🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸ایشان فرزندانشان را خیلی دوست داشتند و برای همین در تربیت معنوی آنان، خیلی تلاش میکردند تا آنجا که یک کتاب سرشار از جملات زیبای پندآمیز به نام «پند پیران بر پوران» را خطاب به پسرشان، حاجآقا اسماعیل، و کتاب دیگری مانند آن به نام «حرفهای طِلایی» را خطاب به تنهادخترشان نوشتند و دنیایی از معارف را که در طول عمر شریفشان، از آیات کریمه و احادیث شریفه به دست آورده بودند، از این راه به فرزندانشان هدیّه دادند.
🔸علاوه بر اینها دربارهی هر یک از اعضای خانوادهشان یا خطاب به آنان، یک یا چند شعر یا بیت سرودند و به یادگار گذاشتند.
#تربیت_فرزند، #محبت_فرزند، #سرودن، #شعر، #فرزندداری
💻 مشاهدهی «خاطرات و نکاتی خواندنی دربارهی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/289/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸قبر ایشان در گلزار شهدای شهر مقدّس قم، در نزدیکی مزار عالم عارف، حضرت آیتالله محمّدجواد انصاری همدانی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ قرار دارد.
🔸در پنجشنبهی آخِر سال 1397 که با خواهرم به زیارت قبر ایشان رفته بودم، خواهرم فرمود: «یک روز پدرمان مرا به مزار آیتالله انصاری آورد، مسائلی معنوی دربارهی ایشان نقل کرد و فرمود که هر گاه به گلزار شهدا آمدی، به زیارت ایشان بیا.»
#زیارت_قبور، #عرفا، #علما
💻 مشاهدهی «خاطرات و نکاتی خواندنی دربارهی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/289/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸روز سهشنبه، 1398/10/10، خواهر بزرگوارم نقل کرد:
«روزی دخترم را که خردسال بود، دعوا کردم. پس از لحظاتی چشمم به عکس برادرشوهرم، شهید جمشید شرافتمند، افتاد و احساس کردم که به من خیلی اخم کرده است!
پس از مدّتی به پدرمان عرض کردم: "آقا! گاهی با چشمانم میبینم که شهید جمشید در قاب تصویر به من لبخند میزند و گاهی میبینم که اخم میکند." ایشان فرمود: "آری؛ ما هنگامی که به تصاویر علمای درگذشته و شهدا نگاه میکنیم، در حقیقت، ارواح آنان را در قاب عکسشان میبینیم!"
یک روز هم ایشان مرا به سر قبور علمای مدفون در حرم مطهّر حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ برد ـ تصاویر آنان بالای قبورشان نصب شده بود. ـ و فرمود: "من هر وقت به عکسهای این علما نگاه میکنم، ارواح خود آنان را میبینم!"»
#شهدا، #علما، #کرامت
💻 مشاهدهی «خاطرات و نکاتی خواندنی دربارهی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/289/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸روز سهشنبه، 1398/10/10، خواهر بزرگوارم نقل کرد: «یک روز که به زیارت قبر پدرمان رفته بودم، به ذهنم خطور کرد که آیا ممکن است از قبور علما و عرفا، مانند قبر شهیدی که در تهران مدفون است، بوی خوشی به مشام برسد؟»
پس از زیارت ایشان، به امامزاده علیّ بن جعفر ـ علیهما السّلام. ـ که در چندقدمی آنجا است، مشرّف شدم و پس از زیارت کوتاهی، دوباره سر قبر پدرمان رفتم و بوی خوشی از آن استشمام کردم. لبخندی بر لبم نشست و خطاب به روح ایشان عرض کردم: «آیا شما حتّی ذهن مرا میخوانید؟!»
سپس به بارگاه آیتالله محمّدجواد انصاری ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ که نزدیک آنجا است، رفتم و از قبر شریف ایشان نیز بوی خوشی به مشامم رسید.
تا چند ماه، هر گاه به زیارت آن دو عالم عارف مشرّف میشدم، آن بوی خوش را استشمام میکردم تا این که آن فکر از سرم رفت و دیگر آن بو را حس نکردم.»
#شهدا، #علما، #کرامت
💻 مشاهدهی خاطرات و نکات خواندنی دیگر دربارهی ایشان:
http://benisiha.ir/2019/05/289/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸بارها با زبان و قلم، از همسر بزرگوارش ـ لطفاً برای شِفا و بهبودی ایشان دعا فرمایید. ـ ستايش میكرد، دربارهی ايشان شعر میسرود و اشعار آذرى خود در اینباره را در كتابى به نام «مارال كيمدى؟» (يعنى: آهو كيست؟) گردآورى كرد.
🔸یک بیت از ایشان دربارۀ مادر عزیزم: «بِنیسی» گر شده مردی محقّق / بوَد از همسر پاک و مشوّق
🔸یک شعر ایشان دربارهی همسرشان را در اینجا بخوانید:
http://benisiha.ir/2017/10/213/
#زنداری، #همسرداری
💻 مشاهدهی خاطرات و نکات خواندنی دیگر دربارهی ایشان:
http://benisiha.ir/2020/03/289/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #خاطرات_مفید
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی:
🔹در روز یکشنبه، 1399/1/17، دریافتم که مطلبی را در روز یکشنبۀ پیش از آن، از کتاب «الگوی وقار» نوشتهام؛ امّا نوشتن صفحۀ منبع آن را فراموش کردهام.
🔹به تصویر مرحوم حضرت آیتالله ملّا محمّد حائری اردکانی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ که روی جلد این کتاب ارزشمند است، نگاه کردم، صلواتی برای ایشان فرستادم و از ایشان درخواست کردم که مرا در پیداکردن صفحهی مطلبِ یادشده کمک کنند.
🔹همینکه این کتاب 120صفحهای را گشودم، صفحۀ 56 آمد که آن مطلب در آن بود!
🔹این کتاب دربارۀ این شخصیت بزرگ و بزرگوار است و مطلبی که دنبال صفحهاش بودم، این بود: «بسیارمتین حرف میزد و کمتر خشمگین میشد. ... در زمان عصبانیّت هم متانت و وقارشان را از دست نمیدادند.»
🔹برای شادی روح ایشان و ارواح علمای ربّانی، صلواتی ختم کنیم.
#آیتالله_حائری_اردکانی، #توسل، #توسل_به_علما، #خاطره، #خشم، #صلوات، #کرامت، #کرامات_علما، #متانت، #وقار
💻 مشاهدهی خاطرات دیگر:
http://benisiha.ir/2020/04/384/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸از بانو مجتهده امین اصفهانی ـ رضوان الله تعالی علیها. ـ با عظمت یاد میکردند و فرمودند: «من هیچ کتابی را دو بار نخواندهام؛ مگر کتاب ‹معاد یا آخرین سیر بشر› را.» که از آثار این عالمۀ عارفه است.
🔸البتّه مقصودشان کتابهایی غیر از قرآن کریم و احادیث شریفه بود.
#عرفا، #علما، #کتابخوانی، #مطالعه، #معاد، #معرفی_کتاب
💻 مشاهدهی خاطرات و نکات خواندنی دیگر دربارهی ایشان:
http://benisiha.ir/2020/03/289/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸هر روز به زیارت حضرت مشرّف میشدند و اگر روزی حال زیارت نداشتند، تا روبهروی درِ حرم مطهّر میرفتند و در زیر یکی از دو درختی که روبهروی دو در صحن آینه از سمت خیابان آیتالله مرعشی نجفی (خیابان ارم سابق) قرار دارند، میایستادند و به حضرت سلام میکردند.
🔸گاهی هم با همهی خانواده و گاهی با یکی یا بعضی از آنان مشرّف میشدند.
💻 مشاهدهی مطالبی ناب دربارهی آن حضرت و زیارتشان توسّط مرحوم پدرم:
http://benisiha.ir/2020/06/388/
💻 مشاهدهی خاطرات و نکات خواندنی دیگر دربارهی ایشان:
http://benisiha.ir/2020/03/289/
#تربیت، #تربیت_فرزند، #زیارت، #زیارت_حضرت_معصومه (علیها السّلام)
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
🌹یاد باد آن شَکَرینفرصت ایّام وصال
🌹که به زیبایی یک خاطرهی زیبا بود
(شکرین: شکردار، شیرین.)
📝 از: #زکریا_اخلاقی.
💻 مشاهدهی ابیات زیبای دیگر:
http://benisiha.ir/14/
#خاطره، #وصال
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸روز یکشنبه، 1399/4/1، تنهاخواهرم گفت: «مرحوم پدرمان ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به بنده فرمودند: ‹اگر یک سال، هر روز بعد از نماز صبح، رو به حرم حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ بایستی و به آن حضرت سلام کنی، خانهدار میشوی.› من این نکته را به چند نفر گفتهام و آنان عمل کرده و خانهدار شدهاند.»
💻 مشاهدهی مطالبی ناب دربارهی آن حضرت و زیارتشان توسّط مرحوم پدرم:
http://benisiha.ir/388/
#حضرت_معصومه (علیها السّلام)، #ذکر، #ذکر_خانهدارشدن، #مسکن
@benisiha_ir
#خاطرات_روزانه، بخش ۱ امروز
🔸صبح امروز روحانی جوانی مرا سوار ماشینش کرد و گفت: «من اعتقاد دارم که خدمت به طلبهها، خدمت به امام زمان ـ علیه السّلام. ـ است.» و بنده برای او نِکاتی دربارۀ ارزشهای طلبگی و طلبهها بیان کردم.
🔹او پیش از سوارشدنم گفت که میخواهم به خیابان گلستان بروم و میتوانم شما را تا آنجا ببرم؛ برای همین، سر آن خیابان پیاده شدم و به او گفتم که انشاءالله سوار مَرکبهای بهشتی شوید.
🔸داشتم قدمزنان از جلو مدرسۀ علمیّۀ معصومیّه عبور میکردم که به دلم افتاد به آنجا سر بزنم و خاطراتی از ۸ سال تحصیلم در آنجا را برای خودم زنده کنم.
🔹به نگهبان آنجا گفتم که من سالها پیش، طلبۀ اینجا بودهام و میخواهم که در آن بگردم. اجازۀ ورود داد.
🔸پس از قسمت ورودی، مزار زیبایی برای ۳ شهید گمنام که دو تای آنها ۲۳ساله بودند و یکی ۱۷ساله بود، وجود دارد و پس از دوران طلبگی بنده در آنجا، ساخته شده است. ابتدا به مزار آنان رفتم و برایشان حمد و سوره خواندم و از آنان خواستم که برای برطرفشدن مشکلات خودم و عزیزانم، در محضر خداوند مهربان ـ جلّ جلاله. ـ واسطه شوند.
#توسل، #خاطره، #شهدا، #شهدای_گمنام، #مدرسه_علمیه_معصومیه
@benisiha_ir
#خاطرات_روزانه، بخش ۲ امروز
🔹سپس تماشاکنان و در حالی که خاطراتم به یادم میآمدند، به طبقۀ اداری آنجا رفتم.
🔸یکی از کارمندان آنجا، روحانی پیری بود که به بنده احترام ویژه گذاشت و گفت: «من در زمان تحصیل شما هم در اینجا بودهام. شما گاهی به اینجا بیایید و در مسجد، حیات و بخشهای دیگر اینجا حضور پیدا کنید.»
🔹سپس به بخش آموزشی آنجا که در طبقۀ زیرین بخش اداری بود، رفتم و کلاسهای درسم را تماشا و از هر یک به گذشته و اساتید نازنینم سفر کردم و با خود گفتم که اگر طلبههایی همراهم بودند، به آنان از این خاطرات مفیدم بیان میکردم.
🔸در یکی از کلاسها، طلبهای را دیدم که با عبا نشسته بود. او را در آغوش گرفتم و خاطراتی از اساتید آن کلاسم را برایش بیان کردم و گفتم که خاطرات مفیدت را بنویس تا برایت بمانند.
🔹آنگاه به طبقۀ سوم آن ساختمان و دَم درِ حجرهای که مدّتها در آنجا سکونت داشتم، رفتم و چند بار در زدم تا بتوانم داخلش را ببینم؛ امّا گویا کسی نبود و در، باز نشد.
#خاطره، #مدرسه_علمیه_معصومیه
@benisiha_ir