eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
266 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 🔹حضرت آیت‌الله علی کریمی جهرمی ـ دامت برکاته الوافرة. ـ را نُخستین بار در گلزار شهدای شهر مقدّس قم دیدم که در کَنار قبری نشسته بودند. 🔹به محضر این عالم ربّانی مشرّف شدم و عرض کردم: «گاهی که تلویزیون نماز جماعت شما را نشان می‌دهد، بنده تماشا می‌کنم و از صدای زیبای شما در نماز لَذّت می‌برم.» 🔹از ایشان اجازه خواستم که در منزلشان به محضرشان مشرّف شوم. اجازه دادند. 🔹هنگامی که خدمتشان رسیدم، ایشان دوزانو نشستند. پس از لحظاتی عرض کردم: «آقا! بنده معمولاً بیش از چند دقیقه نمی‌توانم به‌آسانی، دوزانو بنشینم. اگر اجازه بفرمایید، چهارزانو بنشینم.» گویا ایشان فرمودند: «خواهش می‌کنم.»؛ سپس ایشان هم حالت نشستن خود را تغییر دادند و فرمودند: «مرا [در نشستن] راحت کردید!» 🔹این‌ها، همه، نشانه‌های فروتنی ایشان بود. 🔹خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ ایشان را از گزندها حفظ فرماید و بر توفیقات فراوانشان بیفزاید. 💻 مشاهده‌ی خاطرات دیگر: http://benisiha.ir/384/ ، ، ، @benisiha_ir
ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت 47: 🔸... در هر حال، نزدیک ظهر بود که باباحسن برای سرکشی ما «یاالله»گویان، وارد حیات شد. به من که در حیات با «یدالله» [، برادرم،] بازی می‌کردم، گفت: «شیرخدا! حال مادرت چطور است؟ خوب شده؟» گفتم: آری بابا!؛ خوبِ خوب شده است، اصلاً دیگر مریض نیست، از صبح تا حالا خیلی‌کم سرفه کرده و در اتاق خوابیده است. می‌خواهی صدایش بزنم؟ گفت: «نه. سلام برسان. آمده بودم حالش را پرسیده، به کارخانه بروم.» از همان‌جا برگشت و رفت. 🔸بعد از رفتن بابا، مادرم از اتاق صدا زد: «شیرخدا! کی بود؟» گفتم: بابا بود؛ باباحسن. گفت: «چرا به خانه نیامد؟» گفتم: آمده بود حالت را بپرسد، سلام رساند، به کارخانه رفت. 🔸مادرم گفت: «شیرخدا! بیایید اتاق؛ زیر آفتاب بازی نکنید؛ می‌ترسم باز هم خون‌دماغ بشوی.» مادرم راست می‌گفت؛ من در تابستان‌ها همین‌که کمی آفتاب به سرم می‌افتاد، خون‌دماغ می‌شدم. خیلی هم مداوا کرده بودیم؛ ولی اثر نکرده بود؛ این بود که مادرم در آن حال مریضی، باز هم در فکر من بود. 🔸من نمی‌دانستم در عالم طبیعت، مادر چقدر فرزندش را دوست می‌دارد: به اندازه‌ی خودش؟ به اندازه‌ی پدر و مادرش؟ به اندازه‌ی شوهرش؟ و به اندازه‌ی همه‌ی دنیا؟ یا بیش‌تر و بیش‌تر؟ 🔸بعدها فهمیدم که هر مادر، بچه‌اش را از خودش و مادر و پدر و شوهرش و از همه‌ی دنیا، بیش‌تر دوست دارد. ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص 60 و 61. @benisiha_ir
🔴 (پاسخ‌های حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسش‌ها) ❓پرسش: چگونه می‌توان خود را از گناه حفظ کرد؟ 🔍 پاسخ: با این راهکارها: 1️⃣ الگوی نیکو داشتن در ترک گناه؛ 2️⃣ دریافتن آثار گناه از سخنرانی‌ها و کتاب‌های علما و اندیشیدن زیاد درباره‌ی آن‌ها؛ 3️⃣ قطع ارتباط با همه‌ی چیزها و کسانی که انسان را به گناه تحریک می‌کنند؛ 4️⃣ سرزنش و جریمه کردن خود در صورت گناه کردن. 💻 مشاهده‌ی «پرسش‌ها و پاسخ‌های اعتقادی» دیگر: http://benisiha.ir/22/ ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 💠 یک بیت از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🔸امشب خود را غنیمت بشمرید 🔸تا به کی باید سخن از دوش کرد؟ (دوش: دیشب.) 💻 مشاهده‌ی ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعه‌‌نوشتاری با عنوان : 🌿 همیشه درباره‌ی مهرْبانی‌های خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ و زیبایی‌های زندگی‌ات بیندیش تا هم لَذّت ببری و هم دچار حسرت نشوی و هرگز بر گذشته‌‌ات و نعمت‌هایی که از دست داده‌ای یا هیچ گاه نداشته‌ای، اِفسوس نخور تا به مقام زهد، نزدیک گردی. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این مجموعه: http://benisiha.ir/290/ ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 💠 یک بیت از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🔸من نکردم خوب و بد بر هیچ کس 🔸هر چه کردم،‌ بر خودم برگشت پس 💻 مشاهده‌ی ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ ، @benisiha_ir
🔴 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعه‌‌نوشتاری با عنوان : 🌿 در هر کاری، به‌ویژه در سخن‌گفتن، هم ادب و هم آداب دینی را رعایت کن. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این مجموعه: http://benisiha.ir/290/ ، ، ، @benisiha_ir
🔴 عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در بازگشت از سفر عتبات عالیات در فروردین 1377 شمسی. شخص کَنار ایشان فرزندشان، حاج‌آقا اسماعیل، است. @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ در کتاب «حرف‌های طِلایی» (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان): 🌷! ایمان خود را به ایقان برسان. (ایقان: یقین.) 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/2020/04/149/ ، @benisiha_ir
🔴 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 🔹مرحوم پدرم، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی که از شاگردان حضرت آیت‌الله سیّد محمّد وحیدی شبستری ـ رضوان الله تعالی علیهما. ـ بودند، درباره‌ی ایشان فرمودند: «زمانی ایشان به شهر شَبِستَر تشریف برد و مهمان کسی شد. پدرم در آن زمان، بیمار بود؛ ولی از زادگاهش (روستای بنیس) به زیارت ایشان رفت. صاحب‌خانه، یک لیوان شربت برای ایشان برد و ایشان مقداری از آن را نوشید. پدرم بقیّه‌ی آن را سر کشید و شِفا پیدا کرد.» 💻 مشاهده‌ی خاطرات دیگر: http://benisiha.ir/2020/05/384/ ، ، ، @benisiha_ir