موسسه بیت النور کرج
🎙صوت درس تفسیر سوره مبارکه #بقره 🔖 آیه: ۴۸ 📚 مفسر: علامه جوادی آملی @beytonoor
#یک_آیه_یک_تفسیر
✅ آیه ۴۸ بقره:
«واتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا ولا یقبل منها شفاعة ولا یوخذ منها عدل ولا هم ینصرون»
و از آن روز بترسید که کسی مجازات دیگری را نمیپذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته میشود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه یاری میشوند.
♦️♦️♦️
1⃣گفتیم که #شفاعت غیر از خلّت و عفو و ... است و در قیامت با اذن خداوند ممکن است. حال باید گفت مساله شفاعت در حل «نیازهای طبیعی» نیست مانند نیاز به آب که تنها با آب خوردن حل میشود بلکه در «مسائل اجتماعی»، مساله شفاعت مطرح میشود مانند نیاز به دیگران برای حل یک مشکل.
2⃣شفاعت هم در #مسائل_قراردادی و اجتماعی ممکن است مانند قوانین بشری و هم در #مسائل_تکوینی، اما لسان قرآن گوید در آخرت، شفاعت در مسائل تکوینی و «قابلیت قابل» است نه در مسائل قراردادی، زیرا قیامت مانند دنیا نیست که در آن جزای قراردادی باشد همچون مجازات عدم وفای به یک قرارداد یا «تبعیت از قانون بشری»، بلکه حقیقت همه چیز ظهور میابد و لذا جز تکوین چیز دیگری نیست.
3⃣محققینِ بتپرست دلایلی بر بتپرستی آوردند که خدا همه را رد کرد. آنها میگفتند ما چون به خدای واحد با قدرت نامحدود دسترسی نداریم و آنرا نمیشناسیم بت را بعنوان #مظهر خدا ساخته تا واسطه فیض خدا بر ما باشد و لذا از آنها «فیض» را میخواهیم. اما این مظهر در طول مدت، در نظر مردم استقلال پیدا میکرد.
4⃣خدا در برابر آن استدلال بتپرستها گفت این بتها را اولا خودتان ساخته اید و ثانیا این بتها هیچ قدرتی ندارند ثالثا خدا باید #اذن به این کار داده باشد که آنهم نداده است. باید متذکر شد که بت پرستان تنها دنیا را قبول داشتند و بتها را نیز تنها برای حل مشکلات دنیایشان میساختند. اینها «وحی» را نیز قبول نداشتند.
5⃣استدلال دوم بتپرستها این بود که خدای واحد، مدبر کل هستیست و تدبیر جزییات هستی همچون زمین یا آسمان به بتها سپرده شده است. پیامبر در پاسخ فرموده که اگر تدبیر کل جهان با خدا باشد چگونه ممکن است تدبیر جزییاتی چون زمین یا دریا با خدایی دیگر باشد؟!
6⃣قرآن گوید بتها یا موجه نزد خدا نیستند که هیچ، اما اگر هستند نیاز به #اذن خدا دارند که این اذن نیست و اگر هم اذن داده باشد شما مشرکین باید قابل و صالح باشید که چون مشرکید قابل و شایسته شفاعت نیستید زیرا خدا #شرک را اصلا نمیبخشد. پس هم استقلال را بتها گرفت و هم استحقاق به شفاعت را از مشرکان بت پرست.
7⃣شفیع ممکن است کاری بکند که #قابلیت_قابل کاملتر شود یا اینکه #فاعلیت_فاعل بیشتر شود لذا از هر دو جهت این توانایی را دارد. شفیع گاهی اوصاف فاعل را مطرح میکند همچون ذکر عزت و قدرت خدا، گاهی نیز اوصاف قابل را مطرح میکند همچون فقر و حقارت انسان، نه اینکه حیثیت خود شفیع مطرح شود بلکه خود را ضمیمه فاعل یا قابل میکند تا فاعل و قابل را به هم نزدیک کند.
8⃣در اینجا وقتی امام خود را به قابل ضمیمه میکند مثلا میگوید این بنده ات که نزدت می آید، نه عبدی ساده که «عبد ذلیل» است و آنگاه شفیع و قابل با هم نزد محکمه الهی می روند که خدا راحتتر میپذیرد. یا مثلا امام خود را ضمیمه الله میکند و صفت کرامت و رحمانیت خدا را مطرح میکند و گوید یا «ذی الجلال و الاکرام» تا وقتی بنده برای عفو نزد خدا آمد با خدای کریم و رحیم روبرو شود نه با خدای قادر.
9⃣لذا شفیع جز دو کار نمیکند که آن اعتماد به برخی صفات فاعل یا اعتماد به برحی صفات قابل است و لذا اصلا به #تقرب خود به خدا اعتماد و تکیه نمیکند.
📜تفسیر بزرگ تسنیم
📚 مفسر: علامه جوادی آملی
@beytonoor
موسسه بیت النور کرج
💐🌾🍀🌼🌷🍃 🍃🌺🍂 🌾🍂 🌿 #ظرائف_سلوکی #نماز ✍ نماز، عشق بازی دائمی با محبوب 🤔آیا هرگز از خود پرسیده اید
💐🌾🍀🌼🌷🍃
🍃🌺🍂
🌾🍂
🌿
#ظرائف_سلوکی
#نكات_طلايى_سلوك_الى_الله
١-سالك در هيچ لحظه اي از لحظات حركت خود نبايداحساس وصول يا امتياز برتري كند ، اگر چنين آفتي گريبان سالك را بگيرد ، نه تنها از حركت به مراحل بعد باز خواهد ماند ، بلكه نفس كمال جوي او به قهقرا خواهد رفت.
٢-اشتغالات و علايق دنيوي مانند ثروت اندوزي ، مقام جويي ، شهرت طلبي و محبوبيت خواهي ميان مردم ، از امور تباه كننده سير و سلوك اند ، البته اگر ثروت و مقام وسيله اي جهت تنظيم حيات خود و ديگران باشد، نه تنها مانع ره كمال نخواهد بود، بلكه به خاطر مشقتهايي كه سالك در اين مسير تحمل مي كند، عبادت تلقي خواهد شد.
٣- اشباع حس خودخواهي - به هر شكل و با هر وسيله - مانع نيرومندي براي سير و سلوك است. #ادعاي تزكيه نيز سد راه كمال است.
برخي ادعاي تزكيه را به عنوان بيان واقعيت، ناشي از خودخواهي نمي دانند، اما عرفاي بزرگ اين مطلب را نمي پذيرند، زيرا همه عظمتها و امتيازات سالك، از الطاف الهي است و استناد آنها به خود نوعي #شرك محسوب مي شود.
٤- شكوفاييها و روشناييهاي خيره كننده كه در حالات عرفاني براي سالك حاصل مي شود، از ديگر موانع سير و سلوك است.
برخي از اهل سلوك با بروز اين حالات لذتبار، خود را گم مي كنند و اين حالات را آخرين منزلگاه كمال تلقي مي كنند، در حالي كه اين حالات فقط براي تشويق و تحريك سالك جهت ادامه راه است.
٥- به فعليت رسيدن قدرتهاي شگفت انگيز، نظير اطلاع از دلها، امور مخفي، اخبار گذشته و اينده، تصرف در امور مادي و نفوس، گاه سالك را از كمال باز مي دارد.
سالك بايد بداند كه هدف وي #وصول به حق است، نه تحقق كرامات، وصول به لقاي الهي برتر و با عظمت تر از كشف و كرامات است.
٦-حالت آرامش و ازادي مطلق و اشراف بر عالم هستي از عظمتهاي شگفت انگيز روح است، كه اگر سالك آنرا از خود بداند، ممكن است از عظمت روح خود غفلت كرده، ادعاي انا الحق كند.
٧- احساس شكوفايي و ابتهاج روح نشانه ورود به جاذبه الهي و تجلي صفات حق تعالي بر دل سالك است. سالك بايد مراقب باشد كه اين احساس سد راه كمال او نشود.
✍ #علامه_جعفری
🌿
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
@beytonoor