🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 چو آید حضرت مهدی، جهانْ آباد میگردد
🔶 صفا یابد جهان، دلها ز غم آزاد میگردد
📖 امید آینده، ص ۷۷.
💻 مشاهدهی ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#آبادانی، #امام_زمان (علیه السّلام)، #شادی، #غم، #ظهور
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_اندیشهبرانگیز
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ ، کتابی به نام «یکصد سؤال؛ یکصدهزار ریال جایزه» نوشتهاند که در سال ۱۳۷۲ چاپ شده است.
ایشان در این کتاب برای برانگیختن اندیشهها و تقویت روحیّۀ علمجویی و پِژوهش در مخاطبان، یکصد پرسش مطرح کرده و قول دادهاند که اگر کسی پاسخ صحیح آنها را بیان کند، یکصدهزار ریال (به پول آن زمان)، به او جایزه خواهند داد.
یکی از آن پرسشها، این است:
❓بسیاری از کارهای انسان، نه جبری هستند و نه تفویضی؛ بلکه بین این دو هستند. این چگونه است؟
#اختیار، #تفویض، #جبر
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #متن_سخنآوا
🔵 #نیاز_انسان_به_موعظه
🔸همهی انسانها به موعظه نیاز دارند.
🔸یک شخصی نقل میکند: «من لباسهایم را شسته بودم در جبهه؛ داشتم میچلاندم و روی بند، پهنشان میکردم که سنگینی یک دستی را روی شانههایم حس کردم. برگشتم، دیدم مهدی باکری است؛ این شهید بزرگوار. حال غریبی داشت. گفت: “آقاجعفری! چند لحظه با شما کار دارم.” گفتم: در خدمتم. پشتسرش راه افتادم. خاکریز را دوْر زد و روی زمین نشست. من هم نشستم. سرش پایین بود و با دست، خاکها را پسوپیش میکرد. پرسیدم: آقامهدی! کارتان چه بود؟ مشتش را آرام باز کرد. دانههای شن از لای انگشتهایش روی زمین ریخت. به صورتم نگاه نکرد. گفت: “حاجآقا! این خاکریز، مِنبر و من هم پامنبری. برایم حرف بزنید، نصیحتم کنید؛ این روزها خیلی به پند و اندرز نیاز دارم.”» میگوید اینها را شهید مهدی باکری به من گفت. «جا خوردم. گفتم: آقامهدی! این چه حرفی است؟ شما باید ما را راهنمایی کنید. شهید مهدی باکری بغضش را فروداد و گفت: “الان این منم که نیاز دارم.” هرچه طَفره رفتم، فایده نکرد. شروع کردم از قیامت گفتن، از بهشت، از جهنّم، از کاخهای بهشتی، از طبقههای آتش جهنّم. مهدی سرش را روی زانو گذاشته بود و اشک میریخت. حسوحالی داشت که تا آن روز ندیده بودم.»
🔸ببینید این شهید بزرگوار، نمونه ـ بعضی شهدای ما نمونه یا نمونهترند، مقامات عالیتری دارند. یکیاش همین شهید مهدی باکری است. خاطراتی که از ایشان نقل میشود، انسان میخواند، بعضیهایش واقعاً ممتاز است. همهی شهدا در این حد نبودند؛ امّا ـ این مجاهد بزرگوار از روحانی جبهه میخواهد که مرا نصیحت کنید؛ حتّی به صورت خصوصی. اصلاً آمدهام مرا الان نصیحت کنید. برای من مِنبر خصوصی هم برو.
🔸همهی انسانها به موعظه نیاز دارند.
#پند، #شهید_باکری، #شهید_مهدی_باکری، #موعظه، #نصیحت
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 چو آید حضرت مهدی، جهانْ سرسبز میگردد
🔶 زمان برگریزان خزان، سرسبز میگردد
(چو: وقتی که. خزان: پاییز.)
📖 امید آینده، ص ۷۸.
💻 مشاهدهی ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#آبادانی، #امام_زمان (علیه السّلام)، #ظهور
@benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ با تنهادخترشان و پسر بزرگشان، آقامحمّدطاهر، در دههی ۶۰.
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🖊 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی:
🔸این مطلب را تنهاخواهرم دربارهی ایشان بیان کرد: «همیشه در قنوتهایشان میگفتند: "اَللّهُمَّ اجعَل عَواقِبَ اُمورِنا خَیرًا، و لاتَجعَل عَواقِبَ اُمورِنا شَرًّا (= خدایا! عاقبت امور ما را بهخیر کن و عاقبت امور ما را بد نگردان.)"»
#دعا، #عاقبتبهخیری، #قنوت
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔊 #سخنآوا موضوع: #قضای_حاجت_یا_نماز_اول_وقت؟! @benisiha_ir
🔴 #متن_سخنآوا
🔵 #قضای_حاجت_یا_نماز_اول_وقت؟!
🔸ترک موتور یک طلبهای سوار بودم. داشت میبرد مرا دَم زندان. اذان ظهر شروع شد. دیدم مضطرب شد؛ اهل نماز اوّل وقت بود.
🔸گفتم: «فُلانی!» ـ «بله.»
🔸گفتم: «مضطرب نباش.» ـ «حاجآقا! خب وقت نماز است.» اوّل، خودش به من نگفت؛ باحیا بود، مؤدّب بود.
🔸گفتم: «مضطرب نباش.» گفت: «حاج آقا! توضیح میدهی؟»
🔸گفتم: «ما میرویم کار یک زندانی راه بیفتد. هر یک دقیقهْ زودتر، ما خودمان را به زندان برسیم و با این زندانی حرف بزنیم، این زندانی، زودتر به آرامش میرسد. درست است؟» گفت: «بله.» گفتم: «قضای حاجت مؤمن، از هزار تا نماز [اوّل وقت]، بالاتر است. وظیفهی من و تو، امروز این است؛ تو، به عنوان راننده. من به عنوان کسی که قرار است پیغام برسانم.»
#قضای_حاجت، #نماز_اول_وقت
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ دربارهی آن حضرت:
🔶 «بنیسی»! کاشکی میشد که یک لحظه، وِرا بینم
🔶 چو وارد بر جِنان گردد، جنانْ سرسبز میگردد
(ورا: او را. جِنان: بهشتها.)
📖 امید آینده، ص ۷۸.
💻 مشاهدهی ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #بهشت، #تشرف
@benisiha_ir