#خاطرات_روزانه
🔸دیشب خواهر بزرگوارم گفت: «در تهران به خانۀ پدر شهیدی رفتم. تصویر بزرگ شهید بر روی دیوار بود.
مادرش نقل کرد که در وقت غذاخوردن، من به این دیوار تکیه میدادم و شوهرم در طرف دیگر سفره مینشست.
شبی در خواب، پسر شهیدم به من گفت: "مادر! چرا در وقت غذاخوردن، پشت به عکس من مینشینی؛ در حالی که من میخواهم تو را ببینم؟!" به خوابم اعتنا نکردم؛ امّا در دو شب بعدی هم او در خوابم همین را به من گفت و من دیگر پشت به عکسش ننشستم.»
🔹این خاطره را به سبب جذّابیّتش نوشتم؛ نه برای تأیید هر رؤیایی.
#خواب، #شهید
@benisiha_ir