د كه مردم نجران هر چه تلاش كنند و خود را به آسمان و زمين زنند در امورى كه پيش مى آيد چاره اى جز به كار بردن نظريه من ندارند .
همه گفتند : به اين مسئله اعتراف داريم ، گفت : به خدا سوگند من اين پيشامد تازه را امر بزرگى مى دانم، زيرا فكر مى كنم اگر اين مرد پادشاه باشد و در دعوتش دروغ بگويد حداقل پادشاه مقتدرى است كه ما را ياراى جنگ و مخالفت با او نيست و اگر به راستى پيامبر است نتيجه مباهله كردن با او اين خواهد شد كه يك نفر از ما نصارى در روى زمين باقى نخواهد ماند ، و اين را نيز بدانيد كه چنانچه واقعاً پيغمبر باشد فردا با خاندانش تنها به مباهله خواهد آمد، و اگر پادشاه است همه همراهان و گروندگان به خود را با خود مى آورد .
روز مقرر مشاهده كردند كه رسول خدا با دو فرزندش حسن و حسين و دخترش فاطمه و دامادش على بن ابى طالب آمد ، شرجيل به مسيحيان گفت ابداً به مباهله تن ندهيد، زيرا اين مرد و خاندانش اگر ما را نفرين كنند ، احدى از ما جان سالم از عذاب خدا بدر نخواهد برد .
گفتند : پس چه بايد كرد ؟ گفت نظر من اين است كه خود او را حكم قرار دهيم ، من او را انسانى يافته ام كه هرگز در حكميت خيانت نخواهد كرد همه پذيرفتند ، شرجيل نزد پيامبر آمد و گفت : من پيشنهادى بهتر از مباهله دارم ، حضرت فرمود : چيست ؟ گفت : از اين ساعت تا فردا صبح اختيار ما با تو باشد هر حكمى مى خواهى درباره ما اعلام كن، حضرت فرمود : ممكن است همراهانت و ديگر اهالى نجران به حكميت من تن دهند گفت :
آرى چون نجرانى ها جز به رأى و نظر من كارى نمى كنند .
پيامبر فرمود فردا بيائيد تا حكم خود را اعلام كنم چون آمدند اسلام را بر آنان عرضه داشت نپذيرفتند !! پيشنهاد جنگ كرد گفتند : ما قدرت بر جنگ نداريم ، نهايتاً جزيه به آنان پيشنهاد شد پرسيدند چه مقدار بايد باشد ؟ فرمود در سال دو هزار حلّه كه هزار عدد آن را در ماه رجب و بقيه را در ماه صفر بپردازيد و آنچه در مالكيت خود داريد بر ملكيت شما باقى بماند ، و در پناه خدا و رسول باشيد ، و احدى حق دخالت در كليساهاى شما و تغيير اسقف و كشيش را نداشته باشد و تا زمانى كه در ميان مسلمانان و مردم قبيله به صلاح و خير خواهى زندگى كنيد ستمى بر شما نشود .
از سعد و قاص روايت شده چون آيه مباهله نازل شد رسول خدا على و فاطمه و حسن و حسين را طلبيد و فرمود اينان اهل بيت من هستند ، اين روايت را مسلم و ترمذى از سعد و قاض نقل كرده اند .
زمخشرى در كشاف و مسلم در صحيح و حاكم نيشابورى در مستدرك از عايشه نقل كرده اند : رسول خدا روز مباهله در حالى كه عبائى بر تن داشت على و فاطمه و حسن و حسين را زير عبا قرار داد و آيه إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً «3» را تلاوت نمود .
اين بود ماجراى مباهله كه نشانه اى از صدها نشانه بر حقانيت پيامبر و فرهنگ انسان ساز اوست .
#پےنوشت
☄(1)- آل عمران 59.
☄(2)- فتوح البلدان، ص 76.
☄(3)- احزاب 33
#برگرفته از کتاب تفسير حكيم ، #نوشته استاد حسین انصاریان
#قصهی_امروز
🆔https://chat.whatsapp.com/GqmXQge8hJ89FcW6l7CjRB
🆔https://eitaa.com/betti_abaei
🆔https://eitaa.com/shaams_shomos
🆔https://www.instagram.com/bettii_abaeii?r=nametag
﷽؛
« فخرجت زينب عليها السلام في الجمع و أهوت إلى جيبها فشقّته و نادت بصوت حزين يقرح القلوب: وا أخاه وا حسيناه !¹»
✍🏻 در برخی کتابهای قدیمی به این مطلب برخورد کردم [...] ؛
⛺️ پس هنگامی که [کاروان اسرا] به سرزمین #کربلا رسیدند ، در محلّ قتلگاه حضرت منزل کردند و فرود آمدند و جماعتی از بنی هاشم و غیر آنها را دیدند که برای زیارت #امام_حسین علیهالسلام وارد کربلا شده بودند .
🏴 پس در یک زمان به هم رسیدند و شروع به گریه و ناله و شیون و لطمه زدن نمودند و تا سه روز مجلس عزا به پا نمودند ؛ همچنین زنان عراقی نیز در مجلس آنها حاضر شدند .
💔 پس #حضرت_زینب سلاماللهعلیها در مجمع آنان خارج شد و آهنگ گریبان خود نمود و آن را چاک داد و با صدایی غم انگیز که قلبها را به درد میآورد و جریحهدار میساخت ناله زد : آه برادرم ، آه حسینم ، آه محبوب رسول خدا و علی مرتضی، آه آه آه ... بعد هم به حالت غشوه افتاد .
#پےنوشت
۱. الدمعة الساکبة، بهبهانی، ج۵، ص۱۶۲-۱۶۳.
📚 به نقل از مصباح الهدی، ج۳، آیت الله العظمی وحید خراسانی
🆔https://chat.whatsapp.com/GqmX
Qge8hJ89FcW6l7CjRB
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔@shaams_shomos
🆔https://www.instagram.com/bettii
﷽؛
♥️ پارهی وجود پیامبر و قلب و روح خاتم
« ... و هيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ¹» ؛
" اوست پارهای از وجود من و نور ديده و ميوهی دل من و #فاطمه روح من است که در میان دو پهلویم جای دارد ".
#بیان_فقیه
👈 این کلام خاتم النبیین ، عقل را مبهوت میکند .
💖 اوّل فرمود :
« فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي²»؛
" فاطمه پارهای از #وجود من است "،
💖 بعد فرمود :
« فَاطِمَةُ مُهْجَةُ قَلْبِي³» ؛
" فاطمه #قلب من است ".
💖 کلمهی سوم که ختم کلام است ، فرمود :
" فاطمه #روح من است ؛ همان روحی که بین دو پهلوی من است ".⁴
👈 معنی این کلمه چیست ؟
" اگر ما معنی این کلمه را بفهمیم یعنی دری که به پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها خورده ، پهلوی خود #پیغمبر را شکست ، آن تازیانهای که به بازوی او خورد ، به بازوی خود پیغمبر اصابت کرد ".
#پےنوشت
۱. الامالی، الشیخ الصدوق، ص۱۷۵.
۲. صحيح البخاری، ج۴، فضائل الصحابة، باب مناقب قرابة رسول اللّٰه، ص۲۱۰، ح۳۵۱۰ و باب مناقب فاطمة، ص۲۱۹، ح۳۵۵۶۱.
۳. مائة منقبة، ص۷۶؛ الصراط المستقيم، ج۲، ص۳۲؛ نهج الحق و كشف الصدق، ص۲۲۷؛ نهج الإيمان،ص۲۰۵؛ بحار الأنوار، ج۲۹، ص۶۴۹.
۴. الامالی، الشیخ الصدوق، ص۱۷۵؛ الفضائل، ص۹؛ بشارة المصطفی؛ص۳۰۶؛
۵. کتاب سلیم، ص۱۵۳؛ الاحتجاج، ، ج۱، ص۱۰۹؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۸۳
#حضرتآیتاللهوحیدخراسانی
🆔https://chat.whatsapp.com/GqmX
Qge8hJ89FcW6l7CjRB
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔@shaams_shomos
🆔https://www.instagram.com/bettii
هدایت شده از منهاج نور
﷽؛
♥️ پارهی وجود پیامبر و قلب و روح خاتم
« ... و هيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ¹» ؛
" اوست پارهای از وجود من و نور ديده و ميوهی دل من و #فاطمه روح من است که در میان دو پهلویم جای دارد ".
#بیان_فقیه
👈 این کلام خاتم النبیین ، عقل را مبهوت میکند .
💖 اوّل فرمود :
« فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي²»؛
" فاطمه پارهای از #وجود من است "،
💖 بعد فرمود :
« فَاطِمَةُ مُهْجَةُ قَلْبِي³» ؛
" فاطمه #قلب من است ".
💖 کلمهی سوم که ختم کلام است ، فرمود :
" فاطمه #روح من است ؛ همان روحی که بین دو پهلوی من است ".⁴
👈 معنی این کلمه چیست ؟
" اگر ما معنی این کلمه را بفهمیم یعنی دری که به پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها خورده ، پهلوی خود #پیغمبر را شکست ، آن تازیانهای که به بازوی او خورد ، به بازوی خود پیغمبر اصابت کرد ".
#پےنوشت
۱. الامالی، الشیخ الصدوق، ص۱۷۵.
۲. صحيح البخاری، ج۴، فضائل الصحابة، باب مناقب قرابة رسول اللّٰه، ص۲۱۰، ح۳۵۱۰ و باب مناقب فاطمة، ص۲۱۹، ح۳۵۵۶۱.
۳. مائة منقبة، ص۷۶؛ الصراط المستقيم، ج۲، ص۳۲؛ نهج الحق و كشف الصدق، ص۲۲۷؛ نهج الإيمان،ص۲۰۵؛ بحار الأنوار، ج۲۹، ص۶۴۹.
۴. الامالی، الشیخ الصدوق، ص۱۷۵؛ الفضائل، ص۹؛ بشارة المصطفی؛ص۳۰۶؛
۵. کتاب سلیم، ص۱۵۳؛ الاحتجاج، ، ج۱، ص۱۰۹؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۸۳
#حضرتآیتاللهوحیدخراسانی
🆔https://chat.whatsapp.com/GqmX
Qge8hJ89FcW6l7CjRB
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔@shaams_shomos
🆔https://www.instagram.com/bettii
﷽؛
💎 #امام_مجتبى عليهالسلام از راهی عبور میکرد ؛ مرد شامی که امام را دید زبان به دشنام گشود ، امّا امام عليهالسلام پاسخى به او نداد .
🌐 چون مرد شامى از ناسزاگويى خود منصرف شد حضرت با لبى خندان به او فرمود :
« اى پيرمرد ، مىپندارم كه غريبى و اشتباه گرفتهاى ؛ اگر راه گم كردهاى تو را راهنمايى كنم ، اگر نيازمند كمک هستى تو را كمک كنم ، اگر بار سنگينى دارى بارت را يارى كرده آن را حمل نمايم ، اگر گرسنهاى تو را سير كنم ، اگر برهنهاى تو را بپوشانم ، اگر نيازمندى تو رابىنياز سازم ، اگر فرارى هستى تو را پناه دهم ، اگر خواستهاى دارى برآورده سازم ؛ بهتر است با همسفران خود در خانهی ماقدم نهيد و بار سفر بر زمين نهيد ، زيرا كه براى ما جايگاه و مكانت و مقام بزرگ و مال فراوان است ».
❄️ آن مرد چون پاسخ امام عليهالسلام را شنيد گريست و گفت :
« شهادت مىدهم كه تو #جانشين_خداوند بر پهنهی زمين هستى ؛ خدا به خوبى مىداند كه رسالتش را در كجا به وديعت نهد ؛ تو و پدرت در نزد من بدترين آفريدگان خدا بوديد و هم اكنون دوستدارترين خلايقيد ».
💞 آنگاه بار سفرش را در خانه حضرت بر زمين نهاد و ميهمان حضرتش بود تا آن هنگام كه قصد بازگشت نمود و در زمرهی دوستان حضرتش قرار گرفت .¹
#پےنوشت
۱. مناقب آل ابىطالب ، جلد۴ ، صفحه۱۹ .
به نقل از زینت عرش خدا ، آیت الله العظمی وحید خراسانی
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei
﷽؛
« فخرجت زينب عليها السلام في الجمع و أهوت إلى جيبها فشقّته و نادت بصوت حزين يقرح القلوب: وا أخاه وا حسيناه !¹»
✍🏻 در برخی کتابهای قدیمی به این مطلب برخورد کردم [...] ؛
⛺️ پس هنگامی که [کاروان اسرا] به سرزمین #کربلا رسیدند ، در محلّ قتلگاه حضرت منزل کردند و فرود آمدند و جماعتی از بنی هاشم و غیر آنها را دیدند که برای زیارت #امام_حسین علیهالسلام وارد کربلا شده بودند .
🏴 پس در یک زمان به هم رسیدند و شروع به گریه و ناله و شیون و لطمه زدن نمودند و تا سه روز مجلس عزا به پا نمودند ؛ همچنین زنان عراقی نیز در مجلس آنها حاضر شدند .
💔 پس #حضرت_زینب سلاماللهعلیها در مجمع آنان خارج شد و آهنگ گریبان خود نمود و آن را چاک داد و با صدایی غم انگیز که قلبها را به درد میآورد و جریحهدار میساخت ناله زد : آه برادرم ، آه حسینم ، آه محبوب رسول خدا و علی مرتضی، آه آه آه ... بعد هم به حالت غشوه افتاد .
#پےنوشت
۱. الدمعة الساکبة، بهبهانی، ج۵، ص۱۶۲-۱۶۳.
📚 به نقل از مصباح الهدی، ج۳، آیت الله العظمی وحید خراسانی
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei