eitaa logo
به سوی ظهور
292 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
56 فایل
ان شاءالله بتوانیم در کنار هم گامی در جهت هموار شدن ظهور مولامون حضرت مهدی فاطمه عجل الله فرجه برداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا می گویم مولا جان؟! چرا می گویم پدر جان؟! اصلا مگر همچون منی با این کارنامه سیاه شایسته است با چون شمایی اینگونه سخن بگوید؟ امام رضا «ع» فرمودند: امام همچون دوستی صمیمی است... از تشریفات معمول خبری نیست! وقت قبلی نمی خواهد... همانطور که هر روز صبح با شما هم‌کلام می‌شویم این هم از کرامت شماست... #یا_صاحب_الزمان #سلام_بر_مهدی 🍃🌸🍃🌸🍃 🆔 @besooyezohur
🍀🍀🍀🌺🌸🌸🌸🌺🍀🍀🍀 خیلی بی تاب بود.ناراحتی در چهره اش موج می زد. پرسیدم چیزی شده!؟ با ناراحتی گفت: دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسائی ، تو راه برگشت، درست در کنار مواضع دشمن، رفت روی مین و شد. عراقی ها تیراندازی کردن و ما مجبور شدیم برگردیم. تازه علت ناراحتی اش را فهمیدم. هوا که تاریک شد حرکت کرد، نیمه های شب هم برگشت، خوشحال و سرحال! مرتب فریاد می زد؛ ... ... سریع بیا، زنده است! بچه ها خوشحال بودند، را سوار آمبولانس کردیم. اما گوشه ای نشسته بود به فکر! کنارش نشستم. با تعجب پرسیدم تو چه فکری!؟ مکثی کرد و گفت: وسط میدان مین افتاد، نزدیک سنگر عراقی ها. اما وقتی به سراغش رفتم آنجا نبود.کمی عقب تر پیداش کردم، دور از دید دشمن. در مکانی امن! نشسته بود منتظر من. از زبان : خون زیادی از پای من رفته بود. بی حس شده بودم. عراقی ها اما مطمئن بودند که نیستم. حالت عجیبی داشتم. زیر لب فقط می گفتم: (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادرکنی. هوا تاریک شده بود. جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد.چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند کرد. از خارج شد. در گوشه ای مرا روی زمین گذاشت.آهسته و آرام. من دردی حس نمی کردم! آن کلی با من صحبت کرد. بعد فرمودند: کسی می آید و شما را نجات می دهد.او ماست! لحظاتی بعد آمد. با همان صلابت همیشگی. مرا به دوش گرفت و حرکت کرد.آن نورانی را خود معرفی کرد.خوشا به حالش. اینها را در دفتر خاطراتش نوشته بود . 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۱۱۷ الی ۱۱۸ 🍀🍀🌺🌸🌺🍀🍀 🆔 @besooyezohur 🍀🍀🌺🌸🌺🍀🍀
❣ #سلام_امام_زمانم ❣ #یا_صاحب_الزمان💔 بین ما فاصلہ‌ها، #فاصلہ انداختہ‌اند ڪاش این فاصلہ با آمدنت سر مے‌شد شهر ما بوے #خدا داشت، دوبارہ اے ڪاش با ظهورت نفس شهر #معطّر مے‌شد #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺 🆔 @besooyezohur
فلسفه ی تنهایی را، هر چقدر هم که خوب ببافند، باز هم بی قواره بر تن آدم زار می زند! بی تو، همه تنهاییم...💔 ‌ #یا_صاحب_الزمان ‌ ✨شبتون مهدوی ✨ 🆔 @besooyezohur
‌💖 💖 بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما نه بر لب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما 🙏💖 ‌ 🍃 تعجیل در مولا پنج صلوات 🍃 🆔 @besooyezohur
با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه های عزا گریه می کنی ما با گناه اشکِ تو را در می آوریم از سوز بی وفایی ما گریه می کنی ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما می آیی و بدون صدا گریه می کنی «گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه» در مشهد امام رضا گریه می کنی بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغ سید الشهدا گریه می کنی این روزها به حال دل زینب اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی💔 ▪️شعر از وحید محمدی 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨ 🆔 @besooyezohur
🌹معنی چشم انتظاری را نفهمیدم ولی 🌸جان مادر های مفقودالاثر ها العجل 🙏💔 🆔 @besooyezohur
🌹معنی چشم انتظاری را نفهمیدم ولی 🌸جان مادر های مفقودالاثر ها العجل 🙏💔 🆔 @besooyezohur
💔 بین ما فاصلہ‌ها، انداختہ‌اند ڪاش این فاصلہ با آمدنت سر مے‌شد شهر ما بوے داشت، دوبارہ اے ڪاش با ظهورت نفس شهر مے‌شد 🌺 🌸 تعجیل در مولا پنج صلوات 🌸 🆔 @besooyezohur
🔸بعضی از یاران من، به دست شما ترببت خواهند شد🔸 حجه‌الاسلام نظام‌الدین حائری‌شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی ره): من بیش از یکی دو بار [از پدرم این مطلب] را شنیده ام. سالها پیش از انقلاب، حالت خوابی (مکاشفه) برایشان پیش آمده بود که به ایشان گفته می شود: «بعضی از یا سربازان من به دست شما خواهند شد» و سکه ای هم به ایشان می دهند. قسمت مهم و ویژه این است که وقتی ایشان از خواب بیدار می شوند آن سکه که رویش «» نوشته بوده، در دستشان بوده است. آن سکه را تا مدتی داشته اند اما ظاهراً زمانی که ساواک به خانه می ریزد، گم می شود. 🆔 @besooyezohur