eitaa logo
به سوی ظهور
269 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
56 فایل
ان شاءالله بتوانیم در کنار هم گامی در جهت هموار شدن ظهور مولامون حضرت مهدی فاطمه عجل الله فرجه برداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
#روضه_شب_پنجم 💔شهادت حضرت عبدالله ابن الحسن #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان 🆔 @besooyezohur
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 کشته ی دوست شدن در نظر مردان است پس بلا بیشترش دور و بر مردان است یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد در دل کودک اینها جگر مردان است همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند این پسر بچه ی خیمه، پدر مردان است بست عمامه؛ همه یاد جمل افتادند این پسر هرچه که باشد پسر مردان است نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست دست بر دست گرفتن هنر مردان است بگذارید ببینند خودش یک حسن است حرف در خیمه شدن بر ضرر مردان است گرچه ابن الحسنم پر شدم از ثارالله بنویسید مرا یابن ابی عبدالله مصحف ما، چه به هم ریختنت وای عمو چقدر تیر نشسته به تنت وای عمو همه ی رخت تو غارت نشده...پاره شده بس که یکپارچه با پا زدنت وای عمو آمدم تا که اجازه بدهی و یک یک نیزه ها را بکشم از بدنت وای عمو جان نداده همه بالای سرت جمع شدند چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو آنقدر نیزه زیاد است نمیدانم که بکشم از بدنت یا دهنت؟ وای عمو💔 🔘شعر از 🙏 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 🆔 @besooyezohur
این هم از جنس آسمانی هاست حیدری از عشیره ی زهراست یاکریم است و با کریمان است رود نه برکه نه خودش دریاست خون خیبر گشا به رگ هایش او که هست؟ از نژاد شیر خداست با حوانان هاشمی بوده آخرین درس خوانده ی سقاست می نویسد عمو و  بر لب او وقت خواندن فقط فقط باباست مجتبی زاده ای شبیه حسن شرف الشمس سید الشهداست عطری از کوی فاطمه دارد نفسش بوی فاطمه دارد کوه آرامشی اگر دارد آتشی هم به زیر سر دارد موج سر میزند به صخره چه باک دل به دریا زدن خطر دارد پسر مجتبی است می دانم بچه ی شیر هم جگر دارد همه رفتند  او فقط مانده حال تنهاست و یک نفر دارد آن هم آن سو میان گودالی لشگری را به دور و بر دارد آرزو داشت بال و پر بشود دست خود را رها کند بدود جگرش بی شکیب میسوزد نفسش با لحیب میسوزد می وزد باد گرم صحرا و روی خشکش عجیب میسوزد بین جمع سپاه سیرابی یک نفر یک غریب میسوزد دست بردار از دلم عمه که تنم عنقریب میسوزد روی آن شیب گرم میبینی؟ روی شیب الخضیب میسوزد سینه اش را ندیدی از زخمِ… …نوک تیری مهیب میسوزد چشم بلبل که خیره بر گل شد ناگهان دست عمه اش شل شد دید چشمش به آسمان وا بود تشنه بود و میان خون ها بود لحظه های جسارت و غارت در دل قتلگاه بلوا بود رحم در چشم نا نجیبی نیست بین خولی و شمر دعوا بود دید دست جماعتی نامرد تکه های لباس پیدا بود لبه ی تیغ ها که پائین رفت ساقه ی نیزه ها به بالا بود داد زد حرام زاده نزن پسرش را ز دست داده نزن خنده بر اشک های ما نکنید این چنین با غریب تا نکنید دست های مرا جدا سازید تار مویی از او جدا نکنید پیرمرد است بر زمین خورده نیزه ی خویش را عصا نکنید با خدا حرف میزند آرام جان زهرا سر و صدا نکنید دستش از کتف او جدا تا شد باز هم پای حرمله وا شد 😭💔 ▪️شعر از حسن لطفی 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨ 🆔 @besooyezohur
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 کشته ی دوست شدن در نظر مردان است پس بلا بیشترش دور و بر مردان است یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد در دل کودک اینها جگر مردان است همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند این پسر بچه ی خیمه، پدر مردان است بست عمامه؛ همه یاد جمل افتادند این پسر هرچه که باشد پسر مردان است نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست دست بر دست گرفتن هنر مردان است بگذارید ببینند خودش یک حسن است حرف در خیمه شدن بر ضرر مردان است گرچه ابن الحسنم پر شدم از ثارالله بنویسید مرا یابن ابی عبدالله مصحف ما، چه به هم ریختنت وای عمو چقدر تیر نشسته به تنت وای عمو همه ی رخت تو غارت نشده...پاره شده بس که یکپارچه با پا زدنت وای عمو آمدم تا که اجازه بدهی و یک یک نیزه ها را بکشم از بدنت وای عمو جان نداده همه بالای سرت جمع شدند چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو آنقدر نیزه زیاد است نمیدانم که بکشم از بدنت یا دهنت؟ وای عمو💔 🔘شعر از 🙏 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 🆔 @besooyezohur
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 کشته ی دوست شدن در نظر مردان است پس بلا بیشترش دور و بر مردان است یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد در دل کودک اینها جگر مردان است همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند این پسر بچه ی خیمه، پدر مردان است بست عمامه؛ همه یاد جمل افتادند این پسر هرچه که باشد پسر مردان است نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست دست بر دست گرفتن هنر مردان است بگذارید ببینند خودش یک حسن است حرف در خیمه شدن بر ضرر مردان است گرچه ابن الحسنم پر شدم از ثارالله بنویسید مرا یابن ابی عبدالله مصحف ما، چه به هم ریختنت وای عمو چقدر تیر نشسته به تنت وای عمو همه ی رخت تو غارت نشده...پاره شده بس که یکپارچه با پا زدنت وای عمو آمدم تا که اجازه بدهی و یک یک نیزه ها را بکشم از بدنت وای عمو جان نداده همه بالای سرت جمع شدند چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو آنقدر نیزه زیاد است نمیدانم که بکشم از بدنت یا دهنت؟ وای عمو💔 🔘شعر از 🙏 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 🆔 @besooyezohur