eitaa logo
حضرت استاد بنیسی و فرزندشان | Benisiha.ir
283 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
27 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی (رضوان الله تعالی علیه) تارنمای ایشان: benisiha.ir. کانال‌های دیگرم: ـ @benisi ـ @ghatreghatre. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 شعری از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🔸باراِلاها! حفظ كن اَبرار را 🔸دور از آنان نما اشرار را (ابرار: جمع بَر، نیکان، نیکوکاران. نما: بنما، بکن.) 🔹دائماً با رحمتت هَموار كن 🔹بهرشان هر كار ناهموار را (هموار: صاف. ناهموار: دارای پستی و بلندی.) 🔸خير از تو مى‌‏رسد بر هر كسى 🔸بيش‏‌تر كن خير بر اَخيار را (اخیار: جمع خیر، نیکان، برگزیدگان.) 🔹از دل خوبان، بدى‌‏ها را بِبَر 🔹دور كن از جانشان اَضرار را (اضرار: جمع ضرر.) 🔸كن كمک بر مؤمنان پاكدل 🔸كن جدا از قلبشان اَغيار را (اغیار: جمع غیر، بیگانگان.) 🔹از مشقّت وارَهان هر نيک را 🔹بهر او آسان بكن دشوار را (مشقّت: رنج، زحمت. نیک: انسان خوب. وارهاندن: خلاص‌کردن، نَجات‌دادن.) 🔸تا كند خدمت به خَلقت، تو به او 🔸كن عنايت دِرهَم و دينار را (خلق: مردم. دِرهم و دینار: واحدهای پول در گذشته.) 🔹بهر حفظ آبرو و جان وى 🔹بى‌‏اثر كن خُدعۀ غَدّار را (وی: او. خدعه: فریب، حیله. غَدّار: فریبکار، حیله‌گر.) 🔸عيب‌‏هايش را بپوشان اى كريم! 🔸چون زند از دلْ صدا سَتّار را (کریم: بزرگوار، بخشنده. ستّار: بسيارپوشاننده. مقصود، خداوند والا است که پوشانندۀ عیب‌ها است.) 🔹تو غَفور عاصيانى اى خدا! 🔹مى‏‌دهيم از دلْ ندا غَفّار را (غفور: آمرزنده. عاصی: گناهکار. غفّار: بسیارآمرزنده.) 🔸مؤمن توحيد هستيم و معاد 🔸دور از ما پس بكن كفّار را 🔹دل به تو داديم و دلدار توايم 🔹حفظ كن دلدادۀ دلدار را (دلدار: معشوق.) 🔸گفته‌‏اى: «لاتَقنَطوا»، با اين اميد 🔸مژدۀ غُفران دهَم بسيار را (لاتقنطوا: ناامید نشوید. مقصود، این آیۀ مبارکه است: «قُل يا عِبادِيَ الَّذينَ اَسرَفُوا عَلىٰ اَنفُسِهِم لاتَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللّٰهِ اِنَّ اللّٰهَ يَغفِرُ الذُّنوبَ جَميعًا اِنَّهُ هُوَ الغَفورُ الرَّحيمُ؛ بگو: «ای بندگان من که به زیان خود [در گناه] اسراف کردید! از رحمت خدا ناامید نشوید؛ که قطعاً خدا همۀ گناهان را می‌آمرزد. قطعاً او همان آمرزندۀ بخشاینده است.»» (زمر: ۳۹، ۵۳). غفران: آمرزش.) 🔹گفته‌‏ام: «لاتَياَسوا» گفته خدا 🔹پس می‌آمرزد ـ بلی ـ بدكار را (لاتیأسوا: ناامید نشوید. مقصود، این آیۀ مبارکه است: «و لاتَياَسوا مِن رَوحِ اللّٰهِ اِنَّهُ لايَياَسُ مِن رَوحِ اللّٰه اِلَّا القَومُ الكافِرونَ؛ و از رحمت خدا ناامید نشوید. قطعاً از رحمت خدا به جز گروه کافران، ناامید نمی‌شوند.» (یوسُف: ۱۲، ۸۷). بدکار: کسی که کارهای بد انجام می‌دهد، گنهکار.) 🔸چون به سوى او رَوى، گردى عزيز 🔸مى‏‌پذيرد مهرْبانْ اَعذار را (رَوی: بروی. اعذار: جمع عذر، پوزش‌خواستن‌ها.) 🔹باش از اهل توسّل دائماً 🔹تا شَفيع تو كند اَطهار را (شفیع: شَفاعت‌کننده. اطهار: جمع طاهر، پاکان.) 🔸اهل بيت مصطفىٰ دُردانه‏‌اند 🔸بهر شاه خود بِبَر شَهوار را (دردانه: دانۀ دُر، دانۀ مروارید / بسیار عزیز و بی‌همتا. شهوار (مخفّف شاهوار): شایسته برای شاه / نفیس، هر چیز خوب و گرانبها.) 🔹هست هر شعر «بِنيسى» تحفه‏‌اى 🔹مى‌‏كند تقديمشان اشعار را (تحفه: هدیّه / کمیاب.) ، ، (علیهم السّلام)، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🔸مؤمنان از کیفر تو در هَراس 🔸گرچه می‌باشند از اهل رَجا (کیفر: مجازات. هراس: ترس. رجا: امید [به رحمت خداوند والا].) 💻 مشاهدۀ ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ ، ، 🔗 عضویّت کانال
🔴 ، بخش ۱ امروز 🔸امروز در اتوبوس دومی که سوار شدم، در کَنار پیرمردی که شخصیت اجتماعی داشت، نشستم و به او گفتم که مرحوم پدرم به بنده فرمود: «هر گاه با کسی برخورد کردی که می‌توانی از او استفاده کنی، استفاده کن.» و از او درخواست کردم که به بنده، پند دهد یا برایم نکته‌ای بیان کند. 🔸او سخنان نامؤدّبانه‌ای گفت که از بیان آن‌ها شرم دارم و بنده به لطف الاهی سکوت کردم. 🔹او که سکوتم را دید، گفت: «یک روحانی ساکن عِراق نقل کرد که شخصی از من خواست هر سال به خانۀ او در لندن بروم و در دهۀ اوّل محرّم سخنرانی کنم و من هر سال می‌رفتم. یک سال، پیش از دهه راه افتادم؛ امّا در راه، دچار مشکل شدم و در روز دوم محرّم، به خانۀ او رَسیدم. او گفت: «چرا دیر آمدید؟ ما روحانی دیگری پیدا کرده‌ایم و در این دو شب، او سخنرانی کرده و قرار است که تا پایان دهه، او سخنرانی کند و دیگر لازم نیست که شما بیایید.» من مسافرخانۀ ارزانی پیدا کردم؛ سپس به پیاده‌روی رفتم. مردی مرا دید و پرسید که آیا حاضرید در این روزهای دهۀ محرّم، در خانۀ ما روضه بخوانید؟ من پاسخ مثبت دادم و در بقیۀ روزهای این دهه، به خانه‌اش رفتم و روضه خواندم. پس از مجلس روز آخِر، او بیش‌تر از مقداری که شخص اوّل به من پول می‌داد، پول داد و از من خواست که برای هر دهۀ محرّم، به خانۀ او بروم و روضه بخوانم. به او گفتم: پرسشی دارم و چون روز آخِر است، آن را مطرح می‌کنم. من هر روز که به خانۀ شما می‌آمدم، فقط شما و همسرتان حضور داشتید و هنگامی که روضه می‌خواندم، شما گریه نمی‌کردید و فقط خودم گریه می‌کردم. چرا؟ گفت: «من و همسرم مسیحی هستیم. یک روز که در هواپیما بودیم، اعلام شد که هواپیما سقوط خواهد کرد. دیدیم که شیعیان، شخصی به نام حسین را صدا می‌زنند و "یا حسین" می‌گویند. پس از چند دقیقه اعلام شد که هواپیما نَجات پیدا کرد! همسرم گفت: ‹این مردی که شیعیان، او را صدا می‌کردند، هواپیما را نجات داد.› پس از برگشتن دربارۀ حسین تحقیق کردیم و تصمیم گرفتیم که هر سال برای او در خانه‌مان روضه بگیریم!» 🔹از پیرمرد برای نقل این ماجَرای زیبا تشکّر کردم. 🔸او که تشکّرم را شنید، نقل کرد که مردی گفت: «ما اهل خرّم‌آباد هستیم. مادرم باردار بود؛ امّا غدّه‌ای در گلویش به وجود آمده بود که بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد. پیش پزشکی در تهران رفتیم و او گفت که دیگر نمی‌توان کاری کرد و سرانجام، این غدّه به اندازه‌ای بزرگ می‌شود که راه نفس را می‌بندد و شخص می‌میرد. در مسیرِ بازگشت، به قم رسیدیم و مادرم خواست که بمانیم. ۱۲ روز ماندیم و (بارها) به زیارت حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ رفتیم. پس از این مدّت، مادرم گفت که گلویش به‌تر شده است. پیش همان پزشک برگشتیم و او نظرش را تَکرار کرد. از او خواستیم که دوباره آزمایش انجام شود. او پس از آزمایش گفت: "پیشِ چه کسی رفته‌اید که به‌تر شده‌اید و غدّه‌تان دارد کوچک می‌شود؟! به هیچ درمانی نیاز نیست و این غدّه، خودبه‌خود از بین خواهد رفت!" مادرم خوب شد و فرزند چهارمش را به دنیا آورد. او برادر سوم من بود؛ امّا از من و دو برادر دیگرم، زیباتر بود؛ به حدّی که هر کس او را می‌دید، فکر می‌کرد که او دختر است؛ برای همین، مادرم موهای او را می‌تراشید و لباس‌های کهنه بر او می‌پوشاند تا او چشم نخورد!» 🔹برای نقل این ماجرا هم از پیرمرد تشکّر کردم و به او گفتم: شنیدن این‌گونه ماجراها ایمان انسان را تازه می‌کند. او گفت: «این‌ها مُرسَل است (یعنی: سند صددرصدی ندارد).» گفتم: آری؛ امّا مجموع آن‌ها تَواتُر دارد و باعث یقین‌پیداکردن به اصل کلّی کَرامت‌داشتن اهل بیت و اولیاءالله ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ می‌شود.» 🔸گفت: «من دیگر باید پیاده شوم.» و پیاده شد. ، (علیها السّلام)، ، ، @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ : 🔸بتابان نور ايمان را به جانم 🔸مرا از بند نفْسْ، آزاد گردان (نفْس: نفس امّاره، جزئی از وجود انسان که به انسان، زیاد دستور می‌دهد کار بد را انجام بده و کار خوب را ترک کن.) 💻 مشاهدۀ ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ ، @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🔸خداوندا! به دين من بيفزا 🔸به ایمان و يقين من بيفزا... 🔸خداوندا! به ايمان، روشنم كن 🔸به شيطان رَجيمت دشمنم كن (رجیم: رانده‌شده (از درگاه الاهی).) 💻 مشاهدۀ ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ ، ، ، @benisiha_ir
🔴 دربارۀ (سلام الله تعالی علیها) 🖊سرودۀ حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹فاطمه يعنى: بهارى بی‌‏خزان 🔹پركَشيدن از زمين تا آسمان (خزان: پاییز.) 🔸فاطمه يعنى: خدا را يافتن 🔸چون علی با مِحنت و غم ساختن (محنت: سختی، بلا.) 🔹فاطمه يعنى: خديجه، آمنه 🔹آيۀ عصمت، صفاى آينه 🔸فاطمه يعنى: هلالی در زمين 🔸دختر معراج و خَتم‌‏المُرسَلین (ختم‌المرسلین: پایان فرستادگان (خدا). مقصود، حضرت محمّد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ است.) 🔹فاطمه يعنى: سكوت و زَمزَمه 🔹الگوی اخلاص و طاعت بر همه (طاعت: اطاعت، فرمان‌بُرداری.) 🔸فاطمه يعنى: غدير و كربلا 🔸رازگفتن در دل شب با خدا 🔹فاطمه يعنى: شهادت، سوختن 🔹چشم دل را بر حقيقت دوختن 🔸فاطمه يعنى: حسن، يعنى: حسين 🔸مادر يک دسته‌‏گل، چون زينبيْن (چون زینبین: مانند دو زینب. مقصود از «دو زینب»، حضرت زینب و خواهرش، حضرت امّ‌کُلثوم، ـ علیهما السّلام. ـ هستند.) 🔹فاطمه يعنى: اميد و انتظار 🔹چشمه‌ای از جنس زیبای بهار 🔸فاطمه يعنى: ولیّ كائنات 🔸مظهر ايمان و كشتىّ نَجات (ولیّ کائنات: کسی که اختیار آفریدگان در دست او است.) 🔹فاطمه يعنى كه مادر بر نَبى 🔹معنىِ آيات كوثر در نُبى ‌ (ـ نَبی: پیامبر. نُبی: قرآن کریم.) 🔸فاطمه، جان مرا جانانه است 🔸برتر از هر حقّ و هر افسانه است (جانانه: معشوق.) ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 دربارۀ (سلام الله تعالی علیها) 🖊سرودۀ حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹بی‌‏تو دنياى بی‌كرانه نبود 🔹يک نشانه ز بی‌‏نشانه نبود (مقصود از «بی‌نشانه»، خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ است.) 🔸جز خدا و محمّد و حيدر 🔸هيچ كس همچو تو يگانه نبود 🔹گر نبودى، نبود زيبايى 🔹دشت ایمان، پر از جوانه نبود 🔸بی‌‏تو بلبل نبود عاشق گل 🔸آتشی در دل زبانه نبود 🔹هر حقيقت بدون تو است مَجاز 🔹جز تو رمزى در اين ميانه نبود 🔸آفرينش، طُفيل هستىِ تو است 🔸ورنه، چيزى به جز فَسانه نبود (طفیل: کسی یا چیزی که وجودش وابسته به وجود کس یا چیز دیگر است. فسانه: افسانه.) ، ، (علیها السّلام)، ، ، @benisiha_ir
🔴 🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🔸بر زبانم نشسته شکر خدا 🔸گشته‌ام زائر امام رضا 🔸آرزویم زیارت او بود 🔸خود یقیناً طلب نَموده مرا 🔸آمدم درددل كنم با او 🔸و بخواهم به درد خویشْ دوا 🔸این یقین از خدا به من آمد 🔸هست او باب لطف و حاجت‌ها 🔸هست حاجات من اگرچه زیاد 🔸همه را می‌کند ز لطفْ روا 🔸در كَنار ضريح زیبایش 🔸اشک‌ریزان به حال عَجز و نوا 🔸چشم دل را گشودم و با ذوق 🔸دیدم آیات بی‌شُمار خدا 🔸هر كجا چشم من نظر می‌کرد 🔸عشق بود و بهار بود و صفا 🔸نور عشق و ولایت و ایمان 🔸می‌کند چشم کور را بينا 🔸هر كسى درددل به او می‌‏گفت 🔸به بيان عموم يا به دعا 🔸عاشقان، گِرد حضرت معشوق 🔸شمع و پروانه، جمع بود آن‌جا 🔸در كَنار درِ ورودى او 🔸جا گرفتم به لطف راهنما 🔸با صداى بلند می‌گفتم: 🔸من غلام توام امام رضا! 🔸من به درگاهت آمدم، رحمی! 🔸به غلامت نظر کن ای مولا! 🔸درد خود را به محضرت گویم 🔸راز خود را به تو كنم اِفشا (افشا: آشکارکردن.) 🔸كمرم را شكسته بار گناه 🔸بهر من مغفرت بخواه آقا! 🔸از تو خواهم شَفاعت بسیار 🔸به شما من توسّل كنم هر جا 🔸پیش تو آمدم به اين امّيد 🔸که خدا را ز خود كنم اِرضا (ارضا: راضی‌کردن، خشنودکردن.) 🔸من،‌ «بِنيسى»، غلام حلقه‌به‌گوش 🔸بهرتان هستم ای امام رضا! 💻 مشاهدۀ ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ (علیه السّلام)، ، ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 🖊سرودۀ حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هم آسمان‌ها و زمین را دوست دارم هم مهربانیّ و یقین را دوست دارم دلدادۀ قرآن و اهل‌البیت هستم آقا امیرالمؤمنین را دوست دارم او بود نیرومند در دنیا و دینش من مردهای آهنین را دوست دارم با دشمن حق، سخت بود و با خودی، نرم من پهلوانی این‌چنین را دوست دارم زیبا است شادی‌ها و غم‌های مقدّس من عاشقانه، کلّ دین را دوست دارم هم نیمۀ شعبان و شور و جشن آن را هم گریه‌های اربعین را دوست دارم دل می‌بَرد پیوند مخلوق و خداوند هم «نعبد» و هم «نستعین» را دوست دارم ایمان و اعمال الاهی، راه عشق است من مؤمنات و مؤمنین را دوست دارم آه است اسم اعظم قلبِ شکسته پس آه‌ این اندوهگین را دوست دارم خوش بوده‌ام یک عمر با گفتار پاکان فرموده‌های دلنشین را دوست دارم با شعر «صائب» (۱) می‌شود تازهْ دل من چون شاعران تیزبین را دوست دارم هم دین حق، زیبا است و هم آفرینش پس مؤمنانه، آن و این را دوست دارم ۱) مقصود، صائب تبریزی است. ، ، ، ، ، (علیهم السّلام)، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ : 🔸بنده‌‏ات آرزوى ديدن مولا دارد 🔸عمل صالح و ايمان و مَسَرّت خواهم (مولا: مقصود، حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام. ـ است. مسرّت: شادی.) 🔸ز «بِنيسى» نظر خويش مگير اى يكتا! 🔸بهر اِتمام کُتُب از تو اِعانت خواهم (اتمام کتب: تمام‌کردن کتاب‌ها[یم]. اعانت: کمک.) 💻 مشاهدۀ ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ ، (علیه السّلام)، ، ، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان): 🌷 ! توحيد را در خود، تَوكيد كن. (توحید: ایمان به یگانگی خداوند والا. توکید:‌ استوارکردن، محکم‌کردن.) 💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/235/ ، @benisiha_ir|benisiha.ir
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🔸پاكى دل اى عزيزان! در نماز است و نماز 🔸محكمىّ دين و ايمان در با نماز است و نماز 💻 مشاهدۀ ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ ، ، ، ، @benisiha_ir|benisiha.ir