز #حاضر میشوم تصویر #جانان در بغل... @be_vaghte_del313