eitaa logo
هیئت بی‌بی رقیه(س) اراک
312 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
7.6هزار ویدیو
104 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب شب سقایی یعسوب دین است پیمانه ها دست امیرالمؤمنین است بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر او صورت انسانی الله باشد او کاشف الکرب رسول الله باشد او جلوه ربانی شب های قدر است او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است او را تمام عرشیان تکریم کردند خیل ملائک بر علی تعظیم کردند امشب جنون آبها هم بی مثال است می نوشی از دست علی تنها حلال است پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر روی سخن با آن امیر عالمین است تنها خجالت بهر سقای حسین است در علقمه عباس عمود آهنین خورد در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد
شباي قدر گذشته و فرصتا داره مي گذره مثه يه چشم به هم زدن اين شبا داره ميگذره شباي قدر گذشته و تو حسرت لحظه هاشم نكنه كه بين خوبات از قلم افتاده باشم اگه كه بندتو هنوز نبخشيدي چيكار كنم اگه زبونم لال ز من دست كشيدي چيكار كنم شباي قدر گذشته و بارون حسرت مي بارم به اين شباي پيش رو خدا هنوز اميد دارم شباي قدر گذشته و تقديرمو رقم زدن ايشالا چند تا كربلا براي من قلم زدن ايشالا كه تو اين شبا حاجت من روا بشه با سقوط آل سعود راه مدينه وا بشه ايشالا شاملم شده نگاه لطف تو خدا روزيم بشه به دفعات زيارت امام رضا دارم ميون حاجتام يه آرزوي دلنشين به من يه كربلا بده پاي پياده اربعين كرببلا نزيكترين راه رسيدن به خداس راه شبيه حر شدن برا تموم بنده هاس شبهاي جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آيد به دشت كربلا .....
اي مزار غريب چار امام اي بهشت بقيع بر تو سلام عطر گلهاي احمدي داري لاله هاي محمدي داري داغ دلهاي ما نشانه ي توست اي بسا دُر که در خزانه ي توست چار خورشيد را هم آغوشي غرق نوري و باز خاموشي خاک تو تربت ائمه ي ماست سند غربت ائمه ي ماست همه شب شمع انجمن داري تو در آغوش خود حسن داري شهر تو شهر سيد الشهداست سرمه ي چشم اولياء خداست قبله ي جان ساجدين داري در بغل زين العابدين داري آن امامي که وقت راز و نياز گريه اش داد آبرو به نماز دُرّ احمد به سينه گوهر توست باقر اهل بيت در بر توست اين حريم امام ناطق ماست اين مزار امام صادق ماست اي بقيع غريب راست بگو تربت فاطمه کجاست بگو ناله زن از جگر، بگو همه را که کجا مي زدند فاطمه را؟ تو بگو در کنار قبر رسول چه کسي تازيانه زد به بتول پر کن از ناله دشت و صحرا را جان زهرا! که کشت زهرا را؟ تو بگو روي فاطمه نيلي است تو بگو جاي ضربت سيلي است گل نشکفته ي اميد کجاست تربت محسن شهيد کجاست در کجا شد ز جور اهل فتن تيرباران تن امام حسن؟ در کجا بر چهار نخله ي ياس گريه مي کرد مادر عباس؟ در کجا مي کشيد با دل چاک صورت چار قبر بر روي خاک گر چه ويرانه اي ، دل آرايي تو معطر به اشک زهرايي چون هم آغوش اين بدنهايي مثل زهرا هميشه تنهايي اين امامان حقيقتي دگرند مرده نه ، که ز زنده ، زنده ترند مرده دل ها که سخت کور و کرند از حيات شهيد بي خبرند شهدا عمر جاودان دارند که در آغوش حق مکان داند جسم شان گر چه در ديار گِل است روحشان هم کلام اهل دل است بعد از آني که شد جدا از تن سر يحيي مگر نگفت سخن؟! يوسف آن پيرهن که مي پوشيد چشم يعقوب را شفا بخشيد! روح پاک عزيز پيغمبر نيست از جامه ي نبي کمتر؟ کعبه سنگ است ليک محترم است چون خداوندگار را حرم است حرم اوليا حريم خداست خانه ي گل نه ، کعبه ي دل ماست ما اگر سنگ و خاک مي بوسيم ياد جانهاي پاک مي بوسيم نصّ قرآن بود مودّت ما اين بود معني محبّت ما حبّ ما حبّ اولياي خداست از محبّت حساب شرک جداست «ميثم» از دوستيّ آل رسول مي شود طاعتت به حشر قبول
یا زینب: سلام حضرت دریا سلام یا عباس سلام ما به تو ای بامرام یا عباس نگاه مرحمتت مهر می کند نازل سلام ام بنین بر تو یا ابوفاضل به آبروی تو بسته ست آبروی حرم دخیل بسته ام امشب به تو عموی حرم به شوق دیدن رقص کتیبه روی علم دوباره در به در روضه های خانگی ام بساط کتری و قوری خواهرم برپاست و دیگ نذری هر سال مادرم برپاست نشسته لذت عشقت به جان خلق الله برای عرض ارادت ارامنه در راه بهشت می چکد از خوشه ی تبسم تو تمام اهل زمین تشنه ی ترحم تو مگر نه اینکه ز عیسی، مسیح می سازی به دست خویش ز یحیی، ذبیح می سازی غلام دربه در گوشه گیر یعنی من اسیر حلقه به گوش فقیر یعنی من کریم، حضرت رازق، مراد یعنی تو کسی که روزی هرساله داد یعنی تو به دسته های عزا با امید رو کرده کسی که نزد تو امشب مریض آورده بزرگ قافله ی فتح باب کرده تویی امید هرچه مریض جواب کرده تویی گره گشا گره از کار نوکرت وا کن اشاره ای کن و درد مرا مداوا کن تمام ثانیه ها را به گریه سر بکنم میان روضه ي مان نیت سفر بکنم به پای دل برسم محضر تو رمز حیات دوباره پر بکشم تا کنار شط فرات به غیر پرچم تو بیرقی که بالا نیست کسی به غیر تو ای نبض آب! سقا نیست عموی خوش قد و بالای بچه سیدها عزیز ام بنین میوه ی دل زهرا اگر به دوش رفیعانه ات علم بزنی اگر که نیزه بگیری کمی قدم بزنی اگر که خون خدا در رگت به جوش آید میان کرب بلا محشری رقم بزنی به حمله ای علوی گرد و خاک خواهی کرد تمام حرمله ها را هلاک خواهی کرد برای این که ببینند حضرت سردار زره ببند به تن ذوالفقار را بردار به یک أنا بن علی باز قصد طوفان کن رجز بخوان همه ی دشت را پریشان کن برای دشمن یاغی کشیده کافی نیست برای منقبت تو قصیده کافی نیست برای مدح تو از این قبیل باید گفت برای رزم تو بحر طویل باید گفت " شير سرخ عربستان و وزير شه خوبان، پسر مظهر يزدان، كه بُدى صاحب طبل و علم و بيرق و سَيف و حَشم و با رقم و با رمق اندر لقبت ماه بنى هاشم و عباس علمدار و سپه دار و جهانگير و جهاندار و دگر نايب و سقا شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل " چه لذتی ست که زهرا نگاه کرده مرا محبتت همه جا رو به راه کرده مرا شبی که نام تو باشد وسط شب روضه ست حرارتم همه زیر سر تب روضه ست به اذن صادره از سوی فاطمه گویم مرا ببخش اگر بی مقدمه گویم چه شد کنار شریعه چرا زمین خوردی چه شد که آخر سر با وفا! زمین خوردی بدون شک پس از این سرفراز خواهی شد مگر نه این که برای خدا زمین خوردی شبیه مادر پهلو شکسته ات زهرا ز روی مرکب خود بی هوا زمین خوردی چقدر زخم نشسته به روی سینه ی تو گمان کنم وسط نیزه ها زمین خوردی تمام کرب بلا پر شده ست از تن تو عزیز اهل حرم در کجا زمین خوردی نشسته است چرا چوب تیر در چشمت سه شعبه اش ز چه رو کرده گیر در چشمت شبیه ابر بهاری چقدر می باری به جای آب دو دست قلم شده داری چقدر آب نه ارباب را صدازده ای به روی خاک غریبانه دست و پا زده ای تمام اهل حرم از غم تو افتادند پس از تو فاتحه ی گوشواره را خواندند