eitaa logo
بیت‌ الغزل
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
15 ویدیو
33 فایل
🌺عکس‌ها و اشــــعار زیبا🌺 جهت دریافت عکس‌ها به صورت خام و با کیفیت اصلی پیام دهید🍁 👇👇👇 @SlmnFarsi
مشاهده در ایتا
دانلود
شاخ خشکیم، به ما سردی عالم چه کند پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد @beytolghazal
دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد من و زخم تیز دستی که زد آنچنان به تیغم که سرم فتاده برخاک و تنم خبر ندارد همه زهر خورده پیکان خورم و رطب شمارم چه کنم که نخل حرمان به از این ثمر ندارد ز لبی چنان که بارد شکرش ز شکرستان همه زهر دارد اما چه کند شکر ندارد به هوای باغ مرغان همه بالها گشاده به شکنج دام مرغی چه کند که پر ندارد بکش و بسوز و بگذر منگر به این که عاشق بجز این که مهر ورزد گنهی دگر ندارد می وصل نیست وحشی به خمار هجر خو کن که شراب ناامیدی غم درد سر ندارد @beytolghazal
روزی که نمانَد دگری بر سر کویت دانی که ز اغیار وفادار ترم من @beytolghazal
قیمت اهل وفا یار ندانست دریغ قدر یاران وفادار ندانست دریغ درد محرومی دیدار مرا کشت افسوس یار حال منِ بیمار ندانست دریغ یار هر خار و خسی گشت در این گلشن حیف قیمت آن گل رخسار ندانست دریغ زارم انداخت ز پا خواری هجران هیهات مردم و حال مرا یار ندانست دریغ وحشی آن عربده جو کشت به خواری ما را قدر عشاق جگر خوار ندانست دریغ @beytolghazal
طی زمان کن ای فلک، مژدهٔ وصل یار را پاره‌ای از میان ببر این شب انتظار را شد به گمان دیدنی، عمر تمام و ، من همان چشم به ره نشانده‌ام جان امیدوار را هم تو مگر پیاله‌ای، بخشی از آن می کهن ور نه شراب دیگری نشکند این خمار را شد ز تو زهر خوردنم مایهٔ رشک عالمی بس‌که به ذوق می‌کشم این می ناگوار را نیم شرر ز عشق بس تا ز زمین عافیت دود بر آسمان رسد خرمن اعتبار را وحشی اگر تو عاشقی کو نفس تو را اثر هست نشانه‌ای دگر سینه‌ی داغدار را @beytolghazal
آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ @beytolghazal
تبسمی ز لب دلفریب او دیدم که هرچه با دل من کرد آن تبسم کرد @beytolghazal
صبرم نماند و نیست دگر تاب فرقتم خوش بر سر بهانه نشسته‌ست طاقتم من مرد حملهٔ سپه هجر نیستم گیرم که استوار بود پای جرأتم زندان بی در است کدورتسرای هجر من چون در این طلسم فتادم به حیرتم جایز نداشته‌ست کسی هجر دائمی من مفتی مسائل کیش محبتم وحشی منم مورخ زندانیان هجر زیرا که دیر سالهٔ زندان حسرتم @beytolghazal