😍 #گزارشهای_خواهران_بهبود_یافته 😍
3⃣0⃣1⃣. مورد #صد_و_سوم
🌹 خانم مبارز: 🌹
🌸به نام خداوند هستی بخش🌸
سلام خدمت استاد عزیزم خانم حسینی جونم😍
یادم هست اولین باری که افتخار داشتم با شما پیامکی صحبت میکردم فرمودین که گزارش بهبودی به شما بدم شاید اون موقع برام یه چیز محالی بود
خدا رو شکر بهترم نمیگم کاملا عادی شدم ولی به جرات میتونم بگم تغییرات زیادی کردم
بهتره برای دوستان خودم توگروه کمی خودمو معرفی کنم
حدود ۳ سال هست که وسواس شدید داشتم
عزیزای دلم، من زندگی سختی داشتم و الان ۵ تا بچه پشت هم دارم زیر ۷ سال🙈 و خودتون همه بهتر از من میدونید زندگی با بچه ها برا آدم وسواس چقدر مشکله
بعد از بچه سومم پدرم دچار ضربه مغزی شد و تو کما بود که به معجزه اللهی الان سایشون بالا سرمونه ولی من بشدت دچار شوک شدم و وسواس شدید گرفتم از اون موقع ۳ سال حدودا میگذره و من یک ساله که با کانال وسواس آشنا شدم و اون موقع آشناییم وسواس شدید فکری و عملی داشتم اصلا زندگی برام غیر ممکن شده بود هیچ نمیتونستم برم مهمونی، بس که غیر متعارف بودم حتی به همسرم برای زندگی عادیش غبطه میخوردم بچه ها میتونم به جرات بگم وسواس مزمن داشتم که شماها هیچ کدوم تجربه نکردین؛
✍از نجاست و نجس شدن وحشت داشتم یعنی از دسشویی رفتن و نجس شدن دستم که یه چیز روتین زندگی هست وحشت میکردم که البته بخاطر زایمانهای پشت هم کمخونی شدید گرفته بودم و مزاجم سرد شده بود که با پیگیری درمان در طب سنتی فهمیدم علت ترس و اضطراب شدیدم کم خونی هست و شروع کردم به درمان
و همزمان مطالب کانال و سپس گروه رو دنبال کردم و از خانم حسینی جانم مشاوره گرفتم
✍ من از بچگی چون در کنار خواهرم که وسواس داره و بزرگترین بچه خانواده هست بزرگ شدم تفکرات وسواسی داشتم ولی به هیچ وجه وسواس نمیدونستم خودم رو؛ چون کاملا متعارف بودم ولی مثلا فکر میکردم بقیه مردم احکام بلد نیستن و اگه دست خیس به من بزنن باید آب بکشم یا اگه بارون بیاد و آب بره تو کفشم جورابم احتیاطی شده و باید آب بکشم برا هر نماز پاهامو آب میکشیدم و همه اینا جز تفکراتی بود که به #اشتباه به من رسیده بود اگه از بیرون لباس یا بند رخت و امثال اینا میخریدم باید آب میکشیدم الان گذاشتم #کنار ؛
✍ به لطف خدا دیگه راحت تر از قبل میرم دسشویی و اصلا پا نمیشورم مگه یقین کنم نجس شدم ؛ ( البته یادمون نره یقین وسواس به نجاست اعتبار نداره😇)
✍ همیشه باید سینک ظرفشویی رو مرتب بخاطر شک در انتقال نجاست میشستم ولی الان مدتهاست نشستم؛به بچه ها خیلی حساس بودم دنبال میکردم که دست به فرش نجس و... نزنن
✍ الان اصلا دنبال نمیکنم اصلا به انتقال نجاست بچه ها فکر نمیکنم با اینکه خییییییییلی پیش میاد میبینم جیش کرده و بدون اطلاع من رفته هزار جا تا جایی که بتونم احتمال پاک بودن بیارم هییچ آب نمیکشم مگه جاهایی که یقین #متعارفه؛ حتی بعضی جاها دیگه به خودم میگم لا ابالی شدی🙈
✍ حالا این یه مورد که در مورد بچه ها گفتم واقعا خودش دنیایی از وسواس تو وجود آدم وسواسی میاره چون بچه های من ۵ تا هستن و کنترل همشون خیلی سخته و بوده من داشتم یکی از بچه ها رو بخاطر جیش کردنش آب میکشیدم از دسشویی اومدم بیرون و دیدم داداشش کل شلوارش پر از پی پی شده و همه جا راه رفته تا بقول خودش بره لباسشو عوض کنه 😖
✍ درسته هنوزم با دیدن این صحنه ها ناراحت و مضطرب میشم ولی اعتنا نمیکنم که دیگه کجا نجس شد برم بگردم و خودم رو حرص بدم و ...
ولی چون هنوز کم خونی من مرتفع نشده اضطراب و بهم ریخته میشم
✍ خیلی شک میکردم دستامو شستم یا نه ؛ وضو گرفتم یا نه؛ ولی فهمیدم که اتفاقا بعد از انجام یه عملی، شک میکنم تا زمانی که انجام ندادم همش تو فکرمه که برم انجام بدم ولی به محض انجام شک داشتم که انجام دادم ؛ که الان اصلا ازین مدل شکها ندارم
✍ عزیزان من، همین یه مدل شک، داشت منو دیوونه میکرد ولی الان کاملا از سرم افتاده با بی اعتنایی کردن
و الان یه مدل گرفتارم که درست آب میکشم یا نه که دارم بی اعتنایی میکنم اصصصصصلا توجه نمیکنم اگه قبل بود روزی چند بار باید میرفتم حموم ؛ ولی الان بی توجهی میکنم و حتی الان مهمان هستم جایی ؛ خیلی بهم فشار میاره شیطون میگه دستات پاک نشد منم میگم بدرک؛ امیدوارم اینم از سرم بیفته
درسته از سرم نیفتاده ولی دلم خوشه به وظیفم عمل میکنم و اگه قبل بود کل زندگیم مختل میشد بخاطر افکار وسواسی ولی الان به مجرد دست شستن گاها اجازه ورود افکار وسواسی رو نمیدم چه برسه به اعتنا
دوستان خیلی راحت بعد یه مدت بی اعتنایی؛
✍ این مهارت رو بدست میارید که جلوی ورود افکار مزاحم رو بگیرید اینها فقط و فقط با بی اعتنایی ممکن میشه
بچه ها من خیلی چیزا رو مجال نیست بگم و اصلا روم هم نمیشه
ولی قول میدم اگه یه روزی من بتونم عادی بشم ؛ همه شما قطعا زودتر میتونید چون من غیر عادی بودم وسواس من مزمن بود و خیلی میر