💢اگر #نماز_شب نخوانیم
👈ورشکست میشویم
🔹وسط شب که #مصطفی برای نماز شب بیدار میشد، همسرش طاقت نمیآورد، میگفت: بس است دیگر، استراحت کن خسته شدی. و مصطفی جواب میداد:
🔸تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره #ورشکست میشود، باید سود دربیاورد که زندگیش بگذرد👌 ما اگر قرار باشد #نماز_شب نخوانیم❌ ورشکست میشویم
🔹اما همسرش که خیلی #شبها از گریههای مصطفی😭 بیدار میشد کوتاه نمیآمد، میگفت: اگر اینها که این قدر از شما میترسند بفهمند این طور گریه میکنید، مگر شما چه معصیت دارید⁉️ چه #گناه کردید؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند شدید یک توفیق است.
🔸آن وقت گریه مصطفی هق هق میشد😭 میگفت: آیا به خاطر این #توفیق که خدا داده او را شکر نکنم❓
#شهید_مصطفی_چمران🌷
«شهید نظرزاده»
🌷🌷🌷🌷🌷
@beheshtzendegi
🔴 #عشق_چمرانی
💠 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی میگذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی #ایراد میگرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با #تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی #کچل نیست، تو اشتباه میکنی. دوستش فکر میکرد غاده #دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به #مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا میخندی؟ و غاده چشمهایش از خنده به #اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو #کچلی؟ من نمیدانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای #صدر همیشه به مصطفی میگفت: شما چه کار کردید که #غاده شما را ندید؟
«همسرداری حرفه ای»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@beheshtzendegi