بهجای خون ز رگ و ریشهاش برآرد دود
به دست درد، دلی را که عشق بفشارد
#صائب_تبریزی
#تک_بیتی
@beytolghazal
نشسته در حیاط و ظرف چینی روی زانویش
اناری بر لبش گل کرده سنجاقی به گیسویش
قناریهای این اطراف را بیبال و پر کرده
صدای نازک برخورد چینی با النگویش
مضاعف میکند زیباییاش را گوشوار آنسان
که در باغی درختی مهربان را آلبالویش
کسوف ماه رخ دادهست یا بالا بلای من
به روی چهره پاشیده است از ابریشم مویش؟
اگر یاس امینالدوله بودم میتوانستم
کمی از ساقههایم را ببندم دور بازویش
قضاوت میکند تاریخ بین خان دِه با من
که از من شعر میماند و از او باغ گردویش
تو را از من جدا کردند هر باری به ترفندی
یکی با طعنهی تلخش، یکی با برق چاقویش
رعیتزاده بودم دخترش را خان نداد و من
هزاران زخم کهنه داشتم، این زخم هم رویش
#حامد_عسکری
#غزل
@beytolghazal
غنچه در پوست نگنجیده زِ تأثیر نسیم
زاهد از خرقه برون آ که بهارست بهار
#حزین_لاهیجی
#تک_بیتی
@beytolghazal
روزی که از لب تو بر ما سلام باشد
شادی قرار گیرد، عشرت مدام باشد
گر جان من بخواهی، کردم حلال بر تو
چیزی که دوست خواهد، بر ما حرام باشد
گفتی که: در فراقم زحمت کشیدهای تو
مردم هزار نوبت، زحمت کدام باشد؟
در هر دو هفته بینم روی ترا، ولیکن
آن دم که بینم او را، ماهی تمام باشد
احوال قید چون من سرگشتهای چه داند؟
جز بیدلی که او را پایی به دام باشد
گویی که: من ببینم روزی به دیدهٔ خود
کان رفته باز گردد و آن تند رام باشد؟
نشگفت اگر بسوزد دلها به گفتهٔ خود
چون اوحدی کسی کو شیرین کلام باشد
#اوحدی
#غزل
@beytolghazal
آن را که به زلف تو دل آویخته باشد
گر ملک جهانش رود از دست غمی نیس
#غمام_همدانی
#تک_بیتی
@beytolghazal
حرفی بزن که بیم عقاب و عتاب نیست
اما سکوت هرچه که باشد جواب نیست!
ای دلفریب کم به سر زلف خود بناز
در کار عاشقان تو کم پیچ و تاب نیست!
ماندم چگونه بعد چنین ظلم بی حساب
یک ذره در تو وحشت روز حساب نیست
ما را به جرم خوردن می حد زدند و بعد
دیدند در پیاله ی ما غیر آب نیست!
با ما نمی زنی؟ نزن! اما چرا رقیب؟!
حیف از خودت نیامده،حیف از شراب نیست؟
بی فایده ست حرف وفا با تو بیوفا
بیدار چون کنیم کسی را که خواب نیست؟!
#حسین_زحمتکش
#غزل
@beytolghazal
هرکس به مراد دل خود شاد به چیزیست
ماییم و غم یار، خدایا تو گواهی...
#نشاط_اصفهانی
#تک_بیتی
@beytolghazal
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم
هرگز نمیشود ز سر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمیکنم
ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمیکنم
این تقویام تمام که با شاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمیکنم
حافظ جناب پیر مغان جای دولت است
من ترک خاک بوسی این در نمیکنم
#حافظ
#غزل
@beytolghazal
دادم به چشم او دل اندوه پیشه را
غافل که مست می شکند زود شیشه را
ای مدعی بکوش که محکم گرفته است
عشق همیشه، دامن حسن همیشه را
در بیستون به صورت شیرین نگاه کن
تا حسن چون به سنگ فرو برد ریشه را
فرهاد را چه ذوق که او با وجود دل
در کار زخم سنگ کند زخم تیشه را
عرفی ببین فسردگی کشت ماهتاب
امشب که در بغل ننهادیم شیشه را
#عرفی
#غزل
@beytolghazal
خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند
نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند
من و ز کوی تو رفتن؟ زهی خیال محال
که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند
چگونه سرو چمن خوانمت که سرو چمن
به سر کله نگذارد به بر قبا نکند
چگونه ماه فلک دانمت که ماه فلک
به دست جام نگیرد به بزم جا نکند
چه داند آنکه شب ما چگونه میگذرد
کسی که دست در آن طرهی دو تا نکند
کجا ملامت فرهاد میتواند کرد
کسی که صحبت شیرینش اقتضا نکند
ادیب اینهمه دلگرم سوز آه مباش
که سوز آه تو تأثیر در قضا نکند
#ادیب_نیشابوری
#غزل
@beytolghazal
جهان به مجلس مستان بیخرَد مانَد
که در شکنجه بوَد هرکسی که هشیارست
#صائب_تبریزی
#تک_بیتی
@beytolghazal
ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده
اندیشه تو هر دم در بنده اثر کرده
ای هر چه بیندیشی در خاطر تو آید
بر بنده همان لحظه آن چیز گذر کرده
از شیوه و ناز تو مشغول شده جانم
مکر تو به پنهانی خود کار دگر کرده
بر یاد لب تو نی هر صبح بنالیده
عشقت دهن نی را پرقند و شکر کرده
از چهره چون ماهت وز قد و کمرگاهت
چون ماه نو این جانم خود را چو قمر کرده
خود را چو قمر کردم باشد به میان آیی
ای چشم تو سوی من از خشم نظر کرده
از خشم نظر کردی دل زیر و زبر کردی
تا این دل آواره از خویش سفر کرده
#مولوی
#غزل
@beytolghazal
من از عهدِ آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نمنم: تو را دوست دارم
نه خطی! نه خالی! نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمیتر از غم ندیدم
به اندازه غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد هم آواز با ما:
تو را دوست دارم تو را دوست دارم
#قیصر_امینپور
#غزل
@beytolghazal
مرا مقایسه با تو، بگو کسی نکند
کنار گل مگر از حُسن خار میگویند؟!
#کاظم_بهمنی
#تک_بیتی
@beytolghazal
من دلم می خواهد این خودکارها را بشکنم
وزن و بیت و مصرع و گفتارها را بشکنم
همصدا با خود کنم کوچه خیابان را سپس،
روز روشن خواب این بیدارها را بشکنم
گوشها چون بر نمیخیزند با صوت بلند
شهر را ویران کنم دیوارها را بشکنم
آن قدَر با دور باطل دور خود چرخیدهام
صفحهها و نقطهها، پرگارها را بشکنم
جامه نو قامت اندیشهها پوشم وَ بعد
رسمهای کهنه و پندارها را بشکنم
روزگار رفته را در حال حاضر آورم
جعبه سنگی راز غارها را بشکنم
نغمهای نو سر دهم در پردههای سازها
هرچه نی روئیده در نیزارها را بشکنم
با خدا هرطور میخواهد دلم صحبت کنم
قید و بند و عادت و تکرارها را بشکنم...
#تقی_شیرین_زاده
#غزل
@beytolghazal
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امّید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
#حسین_منزوی
#تک_بیتی
@beytolghazal
ما قصهی دل جز به بر یار نبردیم
وز یار شکایت سوی اغیار نبردیم
معلوم نشد صدق دل و سر محبت
تا این سر سودازده بر دار نبردیم
ما را چه غم سود و زیان است که هرگز
سودای تو را برسر بازار نبردیم
با حسن فروشان بهل این گرمی بازار
ما یوسف خود را به خریدار نبردیم
ای دوست که آن صبح دل افروز خوشت باد
یاد آر که ما جان ز شب تار نبردیم
سرسبزی آن خرمن گل باد اگر چند
از باغ تو جز سرزنش خار نبردیم
بیرنگیام از چشم تو انداخت اگر نه
کی خون دلی بود که در کار نبردیم
تا روشنی چشم و دل سایه از آن روست
از آینهای منت دیدار نبردیم
#هوشنگ_ابتهاج
#غزل
@beytolghazal
یک سینه پر از قصهی هجر است ولیکن
از تنگدلی طاقت گفتار ندارم
#امیرخسرو_دهلوی
#تک_بیتی
@beytolghazal
کاش میشد که از این پنجره بارید تو را
از صدای نفس فاصله، فهمید تو را
مثل عطر خنک کوچهی نارنجستان
در همآغوشی گل، یکسره بویید تو را
در فراسوی شب خاطرههایی شیرین
باز با تیشهی فرهاد، تراشید تو را
گاه در برکهی تنهایی خود سنگ انداخت
با صدای تپش ثانیه، نالید تو را
یک قدم مانده به دلواپسی اشک غروب
پشت بیتابترین خاطره، پاشید تو را
و به کوتاهی بوئیدن عطر یک سیب
خام حوا شد و چون وسوسهای چید تو را
ته این راه سراسیمه، کمی آه کشید
در سکوتی به بلندای افق، دید تو را
#محمد_جوکار
#غزل
@beytolghazal
در عین بیزبانی، با او به گفتوگوییم
کیفیت غریبیست، در بیزبانیِ ما
#فروغی_بسطامی
#تک_بیتی
@beytolghazal
باید غزل سرتاسرش آتش بگیرد
شاعر بسوزد دفترش آتش بگیرد
از داغ پیدرپی سزاوار است شیعه
با گریه مژگان ترَش آتش بگیرد
وقتی کبوتر در قفس محبوس باشد
ای وای اگر بال و پرش آتش بگیرد
وقتی زنی پشت در خانهست هرگز
خانه نبایستی درش آتش بگیرد
سخت است پیش چشم مردی که به نیزهست
دار و ندار خواهرش آتش بگیرد
گیرم به غارت رفت گردنبند طفلی
دیگر چرا پس معجرش آتش بگیرد؟
فرزند ابراهیم در آتش بعید است
یک تار از موی سرش آتش بگیرد
مرد خراسانی! ببین هارون مکّی
حاشا که یکدم باورش آتش بگیرد
تا پنج تن یار حقیقی نیست باید
شیعه نگاهِ بر درش آتش بگیرد
#علی_سلیمیان
#غزل
@beytolghazal
آفرینش در نگاهش شرحِ توحیدِ مُفضَّل
علم یعنی قالَ صادق ، اِبنِ حیّان می نویسد
#محسن_ناصحی
#تک_بیتی
@beytolghazal