فرشته گلپری گفت: «از یاس و باران، سیب و ریحان، لیموترش و نان، چی خوشبوتر؟»
فرشتهی کاروبار چشمهایش را ریز کرد. یک خانه گوشهی زمین نشان داد.
فرشته گلپری گفت: «از همه خوشبوتر آن خانه است؟ مأموریت آنجاست؟»
و دلش تاپ تاپ کرد. تندی پر زد و رفت پایین.
📒#آسیاب_بچرخ
✍ سنا ثقفی
#داستان_کودک
#فاطمیه
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils