eitaa logo
موسسه بیت النور کرج
181 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
661 ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ یک خبرنگار فرانسوی از تفاوت غذای و 🔻ناهار امام یک غذای ایرانی به اسم آبگوشت بود و این همان غذایی بود که در آن روز دیگران هم از آن استفاده می‌کردند؛ آیت‌اللّه خمینی بر سر سفره ای که به غیر از ایشان همسر، پسر، عروس و نوه هایشان بودند، نشسته و بعد از بر زبان آوردن نام خدا مقدار کمی غذا خوردند. مدت ناهار خوردن ایشان دقیقاً هفت دقیقه و چهل ثانیه بود و بعد بلافاصله به اتاق کارشان رفتند. 🔻من دو سال پیش یک بار موفق شدم ناهار خوردن «پاپ» را هم به چشم ببینم. مجموعه غذاهایی که برای ایشان تدارک دیده بودند بر روی میزی به طول دوازده متر و به عرض دو و نیم متر چیده شده بود. هیچ نوع غذای ایتالیایی نبود که بر روی این میز نباشد و آن وقت حضرت پاپ بر سر این میز به تنهایی ناهار خود را میل کردند. مدت ناهار خوردن ایشان یک ساعت و پنجاه دقیقه بود و بعد باقی غذای ایشان، آن طور که من فهمیدم، به کلی معدوم شد. 📚 به نقل از: یک روزنامه فرانسوی - اطلاعات هفتگی - شماره ۱۹۲۴ @beytonoor
🔴 16آذر ( دانشجو) از نگاه امام خمینی(قدس سره) ♦️پس از کودتاى 28 مرداد، نیکسون معاون رئیس جمهورى آمریکا براى ارزیابى نتایج کودتا به ایران آمد. روز 16 آذر 1332 دانشجویان در اعتراض به این سفر در دانشگاه تهران تظاهرات کردند و مزدوران رژیم به سرکوب آنها پرداخته و با رگبار گلوله سه دانشجو را در سر کلاس به شهادت رساندند. این حادثه به عنوان یک روز مقاومت تاریخى ، پس از پیروزى انقلاب به عنوان و روز دانشجو نامگذارى شد. ♦️ خمینی (ره): ✍ دانشجویان انقلابى موظفند با هوشیارى بدون غفلت از این مساءله هم به دانشگاهها و مدارس و آنان که هنوز خواب رژیم سابق را مى بینند و رویه هاى فرهنگ شرق و غرب را در سر مى پرورانند، اجازه ندهند که خارج از دروس موظف خود به صحبت هاى انحرافى بپردازند و باید بدانند با مسامحه در این امر به تدریج در دانشگاهها و دبیرستانها خط انحرافى نفوذ خواهد کرد و در پیشگاه خداوند متعال مسؤ ول هستند. 📚صحیفه نور جلد 19،ص 80 ✍سعى کنید در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببرید، تبلیغات مذهبى بکنید. مسجد بسازید، اجتماعا نماز بخوانید، تظاهر به نماز خواندن بکنید، وحدت مذهبى لازم است ، وحدت مذهبى است که این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد مى کند، اگر علاقه به استقلال ایران دارید، وحدت مذهبى داشته باشید. 📚صحیفه نور جلد 1،ص 64 ✍ شما دانشجویان عزیز خودتان در صدد این باشید که از غربزدگى بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید، آنها درصددند که با هر ترتیبى شده است خودشان رابه ما تحمیل کنند و شما باید مقاومت کنید. 📚صحیفه نور جلد 11، ص 185 ✍جوانان عزیز دانشگاهى هر چه بیشتر در کسب علوم و فنون در اعتلاى کشور معظم خود کوشش نمایند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگیرى کنند و نگذارند محیط مقدس دانشگاه آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد. 📚صحیفه نور، جلد 18، ص 86 @beytonoor
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ❤️«تشرف یک زن انگلیسی تازه مسلمان شده » 🌸یکی از هموطنان ایران یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد , با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (ع) برپاست، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (ع) هستند. 🌸 در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (ع) فعالیت می کردند، شد و وقتی از حال آنها جویا شد ، متوجه شد که آن دو مسیحی بوده اند و شده اند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان. 🌸برایش جالب بود که در انگلستان، مردم این طور عاشق اهل بیت (ع) باشند و مخصوصا دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (ع) نوکری کنند. 🌸کمی نزدیکتر رفت , با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست ؟ 🔅او گفت: درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شور و حال هم که می بینی به خاطر محبت قلبی من است. 🔹از او پرسید : دلربای تو کیست ؟ چه عشقی و چه محبتی ؟! 🔅پاسخ داد : من وقتی مسلمان شدم ، همه چیز این دین را پذیرفتم ، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می دانستم بی جهت به دین دیگری رو نمی آورد. نماز و روزه و تمام برنامه ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه می کردم دلم آرام نمی گرفت و آن مساله آخرین و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر می کردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جوانی ظهور کند و اصلا پیر نشود.🤔 در همین سرگردانی به سر می بردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم. شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوه ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.😊 وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم . تمام وجودم می لرزید و بی اختیار اشک می ریختم و گریه می کردم. روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کرده ام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم. سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو می برد، حیران و سرگردان... کسی هم زبانم را نمی فهمید. از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن می دیدم، با سرعت به طرف آنها می رفتم ، ولی وقتی نزدیک می شدم متوجه می شدم که اشتباه کرده ام. خیلی خسته شدم، واقعا نمی دانستم چه کنم . دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن. گفتم: خدایا خودت به فریادم برس ! 😭 🌼در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می آید . جمعیت را کنار زد و به من رسید . چهره اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت : « راه را گم کرده ای ؟ بیا تا من قافله ات را به تو نشان دهم» او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن » را دیدم ! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است. از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت : « به شوهرت سلام مرا برسان » 🔅 من بی اختیار پرسیدم : بگویم چه کسی سلام رسانده ؟ 🌼او گفت : « بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی ! من همانم که تو سرگشته او شده ای !» 🌸تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم وهر چه جستجو کردم ، پیدایش نکردم. آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کرده ام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد.😍 از آن سال به بعد ایام محرم ، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که می آید من وشوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را می کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست.😭 📔کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر؛ نوشته ابوالفضل سبزی @beytonoor
✍داستان مرتاض هندی و امام زمان عج! 🔹استاد ما ‌‌ الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر کشمیری بودیم این داستان رو از زبان خود ایشون شنیدیم. 🌸آیت الله کشمیری می‌فرمود در یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که زنده‌س یا مرده و کجا دفنه. چند نفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و هندی رو بلد بود. 🌼این مرتاض این توانایی رو داشت که منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم هم مثلا فاطمه. ولی این شخص میفهمید و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا خاک هست یا زیر خاک 🌟آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش امام زمان(عج) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید بگیم نه حضرت زهرا(س) 🎋به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس. دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه ، رنگ و روش عوض شد و یکم جا خورد و کمی عقب رفت گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟ اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری کرد به گریه کردن 🍀به مرتاض گفتیم این زمان ماست. گفت هرجای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه اللهم عجل لولیک الفرج🤲 ┄┄┅━🍃🌹🍃━┅┄┄ @beytonoor