#داستان
🔹ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زبالهاش دنبال چیزی میگردد. گفت، خداروشکر #فقیر نیستم.
مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانهای با رفتار جنونآمیز در خیابان دید و گفت، خداروشکر #دیوانه نیستم.
آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل میکرد گفت، خداروشکر #بیمار نیستم.
مریضی در بیمارستان دید که جنازهای را به سرد خانه میبرند. گفت، خداروشکر #زندهام.
فقط یک مرده نمیتواند از خدا #تشکر کند.
🔸چرا همین الان از خدا تشکر نمیکنیم که روز و شبی دیگر به ما #فرصت زندگی داده است⁉️
✔️ بیایید برای همه چیز فروتن و سپاس گزار باشیم.
🍃🌺 لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزيدَنَكُم
«کانال رنگین کمان»
🌹🌹🌹🌹🌹
کانال بهشت زندگی :
@beheshtzendegi
🔴 #عشق_چمرانی
💠 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی میگذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی #ایراد میگرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با #تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی #کچل نیست، تو اشتباه میکنی. دوستش فکر میکرد غاده #دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به #مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا میخندی؟ و غاده چشمهایش از خنده به #اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو #کچلی؟ من نمیدانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای #صدر همیشه به مصطفی میگفت: شما چه کار کردید که #غاده شما را ندید؟
«همسرداری حرفه ای»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@beheshtzendegi
📢#سرنوشت_اهانت
✍ایت الله بهجت رحمت الله علیه می فرمود:در نجف شخصی
#دیوانه شده بود،مردم که او را در خیابان می دیدند با تعجب می گفتند:او که آدم#سالمی بود،چطور شده که دیوانه شده!!؟
💠در جواب می شنیدند:
او کسی است که در جریان مشروطیت#سجاده را از زیر پای آقا سید محمد کاظم یزدی(رحمت الله علیه)کشید و به سید#اهانت کرد.خداوند نیز او را به جنون مبتلا کرد.
📚افلاکیان خاک نشین،ص٦٨
🌹#افلاکیان_خاک_نشین
@beheshtzendegi