eitaa logo
موسسه بیت النور کرج
187 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
661 ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
موسسه بیت النور کرج
🎙صوت درس تفسیر سوره مبارکه #بقره 🔖 آیه: ۴۸ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی @beytonoor
💢سوره مبارکه ؛ آیه ۴۸ ✍«واتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا ولا یقبل منها شفاعة ولا یوخذ منها عدل ولا هم ینصرون» و از آن روز بترسید که کسی مجازات دیگری را نمی‌پذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته می‌شود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه یاری می‌شوند. 1⃣برای انظار مردم بهترین چاره، یادِ است. لذا خداوند تذکر میدهد که ، گرفتار حمل بار خود است و نمی تواند بار دیگری را حمل کند و دیگری هم سنگینی بار گناه وی را حمل نخواهد کرد. حال که خسته از بار سنگین است اگر از دیگری بخواهد بار سنگینش (حِمْل) را حمل کند حمل نخواهد کرد. 2⃣در بین علل امکانی تنها مساله بحث دارد. یک آیه گوید شفاعت به حال شخص گناهگار، نافع نیست نه اینکه اصلا در آخرت شفاعتی نیست درحالیکه برای افزایش درجه متقین، شفاعت نافع است. پس شفاعت را بطور کلی رد نمیکند. 3⃣آیه دیگر گوید اگر کسی بخواهد شفاعت کند اجازه داده نمیشود پس میخواهد. در آیه بعدی بطور کل «بیع و خُلّت و شفاعت» نفی میشود. اطلاق آیه آخر توسط آیات دیگر مقید میشود مثلا آیه ۲۵۴ بقره صراحت دارد اگر شخص بخواهد شفاعت کند باید خدا را داشته باشد که نشان می دهد شفاعت در قیامت، موجود و حق هست. 4⃣در مورد شفاعت بتها، (معتقدین به دوگانگی خدا) که جهان قیامت را اصلا قبول نداشتند میگفتند ، خدای واحد است اما خدای موجودات کوچکتر همچون انسان در دنیا بتها هستند که نزد خدای اصلی، شفیع انسانند در حالیکه خدا هیچگاه این شفاعت را نپذیرفته و گفته خدای واحد، تنها خالق و مدیر دنیا و آخرت است و بتها نه «مالک مستقل» چیزی هستند نه «شریک» اویند، نه «ظهیر» و پشتیبان و کمک خدا هستند و نه و آبرودارند نزد خدا. 5⃣پس بطور کلی: اولا اصل شفاعت در آخرت، حق است، ثانیا عده ای به اذن خدا حق شفاعت دارند و این شفاعت ظهور است. 6⃣شفاعت، یک امر به شفیع نیست بلکه شفاعت خداست زیرا تنها شفیع ذاتی، خداست چنانکه تمام عزت به دست خداست و دیگر افراد عزیز، مظهر عزت خدا هستند. (القوة لله جمیعاً) 📚تفسیر بزرگ تسنیم؛ نوشته علامه جوادی آملی @beytonoor
موسسه بیت النور کرج
🎙صوت درس تفسیر سوره مبارکه #بقره 🔖 آیه: ۴۸ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی @beytonoor
سوره 🔖 آیه ۴۸ «واتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا ولا یقبل منها شفاعة ولا یوخذ منها عدل ولا هم ینصرون» و از آن روز بترسید که کسی مجازات دیگری را نمی‌پذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته می‌شود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه یاری می‌شوند. 1⃣برای انظار مردم بهترین چاره، یادِ است. لذا خداوند تذکر میدهد که ، گرفتار حمل بار خود است و نمی تواند بار دیگری را حمل کند و دیگری هم سنگینی بار گناه وی را حمل نخواهد کرد. حال که خسته از بار سنگین است اگر از دیگری بخواهد بار سنگینش (حِمْل) را حمل کند حمل نخواهد کرد. 2⃣در بین علل امکانی تنها مساله بحث دارد. یک آیه گوید شفاعت به حال شخص گناهگار، نافع نیست نه اینکه اصلا در آخرت شفاعتی نیست درحالیکه برای افزایش درجه متقین، شفاعت نافع است. پس شفاعت را بطور کلی رد نمیکند. 3⃣آیه دیگر گوید اگر کسی بخواهد شفاعت کند اجازه داده نمیشود پس میخواهد. در آیه بعدی بطور کل «بیع و خُلّت و شفاعت» نفی میشود. اطلاق آیه آخر توسط آیات دیگر مقید میشود مثلا آیه ۲۵۴ بقره صراحت دارد اگر شخص بخواهد شفاعت کند باید خدا را داشته باشد که نشان می دهد شفاعت در قیامت، موجود و حق هست. 4⃣در مورد شفاعت بتها، (معتقدین به دوگانگی خدا) که جهان قیامت را اصلا قبول نداشتند میگفتند ، خدای واحد است اما خدای موجودات کوچکتر همچون انسان در دنیا بتها هستند که نزد خدای اصلی، شفیع انسانند در حالیکه خدا هیچگاه این شفاعت را نپذیرفته و گفته خدای واحد، تنها خالق و مدیر دنیا و آخرت است و بتها نه «مالک مستقل» چیزی هستند نه «شریک» اویند، نه «ظهیر» و پشتیبان و کمک خدا هستند و نه و آبرودارند نزد خدا. 5⃣پس بطور کلی: اولا اصل شفاعت در آخرت، حق است، ثانیا عده ای به اذن خدا حق شفاعت دارند و این شفاعت ظهور است. 6⃣شفاعت، یک امر به شفیع نیست بلکه شفاعت خداست زیرا تنها شفیع ذاتی، خداست چنانکه تمام عزت به دست خداست و دیگر افراد عزیز، مظهر عزت خدا هستند. (القوة لله جمیعاً) 📚تفسیر بزرگ تسنیم آیت الله جوادی آملی @beytonoor
موسسه بیت النور کرج
🎙صوت درس تفسیر سوره مبارکه #بقره 🔖 آیه: ۴۸ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی @beytonoor
✅ آیه ۴۸ بقره: «واتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا ولا یقبل منها شفاعة ولا یوخذ منها عدل ولا هم ینصرون» و از آن روز بترسید که کسی مجازات دیگری را نمی‌پذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته می‌شود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه یاری می‌شوند. ♦️♦️♦️ 1⃣گفتیم که غیر از خلّت و عفو و ... است و در قیامت با اذن خداوند ممکن است. حال باید گفت مساله شفاعت در حل «نیازهای طبیعی» نیست مانند نیاز به آب که تنها با آب خوردن حل میشود بلکه در «مسائل اجتماعی»، مساله شفاعت مطرح میشود مانند نیاز به دیگران برای حل یک مشکل. 2⃣شفاعت هم در و اجتماعی ممکن است مانند قوانین بشری و هم در ، اما لسان قرآن گوید در آخرت، شفاعت در مسائل تکوینی و «قابلیت قابل» است نه در مسائل قراردادی، زیرا قیامت مانند دنیا نیست که در آن جزای قراردادی باشد همچون مجازات عدم وفای به یک قرارداد یا «تبعیت از قانون بشری»، بلکه حقیقت همه چیز ظهور میابد و لذا جز تکوین چیز دیگری نیست. 3⃣محققینِ بت‌پرست دلایلی بر بت‌پرستی آوردند که خدا همه را رد کرد. آنها میگفتند ما چون به خدای واحد با قدرت نامحدود دسترسی نداریم و آنرا نمیشناسیم بت را بعنوان خدا ساخته تا واسطه فیض خدا بر ما باشد و لذا از آنها «فیض» را میخواهیم. اما این مظهر در طول مدت، در نظر مردم استقلال پیدا میکرد. 4⃣خدا در برابر آن استدلال بت‌پرستها گفت این بتها را اولا خودتان ساخته اید و ثانیا این بتها هیچ قدرتی ندارند ثالثا خدا باید به این کار داده باشد که آنهم نداده است. باید متذکر شد که بت پرستان تنها دنیا را قبول داشتند و بتها را نیز تنها برای حل مشکلات دنیایشان میساختند. اینها «وحی» را نیز قبول نداشتند. 5⃣استدلال دوم بت‌پرستها این بود که خدای واحد، مدبر کل هستیست و تدبیر جزییات هستی همچون زمین یا آسمان به بتها سپرده شده است. پیامبر در پاسخ فرموده که اگر تدبیر کل جهان با خدا باشد چگونه ممکن است تدبیر جزییاتی چون زمین یا دریا با خدایی دیگر باشد؟! 6⃣قرآن گوید بتها یا موجه نزد خدا نیستند که هیچ، اما اگر هستند نیاز به خدا دارند که این اذن نیست و اگر هم اذن داده باشد شما مشرکین باید قابل و صالح باشید که چون مشرکید قابل و شایسته شفاعت نیستید زیرا خدا را اصلا نمیبخشد. پس هم استقلال را بتها گرفت و هم استحقاق به شفاعت را از مشرکان بت پرست. 7⃣شفیع ممکن است کاری بکند که کاملتر شود یا اینکه بیشتر شود لذا از هر دو جهت این توانایی را دارد. شفیع گاهی اوصاف فاعل را مطرح میکند همچون ذکر عزت و قدرت خدا، گاهی نیز اوصاف قابل را مطرح میکند همچون فقر و حقارت انسان، نه اینکه حیثیت خود شفیع مطرح شود بلکه خود را ضمیمه فاعل یا قابل میکند تا فاعل و قابل را به هم نزدیک کند. 8⃣در اینجا وقتی امام خود را به قابل ضمیمه میکند مثلا میگوید این بنده ات که نزدت می آید، نه عبدی ساده که «عبد ذلیل» است و آنگاه شفیع و قابل با هم نزد محکمه الهی می روند که خدا راحتتر میپذیرد. یا مثلا امام خود را ضمیمه الله میکند و صفت کرامت و رحمانیت خدا را مطرح میکند و گوید یا «ذی الجلال و الاکرام» تا وقتی بنده برای عفو نزد خدا آمد با خدای کریم و رحیم روبرو شود نه با خدای قادر. 9⃣لذا شفیع جز دو کار نمیکند که آن اعتماد به برخی صفات فاعل یا اعتماد به برحی صفات قابل است و لذا اصلا به خود به خدا اعتماد و تکیه نمیکند. 📜تفسیر بزرگ تسنیم 📚 مفسر: علامه جوادی آملی @beytonoor