eitaa logo
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
550 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
430 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار حوزه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خشک کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
این روزها حال دلم معلوم نیست؛ چشم هایم بلا تکلیف اند؛ نمیدانند اشک شوق بریزند از رسیدن ، یا اشک حسرت ببارند از ندیدن وارث غدیر؛ کاش مے آمدے و تکلیف این همه چشم منتظر معلوم میشد! @be_vaghte_del313
21.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است... @be_vaghte_del313
چہ‌زیبابود‌اگر‌امشب... کف‌ صحن‌ نجف‌ بودیم..🥺♥️
‌ ـــــــ ـ و‌َ غدیر . . سر‌منشأ‌ آغازِ سر‌آغاز‌ها‌ روزۍکھ مولاۍِمُتقیان ‌علـے‌ علیہ‌‌السلام دستِـ‌خود‌را براۍِبیعتـ باشیعیان ‌بہ‌سمتِ ما‌‌ دراز‌ می‌کند‌ ؛ روزۍکہ شیعہ‌بودن شد ‌افتخارِما‌ ؛ نمیدانم ‌‌چھ حکمتـے در غدیر ‌استـ ؛ نمیدانم‌ . اما‌هر‌چہ‌هست پا‌قدمش ‌براۍِ هر‌کسـے ‌‌مبارك ‌است‌ >.< 💚.
•| |• قدمتِ آشناییِ من با او مربوط به اولین بارهایی‌است که میخواستم روی پاهایم بایستم! مادرم کنارم می‌ایستاد و می‌گفت: « بگو - یاعلی - مادر! » ــــــــــــــــــــــــــ❤️🌱 ــــــــــــــــــ -چند کلمه هدیه به ابوتراب{ع}
کوفه، انگار این شهر بر دوشش بار بغض سی‌ساله علی«ع» و دعوتنامه‌های دروغین حسین«ع» را به دوش می‌کشد. وقتی تازه خودم را شناخته بودم کوفه را دوست داشتم و بی‌دغدغه و شادمانه در مسجد کوفه می‌دویدم؛ اما وقتی کمی علی را شناختم و بعد از آن روایت دعوت حسین به قتلگاهش توسط کوفیان را خواندم دیگر کوفه برایم مبغوض بود؛ شهری که علی از غربت با چاه نجوا می‌کرد و هیچ‌کس ناصر حسین غریب کربلا نبود. من عاشق ایوان نجف بودم و از کوچه‌های کوفه بیزار بودم، انگار مردم را در فاطمیه و غربت علی«ع» و شهادت حسین مقصر می‌دانستم، خطبه اشباه‌الرجال و بغض علی در این خیابان ها دائم برایم مجسَّم می‌شد. بغضم کم‌کم داشت سرباز می‌کرد؛ حرف‌هایم را از چشمانم خوانده بود گفت: تو مطمئنی که برای امام‌زمانت مثل مردم کوفه نبوده‌ای؟ چیزی برای گفتن نداشتم، قضاوت گذشتگان آسان بود اما عمل‌کردن برخلاف منش آنها کار سهلی نبود. کادویی از کیفش بیرون آورد و گفت: وقتی با این کتاب مأنوس شوی مردم کوفه را خوب می‌شناسی؛ آنها را که شناختی بر خلاف منش آنها عمل کن. کادو را که گشودم نهج‌البلاغه دربرابرم بود و این بار می‌ترسیدم خودم جز کوفیان باشم؛ حالا علی برابرم بود و نهج‌البلاغه بوی مردانگی علی را میداد، بوی عدالت بوی مهر بی‌بدیل پدری...
این برگِ تازه جوونه زده از یه ساقه یِ قلمه شده یِ بندانگشتی از یه گلدونِ خشکیده ، هر روز پُر امید و اشتیاق به سمت قد میکشه..! انگار کسی هر صبح از لابه لایِ آفتاب ، کنارِ گوشش پر اطمینان زمزمه میکنه : لَا تَخَفۡ وَلَا تَحۡزَنۡ إِنَّا مُنَجُّوكَ....! پ ن : نترس و غمگین نباش ، قطعاً ما نجات دهنده یِ تو هستیم! عنکبوت / ٣٣
امروز تو اونى باش كه اول سلامـ ميكنه با صداى بلند و يك لبخند بر لب😊 ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جشن من عاشقِ آقایی هستم که همسفره بچه یتیما بود ... هم بچه می شد وقتِ بازیشون هم واسشون عینِ یه بابا بود عاشقِ هرکی باشی دوست داری کاری کنی که باشه ازت راضی حتی اگه باشه یه کارِ کوچیک مثلِ @be_vaghte_del313
من از « الیوم اکملتُ لکم... » اینگونه فهمیدم خدا با مهر او دین مرا اندازه می گیرد
- حضرت موسي‌بن‌جعفر؏ ملقب‌و شهره بہ «امام کاظم» هفتمین امام و پیشوای شیعیان، برای خودداری، چشم‌‌پوشي‌ که در قبال ستمگران می‌کرد کاظم خوانده شدند - ایشان در۷ـاُمین روز ماهِ ذۍ‌الحجه در سال۱۲۷هجري در أبواء، شهری بین مکه و مدینه تولد یافتند. - یکۍ از مشخص‌ترین صفات‌شان جود و سخاوت او بود؛ به گونہ‌اى بخشش‌ها و کرامت‌‌های آن بزرگـوار، در اعماق دل مردم ریشه دوانده بود کھ در مدینه به صورت ضرب‌المثلي مردم گاهی به یك دیگر می‌گفتند .. «تعجب از کسى است که کیسه بذل و بخشش موسۍ بن جعفر به او رسیده باشد اماً بازهم اظھار فقر بنماید.‌»
نوشتنُ برایِ از شُما گفتن یاد گرفتم ... به وقت آغاز با محوریت ایثار و شهادت 🥰 عهد بستم از شُهَدا برایِ شُهدا بنویسم ❤
میگفت: بعضی چیز ها در جهان خیلی مهم تر از دارایی هستند😍! یکی از آنها، توانایی خوش بودن با چیز های ساده است. من همیشه پروازِ پرندگان رانگاه میکنم، به حرکتِ ابرها درآسمان دقت میکنم وسیب سرخ را با ذوق میبویم... @be_vaghte_del313
تو دوره زمونه گفتارهای بی کردار، تو کردارِ بی گفتار باش 😇
تو دوره زمونه اعتماد به نفس ها، تو متوکل باش 🥰
تو دوره زمونه گدایان، تو بنده باش 😊
تو دوره زمونه مسکن مهر ها، تو خونه‌ی امید باش😍
تو دوره زمونه «برات میمیرم» ها، تو «برات می‌مونم» باش❤
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ تو دوره زمونه هیچوقت ها، تو تا همیشه باش🤗
به تو حسادت می‌کنند تو مکن تو را تکذیب می‌کنند آرام باش تو رو می‌ستایند فریب مخور تو را نکوهش می‌کنند شکوه مکن مردم از تو بد می‌گویند اندوهگین مشو همه مردم تو را نیک می‌خوانند مسرور مباش آنگاه از ما خواهی بود حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت(از امام پنجم).. وصیت نامـه . . . ] @be_vaghte_del313
🖤 تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد، محرّم را مگیر از ما... 7رو‌زتامحرم📆 @be_vaghte_del313
سعی کن از امروز تا‌ عمر داری حداقل روزی یکبار بگی: السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاتهُ؛ ثواب بیست حج در نامه اعمالت نوشته میشه.. - حجت الاسلام عالی
وقتی استاد تو یکی از صفحه هایِ جزوَت برات یه جمله به عنوان یادگاری می نویسه، " رَه چنان رو که رهروان رفتند" @be_vaghte_drl313
سخن گفتن از ، می آورد 🥰
دلنوشته خواهرم برای من 👇 خواهرمو یجور دیگه دوست دارم ، رابطه منو الناز دقیقا مثل جاوید و عاطفه ست تو سریالِ یاغی! من جاویدی ام که از دنیا چیزای زیادی میخوام و به هر دری میزنم تا رو پایِ خودم وایسَم و النازم عاطفه یِ با آبرویی که هیچ وقت از شخصیت کله شقش بیرون نیومده و من جاوید بزن بهادری ام که زور تو کَتَم نمیره و شر درست میکنمو الناز عاطفه ی عاقلی که همیشه دنبال راه مسالمت امیزه من بی پروا از عشق میگمو شیطنت میکنم الناز از حیا حرف میزنه و گونه سرخ میکنه من جاویدی که دنبال حق و حقوق خودش از این دنیاس الناز عاطفه ای که دنبال حق همه‌س جز خودش اما تهش من جاویدی ام که نفسش بنده به خنده های عاطفه و الناز عاطفه ای که مرد و مردونه برای دفاع از جاوید وایمیسته...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مَن اَشک ببخش تا برایت گریه کنم ... آقا ســـلام ... نیتِ گریہ نمــوده ایم شیرین ترین عبادتِ ماهم شروع شد
اگه بِگم دِلَم برایِ دَستایِ پُر از مِهرِت تَنگ نشده بابابزرگم دروغ گفتم، بابا بزرگم سایه شما یک سالی می شه از سَرَم کم شده ... مهر و محبت تو که بود غرق خوشبختی بودم، دلمو قلبم پیشته، هرجا که هستی آروم باشی و شاد، دوستت دارم، همیشه به یادته نوه‌‌ت الناز، امیدوارم باعث خوشحالیت باشم، میدونم نگاهم میکنی، میدونم وجودت توی زندگیم هست، میدونم دعای خیرت پُشت سرم هست، شبایی که بیمارستان بودی رو یادته؟ روزا به درس و کارَم می رسیدم و شبا همراهِت می موندم بیمارستان، دست و پاتُ می شستم برات، موهاتُ ناز می کردم، برات قرآن می خوندم، یه شَب که خیلی حالت بَد بود، نگام کردی و گفتی: الناز از خدا هر چی می خوای بهت بده، به زور و بی حال خندیدی و گفتی: الناز تو دنیا و آخرت رو سپید بشی ... بابابزرگم من از خدا تو رو می خوام، چرا بهم نمی ده؟ تو بابابزرگ نبودی، تو رِفیقِ راه بودی، دلم تَنگه، دلم تَنگه بابابزرگ، امسال با کی سیاهی بزنم ؟ با کی از امام حسین حرف بزنم؟ با کی هیئت برم؟ با کی لباس مشکی تنم کنم ؟ با کی نماز ظهر عاشورا بخونم؟ همیشه یادم دادی امام حسینی باشم، بمونم، زندگی کنم. اینقدر عاشق حسین بودی که شَبِ عاشورایِ حسین رفتی ...
به قول چارلزدیکنز : «گریه کردن ریه‌ها را باز می‌کند، چهره را شستشو می‌دهد، چشم‌ها را ورزش می‌دهد و خشم را کاهش می‌دهد.» ± پس وقتی حس کردی برای مدت طولانی قوی بودی، عیبی نداره که گریه کنی و دوباره قوی تر از قبل ادامه بدی:)!🌱💚..
صبح است؛ در میزند کسی، بیدارشو! زندگی پشتِ در است ...