اگرچه دست و دلی سخت ناتوان دارم
تو را نمیدهم از دست، تا توان دارم
سری به مستیِ نیلوفرانِ صحرایی
«دلی به روشنی باغ ارغوان دارم»
اگرچه مردهای ای عشق! نعش نامت را
هنوز هم که هنوز است بر زبان دارم
چراغ یاد تو را در کجا بیاویزم
کز این کبودِ نفسگیر در امان دارم؟
میان سینهٔ من آتشست چون فانوس
اگرچه خواستم این شعله را نهان دارم
#عبدالجبار_کاکایی
#غزل
@beytolghazal
مرا به قصهٔ مادربزرگ خواب مکن
غرورِ حوصله ام را چنین خراب مکن
به جستجوی تو در چشمهای من غوغاست
بیا و بخت دو دریاچه را سراب مکن
چرا در آینه تکرار میشوی هر شب؟
بس است چشم حريص مرا مجاب مكن
به بالهای تو بستند روزهای مرا
کنون که عمر عزیز منی، شتاب مکن
دو رودخانه به دریای چشمهایت ریخت
دو رود خسته و سرگشته را جواب مکن
#عبدالجبار_کاکایی
#غزل
@beytolghazal