ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش
دلم از عشوه شیرین شکرخای تو خوش
همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف
همچو سرو چمن خلد سراپای تو خوش
شیوه و ناز تو شیرین، خط و خال تو ملیح
چشم و ابروی تو زیبا، قد و بالای تو خوش
هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار
هم مشام دلم از زلف سمنسای تو خوش
در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار
کردهام خاطر خود را به تمنای تو خوش
شکر چشم تو چه گویم که بدان بیماری
میکند درد مرا از رخ زیبای تو خوش
در بیابان طلب گر چه ز هر سو خطریست
میرود حافظ بیدل به تولای تو خوش
#حافظ
#غزل
@beytolghazal
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم
هرگز نمیشود ز سر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمیکنم
ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمیکنم
این تقویام تمام که با شاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمیکنم
حافظ جناب پیر مغان جای دولت است
من ترک خاک بوسی این در نمیکنم
#حافظ
#غزل
@beytolghazal
آن دم که با تو باشم، یک سال هست روزی
وان دم که بی تو باشم، یک لحظه هست سالی
#حافظ
#تک_بیتی
@beytolghazal
حال خونین دلان که گوید باز
وز فلک خون خم که جوید باز
شرمش از چشم می پرستان باد
نرگس مست اگر بروید باز
جز فلاطون خم نشین شراب
سر حکمت به ما که گوید باز
هر که چون لاله کاسه گردان شد
زین جفا رخ به خون بشوید باز
نگشاید دلم چو غنچه اگر
ساغری از لبش نبوید باز
بس که در پرده چنگ گفت سخن
ببرش موی تا نموید باز
گرد بیت الحرام خم حافظ
گر نمیرد به سر بپوید باز
#حافظ
#غزل
@beytolghazal
دیشب به سیلِ اشک رَهِ خواب میزدم
نقشی به یادِ خَطِّ تو بر آب میزدم
ابرویِ یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یادِ گوشهٔ محراب میزدم
هر مرغِ فکر کز سرِ شاخِ سخن بِجَست
بازش ز طُرِّهٔ تو به مِضراب میزدم
رویِ نگار در نظرم جلوه مینمود
وز دور بوسه بر رخِ مهتاب میزدم
چشمم به رویِ ساقی و گوشم به قولِ چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
نقشِ خیالِ رویِ تو تا وقتِ صبحدم
بر کارگاهِ دیدهٔ بیخواب میزدم
ساقی به صوتِ این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و مِیِ ناب میزدم
خوش بود وقتِ حافظ و فالِ مراد و کام
بر نامِ عمر و دولتِ احباب میزدم
#حافظ
#غزل
@beytolghazal
گفتم غمِ تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مِهرورزان رسمِ وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راهِ نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راهِ دیگر آید
گفتم که بویِ زلفت گمراهِ عالَمَم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوایی کز بادِ صبح خیزد
گفتا خُنُک نسیمی کز کویِ دلبر آید
گفتم که نوشِ لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
گفتم دلِ رحیمت کِی عزمِ صلح دارد
گفتا مگوی با کس تا وقتِ آن درآید
گفتم زمانِ عِشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید
#حافظ
#غزل
@beytolghazal
گل بی رخِ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد
طَرفِ چمن و طوافِ بستان
بی لاله عذار خوش نباشد
رقصیدن سرو و حالتِ گُل
بی صوتِ هَزار خوش نباشد
با یارِ شکرلبِ گل اندام
بی بوس و کنار خوش نباشد
هر نقش که دستِ عقل بندد
جز نقشِ نگار خوش نباشد
جان نقدِ مُحَقَّر است حافظ
از بهرِ نثار خوش نباشد
#حافظ
#غزل
@beytolghazal
اگر ز کوی تو بویی به من رساند باد
به مژده جان جهان را به باد خواهم داد🌹
#حافظ
#تک_بیتی
@beytolghazal