ندانم عشق را مذهب، ولی هرکس که عاشق شد، مسلمان کافرش می‌خواند و کافر مسلمانش #بیدل_دهلوی #تک_بیتی @beytolghazal

ما را چه خیال است به آن جلوه رسیدن او هستی و ما نیستی، او جمله و ما هیچ #بیدل_دهلوی #تک_بیتی @beytolghazal

اثر ناله‌ی عشــــاق ز هر ســــاز مخواه این نوایی‌ست که در پرده دل جا دارد #بیدل_دهلوی #تک_بیتی @beytolghazal

نسیم شانه‌ کند زلف موج دریا را غبار سرمه دهد چشم‌ کوه و صحرا را ز زخم ارّه دندان موج ایمن نیست گهر به دامن راحت چه‌ سان‌ کشد پا را لبش به حلقه‌ی آغوش خط بدان ماند که خضر تنگ به بر می‌کشد مسیحا را عدم‌سرای دلم کنج عزلتی دارد که راه نیست در او وهم بال عنقا را حدیث نرم نمی‌آید از زبان درشت شرار خیز بود طبع سنگ خارا را همیشه‌ تشنه‌لب‌ خون ما بوَد بیدل چو شیشه هرکه به دست آورد دل ما را #بیدل_دهلوی #غزل @beytolghazal

نگه از مستی چشم تو با ساغر کند بازی حیا از رنگ تمکین تو با گوهر کند بازی اگر بیند هجوم خط به دور شکّر لعلش ز حسرت مور جوهر در دم خنجر کند بازی به دوران تو گردون مهره‌ی سیاره می‌چیند بفرما چشم فتّان را که تا ابتر کند بازی به بزم بی‌قراری مشرب عیش شرر دارم من و اشکی ‌که چون اطفال با اخگر کند بازی اگر تحریر خط دل‌فریبش سر کنم بیدل زبان ‌کلک خشک من به مشک تر کند بازی #بیدل_دهلوی #غزل @beytolghazal

هستی به‌تپش رفت و اثر نیست نفس را فریاد کز این قافله بردند جرس را دل مایل تحقیق نگردید وگرنه ازکسب یقین عشق توان‌کرد هوس را هر دل نبرد چاشنی داغ محبت این آتش بی‌رنگ نسوزد همه‌کس را رفع هوس زندگی‌ام باد فناکرد اندیشه‌ی خاک آب زد این آتش خس را آزادی ما سخت پرافشان هوا بود دل عقده شد وآبله پاگرد نفس را تا رمزگرفتاری ما فاش نگردد چون صبح به پرواز نهفتیم قفس را بیدل نشوی بی‌خبر از سیرگریبان اینجاست‌که عنقا ته بال است مگس را #بیدل_دهلوی #غزل @beytolghazal

بیدل در این ستمگاه از دردِ ناامیدی بسیار گریه کردیم، حالا بیا بخندیم... #بیدل_دهلوی #تک_بیتی @beytolghazal

از عشق چه می‌گویی، از حُسن چه می‌پرسی؟ مجنونْ همهْ لیلی گیر، لیلیْ همهْ مجنون‌ها... #بیدل_دهلوی #ولادت_حضرت_علی_اکبر #تک_بیتی @beytolghazal