هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
دیدار با پدر و مادر 🌷شهید مجید عسگری جمکرانی🌷 در منزل پدر شهید ▪ @hasaniyyeh_beyt_zahra
🍃بسم ربّ الشهدا والصدّیقین🍃
#رزق_فاطمیه
خادم کانال، ساعاتی پیش در دیدار با پدر و مادر
#شهید_مجید_عسگری_جمکرانی🌷
پزشک یارِ عملیات #یا_فاطمة_الزهرا_سلام_الله_علیها در آزادسازی نبل الزهرا (از فومن گیلان)، چند قطعه از وسایل شخصی شهید بزرگوار را امانت داشتند... چنین رقم خورد بعد از یک سال و اندی در ایام شهادت بیبی دو عالم به قصد رساندن امانت به یادگاران شهید، با خانوادهشان راهی شهر قم شدند...
در دیدار با پدر و مادر شهید، از شخصیت برجستهی این بزرگوار گفته شد.. دبیر ریاضی بود و خادم افتخاری حرم حضرت معصومه سلام الله علیها و مسجد مقدس جمکران ... (و به کودکان در مسجدی درس قرآن هم میدادند). زیارت هر روزهی حرمش ترک نمیشد.
🌷مادر شهید گفت: شب شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام به منزل ما آمد، با لباسی زیبا و تمییز. دست من و پیشانی پدر را بوسید. برای وداع آمده بود.
مادر با دیدن چفیه خونآلود و دستمال و سجادهی پسرش (همان امانتی تازه رسیده)، به صورت تبرّکشان کرد و گفت: خوشت باشد، نامم را پیش حضرت زهرا سلام الله علیها ببر.. عزیزِ مادر، شفاعتم یادت نره... گلِ مادر، دلتنگم ولی برای تو گریه نمیکنم... این روزها زینب، بیمادر است...
و ما شاهد دستهای سرد و لرزان مادر بودیم😓...
🌷برادر شهید گفت: با هم بر سر رفتن و نرفتنش زیاد صحبت میکردیم. ولی او با وجود داشتن سه فرزند، تصمیمش را گرفته بود. روز وداع حرف آخرش به من این بود که حلالیت گرفتن از پدر و مادر با تو...
🌷شهید مجید عسگری شب قبل از شهادت در طی تماسی که با ما داشت به مادرم گفت: در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها دعا کن به مرادم برسم و من هم در حرم حضرت زینب سلام الله علیها دعاگویت خواهم بود..
همان روز شهادت، مادر راهی حرم بانوی قم میشود و برای پسرش دعا میکند و ...
🌷دوستانش میگویند که شهید میگفت: من همچون حضرت عباس علیه السلام شهید خواهم شد...
و آخر با دستی قلمشده و با زخمی عمیق بر ابرو که (خون از چشم و گوش و بینیاش سرازیر بود) و زخمی چنان عمیق بر پهلوی راستش، کمتر از ساعتی آسمانی شد...
پزشک یار میگفت: در ماشین، تا رسیدن به بیمارستان کنارش بودم چون وضعیتش در بین آن هفت نفر وخیمتر بود. فقط زمزمه میکرد. کنجکاو شدم و گوشم را به سمت دهانش بردم، شنیدم فقط ذکر #یا_زهرا_یا_مهدی به لب داشت...
🌷شهید مجید عسگری جمکرانی در روز شهادت امام حسن عسگری به شهادت میرسد... (شبِ قبل در بین مدافعان مجلس عزاداری برپا بود که همرزمان میگویند ایشان سر به خاک گذاشته و بسیار گریه کرده بود)
و اما 👇
‼ تعصب شهید بر #نماز_اول_وقت بسیار بود، حتی در کوچه و خیابان و بازار‼
و... خوشا آنان که دائم در نمازند😓
شهر مقدس قم، اول بهمن 1397
دعاگوی شما بزرگواران بودهایم...
▪ @hasaniyyeh_beyt_zahra
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
دیدار با همسر و فرزندان 🌷شهید مجید عسگری جمکرانی🌷 در منزل شهید ▪ @hasaniyyeh_beyt_zahra
بسم الله...
#رزق_فاطمیه
بعد از زیارت پدر و مادر شهید، راهی منزل شهید شدیم...
درب را آقا مهدی پسر 15سالهاش باز کرد..
وارد شدیم. دختر و همسرش به استقبال آمدند...
تا بنشینیم، چشمم میگشت دنبال #آقا_محمد_حسن پسر روشندل شهید عسگری..
قبلاً عکس و کلیپ مداحی زیبایش را دیده بودم ..
آمد و کنار مادر و خواهر نشست...
🌷آیا در طی این 20سال زندگی مشترک، فکرش را هم میکردید که همسرتان شهید شود؟ (از همسر شهید میپرسم)
همسر شهید: هرگز فکرش را نمیکردم، ولی او از روزهای آغازین ازدواج به من میگفت: ما نباید از خدا مرگی معمولی بخواهیم...تو برای شهادتم دعا کن و منم دعا میکنم شهیده شوی..
سکوتی بر کل خانه حاکم بود..
و ما با هر لحظه اش شرمندهتر میشدیم...
🌷(از دختر بزرگوار شهید میپرسم):🌷فاطمه خانم شما چه حرفی برای ما دارید؟
با چشمانی پر از اشک میگوید: به هر چه که میدانیم و میدانیم درست است، عمل کنیم.
🌷همسر صبور و محترمهی شهید رو به پزشک یار کرد و گفت: آیا در خاطر دارید حرفی و یا پیامی داشته باشد شهید ما؟؟ میشود از آن لحظههای آخر بگویید؟؟
خاطرهگویی شروع شد و چشمان پر از سؤال و پر از اشک فرزندانش، قرار از دل هر مسلمانی میبرد...
ناگهان دستانی لرزان به سمت سجادهی شهید دراز شد😓😭 همسرش... و چقدر خجالت کشیدیم و چقدر سخت بود چفیهی غرق خون همسری و پدری را...
راستی امشب به آنها چه میگذرد؟؟
(به یاد خرابهی شام گریانیم 😭)
شرمندهی این شرمندگیام یا صاحب الزمان "عج"
▪️ @hasaniyyeh_beyt_zahra
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
✨مادر شهیدان مفقود الاثر #محمد_مهدی_اسماعیلی #حمیدرضا_اسماعیلی خانم پروین ضاعتی آسمانی شد و ما دیشب
#دیدار_با_خانواده_شهدا
#ختم_مادر_شهدا
🌷 محمد مهدی اسماعیلی
🌷حمیدرضا اسماعیلی
🔹🔹راوی خواهر شهید: ما اهلِ روستای کمال الملک(کله) کاشان هستیم
🔹محمد مهدی بسیجی ساده بود ، وقتی که خانه را تازه ساخته بودیم کاهگلی بود و اصرار داشت کلاس قرآن هفتگی برگزار کنیم و پدر میگفتن خجالت میکشم خانهی ما کامل نیست و میگفت: قرآن در خانه برکت می آورد...بسیار جگردار و شیر دل بود. سفارش کرده بود که بعد از من اسلحه ام رویِ زمین نماند.
🔹مادر شهدا اسماعیلی اهل مسجد و احکام و علاقمند به روحانیت و مخالفِ طاغوت بود. برای رفتنِ محمد مهدی به جبهه پیش پدرم واسطه شد و اجازه اش را گرفت.
🔸حمیدرضا طلبه بود و در جوابِ دیگران که میگفتند : تو طلبه ای و آیندهی انقلابی می گفت: ناموس کشور در مرزها در خطرند ،الان درس بدردم نمیخورد.
🔸به مادر همیشه خواهش میکرد ۳ دعا در حقم کن.
۱_خدا به من هوش انقلابی بدهد.
۲_اخلاق نیکو
۳_لیاقت شهادت عطا کند.
(سومی را بیشتر دعا کن)
🔸به مادر میگفت: حاج خانم، مادرم گفت : من مکه نرفتم حاج خانم نشدم، گفت: مطمئنم مکه میروی.
بعد شهادتشان بدون نوبت بخاطر مادر ۲ شهید بودن ، مادرم را به مکه بردند.
💔در آخرین دیدار مادرم میگفت: به من الهام شده دیگر اینها را نمیبینم، حتی جنازهشان را..😭
💔حمیدرضا در آخرین دیدار به مادرم گفت: امکان دارد من هم مثل محمد مهدی مفقود بشوم و بر نگردم ،سعی کن مثل مادر #وَهَب باشی و التماس نکنی تا ما برگردیم و ما رو پس نگیر.😭
😔مادر شهیدان از سردار #باقر_زاده برای کنار قبرهای نمادین و خالیِ پسرانش در خواست ۳ شهید گمنام کرد، به نیابت محمد مهدی و حمیدرضا و یکی از دوستان برادرم که ایشان هم مفقودند. سردار باقرزاده با حالت شوخی گفت: مادر ، شهید گمنام میدهیم ولی دیگر حتی یک گلاب هم هزینه نمیکنیم، مادر گفتند : من خودم گلستان گل دارم، گلاب میگیرم و برای شهدا میبرم و برایشان مادری میکنم.
😔و اکنون مادر، دار فانی را وداع گفته و به فرزندان عزیزش پیوسته💔
مادری که در تمام سال بر سر مزار شهدای گمنام گریه نمیکرد بجز روز #تاسوعا، و میگفت: یا عباس علیه السلام، سه روز پیکرتان روی زمین ماند و قابل شناسایی نبودید، پسرانم بعد ۳۸ سال چه دارند برایِ شناسایی😭
💔شهدا و مادران شهدا تا همیشه شرمنده ایم💔
۱۴۰۰/۹/۲۵
#مادر_شهدا
#کاشان_کمال_الملک
#رزق_فاطمیه
#خادم_شهداییم
🌷 @beytol_zahra_hasaniye
#دیدار_با_خانواده_شهدا
#روضه_خانگی
🌷امروز به پایِ صحبتهای همسر شهید #مصطفی_نبیلو(خادم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها) نشستیم...
🌷همسری که از ۲۷ سال زندگیِ سراسر از محبت و مودت میگفت...
🌷شهیدی که برای روزِ زن با اینکه پولی در جیب نداشت، ۲ عدد سنجاق کوچک مشکی خریده و هدیه به خانم خانهاش میکند و همسری که دهها بار از شوهر تشکر میکند و توقعِ بالا نداشت و به کمترین قانع بود و عشق در زندگیشان موج میزد...
🌷شهیدی که در وصیتش نوشته است: همسرم وارد بهشت نمیشوم تا شما بیایی و همراه من وارد بهشت بشوی...
🌷شهیدی که هیچوقت اجازه ندادند در زندگیِ مشترکشان، هیچکسی کوچکترین اختلافِ سلیقه و نظرشان را متوجه شود و نمونهای شدند برایِ سبک رفتاری و زندگیِ عاشقانه و اسلامی...
✨توصیهی همسرش این بود کنار عاقلانه زندگی کردن عاشقانه زندگی کردن را تجربه کنید...
✨این زن و شوهر نسبت به مسائل مادی و دنیوی بسیار نگاه ساده و زلالی داشتند و از کل دنیا رضایت خدا و لبخند همسر را میخواستند.. (به همین سادگی)
۱۴۰۰/۹/۲۶
#رزق_فاطمیه
#روضه_خانگی_منزل_شهدا
#شهید_مصطفی_نبیلو
#خادم_شهداییم
#قم_پردیسان
☑️ @beytol_zahra_hasaniye
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم گرفته بازم چشام بارونیِ
خبر آوردن بازم تو شهر مهمونیِ
شهید گمنام سلام، خوش اومدی مسافر من
خسته نباشی پهلوون😭
زیارت شهدای گمنام صبح امروز ، دعاگویِ همه بودیم💔
✨با عِطر شهدا نفس میکشیم✨
#شهیدگمنام
#رزق_فاطمیه
#خادم_شهداییم
🌷 @beytol_zahra_hasaniye
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
دلم گرفته بازم چشام بارونیِ خبر آوردن بازم تو شهر مهمونیِ شهید گمنام سلام، خوش اومدی مسافر من خسته
شهید گمنام سلام😭
زیارت شهدای گمنام صبح امروز ، دعاگویِ همه بودیم💔
✨با عِطر شهدا نفس میکشیم✨
#شهیدگمنام
#رزق_فاطمیه
#خادم_شهداییم
🌷 @beytol_zahra_hasaniye