eitaa logo
منهاج نور
153 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
950 ویدیو
5 فایل
ارتباط با ادمین 💐تبریک و تهنیت به مناسبت دهه کرامت 👌🏻دغدغه های بصیرتی یک دانش پژوه عبایی 📚 @betti_abaei
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴مواضع تهمت بپرهيز❗️ 💥مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلاَ يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ 🌎 «كسى كه خود را در مواضع تهمت قرار دهد نبايد كسى را ملامت كند كه به او سوء ظن پيدا مى كند 🖊مسئله سوء ظن و گمان نياز به هزينه زيادى ندارد; بسيارند كسانى كه از يك يا چند قرينه ظنى فورا گمان بد درباره اشخاص مى برند، به همين دليل كسانى كه مى خواهند هدف تيرهاى تهمت قرار نگيرند بايد خود را از امورى كه سوء ظن برانگيز است دور دارند. 📘 🆔https://zil.ink/bettiabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_3395868466.mp3
2.09M
؛ نماز نخی است بین بنده و خدا 🎙استاد قرائتی 🌴🌴🌴🌴🌴 🌹🌹🌹🌹🌹 🆔 https://zil.ink/bettiabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴👈 چرا در خانه ات را محکم می بندی ! ‍ 💎اینکه می‌گوییم انسان باتقوا باشد، نه اینکه خواسته باشیم انسان را محدود بکنیم؛ بلكه منظور، محفوظ بودن انسان و در آسایش و امنیت بودن او است؛ مثلاً سر چهار راه، چراغ خطر است. یک کسی بگوید: «چرا ما را محدود کردید؟ این خلاف آزادی است. انسان باید آزاد باشد. چرا اینجا چراغ، جلوی من را گرفته و نمی‌گذارد بروم⁉️ 🔵👈 این چراغ خطر، محدودیت نیست؛ این مصونیت خون و جان شماها است و باید باشد. اگر نباشد، اوضاع به هم می‌خورد. بر اثر رعایت نكردن این قوانین، هر روز چه مقدار خسارت‌های مادی و جانی وارد می‌شود؟ تقوا، عیناً همین است. ✅ هریک از احکام الهی را که در نظر بگیرید، برای مصونیت است، نه محدودیت. 🔵👈 اگر به خواهر‌ها می‌گویند با باش، این حجاب، محدودیت نیست؛ بلكه مصونیت است. باید حفظ بشود، تا نگاه بیگانه به او نیفتد و حفظ شود. می‌گویند اسلام، محدودیت است. کدام محدودیت⁉️ 🔴👈 شما شب درِ خانه‌ات را باز بگذار، درِ گاوصندوقت را هم باز بگذار. چرا در را محکم می‌بندی؟ برای اینكه سبب مصونیت اموال تو است. هم برای حفظ و مصونیت انسان از آفات و آسیب‌ها و خطرات است. 🔊🌸 آیت الله ناصری رحمت الله علیه ═══✼🍃💖🍃✼══ 🆔 zil.ink/bettiabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ 10 ﺳﮓ ﻭﺣﺸﯽ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﻫﺮ ﻭﺯﯾﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺳﺮﺯﺩ، ﺟﻠﻮﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﺳﮕﻬﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺭﻧﺪﮔﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ!!! ﺭﻭﺯﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻭﺯﺭﺍ ﺭﺃﯾﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺴﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻭﺍﻗﻊ ﻧﺸﺪ! ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺳﮓ ﻫﺎ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ... ﻭﺯﯾﺮ ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﻝ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ 10 ﺭﻭﺯ ﺗﺎ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻬﻠﺖ ﺩﻫﯿﺪ... ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻧﯿﺰ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ. 🔴ﻭﺯﯾﺮ ﭘﯿﺶ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺳﮓ ﻫﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 10 ﺭﻭﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﻢ... ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﭼﻪ ﺳﻮﺩﯼ ﻣﯿﺒﺮﯼ! ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ... ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ! ﻭﺯﯾﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﮓﻫﺎ! ﻏﺬﺍ ﺩﺍﺩﻥ، ﺷﺴﺘﺸﻮﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻭ... ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻭﻗﺖ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪ... ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺳﮓﻫﺎ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ. ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻋﻤﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮔﺮ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﻮﺩ. ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﭼﯿﺰ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ! ﻫﻤﻪ ﺳﮓ ﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﮑﺎﻥ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻧﺪ! ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﮓ ﻫﺎ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﻭﺯﯾﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: 10 ﺭﻭﺯ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻡ،ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﺮﺩﻧﺪ؛ ﻭﻟﯽ 10 ﺳﺎﻝ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻡ، ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﯾﺪ...! ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ. 🤔ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﻮ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺪﺕ ﻫﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯿﺪﻫﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ببخشی. ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻓﮑﺮﮐﻨﯽ... میدانم که ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪ... و نکته اینجاست که آقایم مهدی علیه السلام البته که مرا بخشیده است و فرموده است که ما شما را فراموش نمی کنیم .  🆔https://zil.ink/bettiabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ برای شنیدن ندای قلبت وقت بگذار 🔹روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم‌رفت‌وآمدی می‌گذشت. 🔸ناگهان از بین دو اتومبیل پارک‌شده کنار خیابان، یک پسربچه پاره‌آجری به‌سمت او پرتاب کرد. پاره‌آجر به اتومبیل او برخورد کرد. 🔹مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند. 🔸پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به‌سمت پیاده‌رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود، جلب کند. 🔹پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به‌ندرت کسی از آن عبور می‌کند. هرچه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد. 🔸برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم. برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پاره‌آجر استفاده کنم. 🔹مرد متاثر شد و به فکر فرورفت. برادر پسرک را روی صندلی‌اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد. 🔸خدا در روح ما زمزمه می‌کند و با قلب ما حرف می‌زند، اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می‌شود پاره‌آجری به‌سمت ما پرتاب کند. ‌‌‌‌🆔https://zil.ink/bettiabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا