eitaa logo
بــــهبود یافتـــــگان وسواس✅
2.2هزار دنبال‌کننده
88 عکس
9 ویدیو
3 فایل
﷽ جهاد اکبرتون قبول 😍 کانال اصلی👇 https://eitaa.com/joinchat/47710244C8039764c17 نظرات 👈 @behbodyafteha مشاوره 👈 @moshaverh3 کارگاه ها👈 @Markaz_moshaverh_dini
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌼✨و آلِ مُحَمَّدٍ 💛✨وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🤲🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بــــهبود یافتـــــگان وسواس✅
😍 #گزارشهای_کاربران_بهبود_یافته 😍 8⃣4⃣1⃣ مورد #صدوچهل_وهشتم👇👇👇 🌹Sara: 🌹 با عرض سلام و خسته نباشید
😍 😍 9⃣4⃣1⃣ مورد 👇👇👇 ✍ سلام من خیلی وسواس بودم از مدتی که با گروه شما آشنا شدم خیلی چیزها رو گذاشتم کنار☺️ 👈 من الان چندروز هست که وقتی میرم دسشویی دیگه نمیرم حمام یا لباس خودم عوض نمیکنم حتی اگر احساس بهم بگه که نجس هستم 🌹 خدا خیرتون بده بخدا تازه معنی زندگی میفهم ۶ ماه بود اینجور راحت زندگی نکرده بودم اول خواست خدا ویعد هم استادآن گرامی که سوالهای من و تک‌تک جواب دادن و گفتن باید عمل کنی تا بتونی اولش خیلی سخت بود ولی راحت شدم😇😃 😍🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍 😍 0⃣5⃣1⃣ مورد 👇👇👇 🌹 محدثه:🌹 سلام و خسته نباشید به دوستان و اساتید گرامی کانال. من یه دختر ۱۸ ساله هستم که مبتلا به وسواس فکری و ذهنی شده بودم. دقیقاً نمیدونم از کجا شروع شده بود. اما عمدتاً بعد از سن بلوغم بود. البته اینم تازه فهمیدم. من دقیقاً بعد از سن بلوغم و تحت تاثیر دوستانم و یه سری آموزش های اشتباه شدم و متأسفانه با پدرم مشکل پیدا کردم. من حتی آدم هایی که با عقایدم مخالف بودن رو نمیتونستم تحمل کنم و همواره عصبی بودم و تحمل جمع های خانوادگی رو نداشتم. همیشه با خانوادم سر بی حوصلگی بحث داشتیم، همه رو داشتم خسته می کردم و خودم هم نمیفهمیدم اینا علامت های خوبی نیست! سر اتفاقات نیفتاده حرص میزدم، به خداوند توکل نداشتم و بدبین شده بودم و خانوادم خیلی ناراحت بودن. بنده به شدت خیال پردازی میکردم. خیلی شدید. قصه تا جایی پیش رفت که ناخودآگاه فکرای بد و وحشتناک به ذهن من میومد و منو میترسوند. حتی از چیزایی که وجود نداشت میترسیدم. این رو هم بگم که من به شدت به رمان و فیلم های ترسناک علاقه داشتم و همینم حالم رو بدتر میکرد. مدام تمام صحنه هاشون میومد تو ذهنم و منو میترسوند. کم کم داشتم گوشه گیر و افسرده میشدم. به روانشناس مراجعه کردم و تازه اونجا بود که فهمیدم اسم این ضایعه وسواسه و منم شیطون و حسابی سوار کرده بودم 😑 تقریبا دو ماه تحت درمان بودم و خداروشکر میکردم که فقط وسواسه و چیز دیگه ای نیست. بعدشم نزدیکای عید قربان با این کانال آشنا شدم و بعد با خانم حسینی عزیز❤️آشنا شدم و ایشون با تمام محبت به من کمک کردن و هنوزم کمک میکنن. باید بگم نمره این خانم مشاور از بیست، چهله❤️ من بازم با ایشون ارتباط خواهم داشت. خب دوستان من هنوز کامل درمان نشدم ولی الحمدالله اضطرابم خیلی تحت کنترله و در کل حالم بهتره، شب ها خیلی راحت تر به خواب میرم، تواناییم بالاتر رفته، خانوادم ازم راضی هستن و روابط اجتماعیم عالی شده الحمدالله. هنوزم درگیرم ولی ایمان دارم که خدا پشتمه و کمکم میکنه. نا امید نمیشم هرگز ❤️ من خیلی آروم تر شدم و عاشق بابامم، منی که انقدر با پدرم درگیری داشتم. من تبدیل به یه آدم صبور شدم و این ارزشمنده. من به وجود پدرم افتخار میکنم، چشم شیطونم دربیاد😉 در آخر : هرگز ناامید نباید شد چون خدا پشت ماست، ان شاء الله که ماهم بتونیم از زندگی کمال لذت و ببریم و بندگی کنیم، من هنوز تو خیلی چیزا فکرای بد به ذهنم میرسه ولی اهمیت نمیدم. از همگی اساتید ممنونم، به خصوص خانم حسینی❤️ همیشه دوستتون دارم یاعلی 😍🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍 😍 1⃣5⃣1⃣.مورد 🌹 M: 🌹 ✍ سلام خداقوت من قبل از اینکہ با این گروه آشنا بشم برای غسل و وضو داشتم هر دفعه که حموم میرفتم دو بار غسل مے‌کردم حتے اگر غسلے به گردنم نبود😢 و آخر سر هم راضے نبودم 🔴 برای وضو هم ممکن بود چند بار وضو بگیرم 🦋 ولی وقتی با این گروه آشنا شدم هم وضو هم غسل و بار انجام میدم😇 دیگه تجسس نمیکنم😍 خواستم تشکر کنم ان شاءالله خدا خیرتون بده و به خواسته دلتون برسيد🌹🌹 🌼😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍 😍 2⃣5⃣1⃣. مورد 🌹54786:🌹 ✍ سلام من دیگه رو بچه ام وسواس ندارم 😃 اگه جایے برن مهمونے دیگه نمیگم برن حموم وخیلے چیزام شده 🔴 فقط به خاطر وجودگل شماست😍 که منو راهنمایے مے کنید 🦋 باور نمیکنید که چقدر همسرم از شما تشکر میکنہ وخدا خیرتان میگوید به شما ممنونم از همه شما بزرگواران 🦋 عزیزان من دیگه به خودم گفتم هر چی اساتید میگن گوش میدم چون واقعا خانوادم خسته شدن 👌 🦋 من هیچ وقت فکرشو نمیکردم که بتونم از رفتن به مهمونی وحموم نرفتن خانواده ام بگذرم 🦋 ولی خداروشکر همون خونه هایی که میگفتم نجسن نمیرفتم خونه خواهر وبرادرم واگه میرفتم باید برگشتنی برم حموم ولی الان دیگه همچین کاری رو نمیکنم 😊 وزندگیم راحتر شده امیدوارم شما هم بتونید انجام بدید✅ 🌼😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍 😍 3⃣5⃣1⃣. مورد 🌹 سرباز حاج قاسم سلیمانی:🌹 به نام او که از همه بالاتر هست🌸 سلام خدمت خانم کریمی بزرگوار که از صمیم قلبم ایشون رو دوست دارم و از شما که همچون معلمی درس خداشناسی به من دادید درسی که در هیچ مکتب و کلاس درسی به من ندادن 😊 🦋 دوست دارم به شما بگم که من بیدلیل کاری رو انجام ندادم من چند ماهی بیش نیست که به این بیماری وسواس مبتلا شدم دوست دارم راهی رو که پارسال فراموش کرده بودم و امسال شما خانم کریمی یادم آوردید رو براتون تعریف کنم 🔴 داستان وسواس من از آذر ماه پارسال شروع میشه که قرار بود به سفر راهیان نور برویم من در شک و ابهام بودم که آیا به این سفر بروم یا نروم قرار شد که به راهیان نور نروم 🦋 ولی روز آخر مادرم گفت که این سفر برای شهدا هست و بهتره که تو بری منم حرفی نزدم روز آخر بود مهلت ثبت نام تموم شده بود مادرم از مدیر خواست تا من رو ثبت نام کنن برای سفر ولی خانم مدیر گفت دیگه نمیشه دقیقا همون لحظه که مادرم داشت از دفتر مدرسه بیرون میومد تلفن مدرسه زنگ خورد و گفتن یک نفر دیگه میتونه به این سفر بیاد از اونجا فهمیدم که شهدا دعوتم کردن البته این رو اون موقع نفهمیدم و بعد ها فهمیدم روز بعدش راهی سفر شدیم همراه با دوستان حال و هوای دیگه ای توی اون سفر بود وقتی رسیدیم به اون مناطق حس میکردم دیگه خودم نیستم مخصوصا زمانی که قرار بود به هویزه بریم خانم مربی گفت در اونجا دو شهید شاخص هستن که هرکس از اونا حاجتی خواست اونا رد نکردن پس تا میتونید حاجت بخواین یکی از اون شهدا شهید بود 🔴 شهیدی که روح من رو متحول کرد وقتی به اونجا رسیدیم بی اراده من گریه میکردم انگاری اون شهدا نزدیک ترین کس من بودن من آرزو یی داشتم که دو سالی بود از خدا خواسته بودم اون آرزو رو به من بده من هم از شهید علم الهدی خواستم که آرزو ی من رو برآورده کنه و برام دعا کنه 🦋خلاصه این سفر بهترین سفر زندگی من شد وقتی برگشته بودم همش گریه میکردم و میخواستم برگردم هویزه و تپه فقط یک سلام که حس میکردم امام حسین ع اونجا پیش من هستن کاش یک بار دیگه به اونجا برم و به شرط برآورده شدن آرزو به شهید علم الهدی گفتم اگه برآورده بشه قول میدم دوباره بیام پیشتون 🦋 بعد از اون ماجرا خیلی حس خاصی نسبت به شهدا داشتم تا اینکه حاج قاسم به شهادت رسید وقتی حاج قاسم رفت درس بزرگی رو در قلب همه جا گذاشت من خیلی ناراحت بودم و دوست داشتم همه ی عمرناچیزم رو بدم ولی یک بار فقط صدای ایشون رو از نزدیک بشنوم همیشه این آرزو توی قلبم موند البته قبل از شهادت حاج قاسم من هرچی واسه ی اون آرزو دعا کرده بودم خسته شده بودم بعد به خدا گفتم دروغ میگن که شهدا واسه ی آرزو های ما دعا میکنن و به شهید علم الهدی گفتم شما صدای منو نشنیدی ولی جالبه بگم به یک روز نکشید که من فهمیدم قراره اون آرزو برآورده بشه و به یک هفته هم نکشید که من از خدا آرزو کردم که این آرزو رو به من نده چون به صلاحم نبود و من تا ابد شرمنده شهید علم الهدی و همه ی شهدا موندم 🦋 وقتی حاج قاسم رفت همه ی زندگی و ساعت های عمرم شد مال ایشون روزی نبود که بهشون فکر نکنم اون موقع من شدم سرباز حاج قاسم و ایشون فرمانده ی من خلاصه راه زندگی من خورد به مسیر شهادت حاج قاسم و من همیشه مدیون میمونم نسبت به ایشون تا اومدم در این مسیر قرار بگیرم این صفت زشت به سراغم اومد که من رو در یک امتحان بزرگ الهی قرار داد 🔴 ولی من غافل شدم حاج قاسم رو فراموش کردم همون مردی که بچه های شهدا رو روی زانو هاش میزاشت و هیچ وقت فکر نمیکرد که اونا نجس هستن😞 همون کسی که زیر آفتاب گرم و سوزان نماز میخوند 😞 همون کسی که با آب قلیل وضو میگرفت😞 همون کسی که دست پیر مرد سیل زده رو گرفت و نگفت دستاش نجسه 👌 نمیدونم از کدوم خصلت دیگه ی حاج قاسم بگم ❤️ ولی از خانم تشکر میکنم که با یک تلنگر منو به خودم و هدفم آوردن ایشون به من فهموندن که خدای ما بزرگ تر از همه هست و با همه ی مهربانی و عطوفتی که داره راضی نیست ما به خودمون سخت بگیریم و خودمون رو در عذاب بگذاریم 🌸🍃 برای چشم هاتون آرزو ی سلامتی میکنم و کاری که شما انجام میدید👈 کمتر از جهاد در راه خدا نیست👉 و امیدوارم به آرزو هاتون برسین امیدوارم حلالم کنید 🌸🤲 یاعلی خداحافظ🌺🌺 سرباز حاج قاسم سلیمانی 😍🌼