eitaa logo
بیت‌ الغزل
1.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
15 ویدیو
33 فایل
🌺عکس‌ها و اشــــعار زیبا🌺 جهت دریافت عکس‌ها به صورت خام و با کیفیت اصلی پیام دهید🍁 👇👇👇 @SlmnFarsi
مشاهده در ایتا
دانلود
به رسم صبر، باید مرد آهش را نگه دارد اگر مرد است، بغض گاه گاهش را، نگه دارد @beytolghazal
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی‌بینم بر این تکرار در تکرار پایانی نمی‌بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته میگردم ولی از خویش جز گردی به دامانی نمی‌بینم چه بر ما رفته است ای عمر ای یاقوت بی قیمت که غیر از مرگ گردنبند ارزانی نمی‌بینم زمین از دلبران خالی‌ست یا من چشم‌ و دل سیرم که می‌گردم ولی زلف پریشانی نمی‌بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می‌خواهد که من می‌میرم از این درد و درمانی نمی بینم @beytolghazal
گر دو صد عمر شود پرده‌نشین در معدن خصلت سنگ سیه نیست که گوهر گردد @beytolghazal
نفسم گرفت از این شب، در این حصار بشکن در این حصار جادویی روزگار بشکن چو شقایق از دل سنگ، بر آر رایت خون به جنون، صلابت صخره‌ی کوهسار بشکن تو که ترجمان صبحی، به ترنم و ترانه لب زخم‌دیده بگشا، صف انتظار بشکن "سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی؟" تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن بسُرای تا كه هستی، كه سرودن است بودن به ترنمی دژ وحشت اين ديار بشكن شب غارت تتاران، همه‌سو فکنده سایه تو به آذرخشی این سایه‌ی دیوسار بشکن ز برون کسی نیاید چو به یاری تو، اینجا تو ز خویشتن برون‌ آ سپه تتار بشکن @beytolghazal
تو را که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت تو حال تشنه ندانی که بر کناره‌ی جویی @beytolghazal
ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم چون لاله می مبین و قدح در میان کار این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست نقش غلط مبین که همان لوح ساده‌ایم   @beytolghazal
زيباتر از آنی که رهايت کنم اما دير آمده‌ای، دوره‌ی پرهيز رسيده... @beytolghazal
 اگر آیینه دل نور و صفایی می‌داشت در نظر چهره خورشید لقایی می‌داشت خرج آب و گل تعمیر نمی‌شد هرگز برگ کاه من اگر کاهربایی می‌داشت دست در دامن خورشید نمی‌زد شبنم گل این باغ اگر بوی وفایی می‌داشت بر سر کوی تو غوغای قیامت می‌بود گر شکست دل عشاق صدایی می‌داشت می‌گذشت از دل من راست کجا ناوک او استخوان من اگر بخت همایی می‌داشت به جفا دل ز تو شد قانع و دشمن‌کام است آه اگر از تو تمنای وفایی می‌داشت بی‌خبر می‌گذرد عمر گرامی افسوس کاش این قافله آواز درایی می‌داشت دل نهاد قفس جسم نمی‌شد صائب دل سرگشته اگر راه به جایی می‌داشت @beytolghazal
بگو به خواب که امشب میا به دیده‌ی من جزیره‌ای که مکان تو بود، آب گرفت @beytolghazal
رواست تا ابدالدّهر زار زار کنم چنان‌که خون به دل ابر نوبهار کنم ولی دریغ، که با این‌همه غمی که مراست توان گریه ندارم، بگو چه کار کنم؟! برایتان چه بخوانم؟ قناری‌ام اما زمانه خواسته از من که قار قار کنم! اگرچه در پیِ گل‌های دشت، خوار شدم مباد شکوه‌ای از رونق بهار کنم به غیر زلف تو یک رشته‌ی مقاوم نیست که دل به او دهم و خویش را به دار کنم تویی که توصیه‌ام می‌کنی به صبر، بگو چگونه سیل خروشنده را مهار کنم؟! عمیق، خنجر خود را بزن، که می‌خواهم تمام عمر به این زخم افتخار کنم! @beytolghazal
مثل فدک نام تو را هم غصب کردند تو بهترین مصداق اُم‌المؤمنینی @beytolghazal
مانند يک قبيله‌ی از هم گسسته‌ام تنها گذاشتند مرا دار و دسته‌ام جز حسرت زمانه‌ی از دست رفته نيست تکرار لحظه هايم، از اين وضع خسته‌ام من جام ليلی‌ام که زمين خورده‌ام ولی شادم که عاشقانه به پايش شکسته‌ام بارانی‌ام هميشه ولی راه گريه را دزدانه روی قافله‌ی اشک بسته‌ام   سر رفته است حوصله‌ی صبر و همچنان در انتظار مژده‌ی پيکی خجسته‌ام...   @beytolghazal