کربلا زادگاه مسیح 😳
درد در وجود مریم میپیچید،
شماتتها دردناکتر و جانکاهتر بود.
_خواهر هارون بارداری بیهمسر؟!
_مادرت پارسا و عفیف بود
و پدرت را به نجابت و پاکی میشناختیم.
_تردامنیات را با کدام آب خواهی شست؟
_این داغ ننگ تا همیشه بر پیشانیات خواهد بود که زیستگاهت معبد بود و
معبد برا به گناه آلودی!
مریم میگریست و خاموش و آرام ندبه میکرد و درد را تاب میآورد و از آن سوی پرده اشک، چشم به آسمان داشت و
شکوه و آه بر لب. پناهی و راهی میجست.
همهمهی بال جبرئیل خلوت و اندوه
مریم را شکست.
_خدایت فرمان میدهد دمشق را رهاکنی و به کربلا بروی. آنجا در دور دست مسیح تو به سلامت زاده خواهد شد. راه دور است ما همراه و همسفر توایم! از این شهر طعنه و تمسخر و شماتت به آرامش کربلایت میرسانیم.
#حواریون_حسین
#مسیح_بن_مریم
🆔 @bibliophil
مریم برخاست با نخستین تکانه، دانههای درشت رطب در دامان مریم ریخت و چشمهای خنک و زلال و شیرین فواره زد و جوشید. مریم آب نوشید و دیگر بار همان صدای آشنا در گوشش پیچید: مریم! این جا سرزمین عطش است، فرزند پیامبر و یارانش در همین جا تشنه شهید خواهند شد.
مریم پای نخل نشست
چشم در چشم چشمه
اشک ریخت و مرثیه خواند.
مریم میگریست و مسیح کوچک نیز.
فرمان رسید که بازگردید.
مسیح در آغوش مریم
خطی از اشک بر زمین کربلا کشیدند.
مریم میرفت و با هر قدم حسین حسین میگفت.
مسیح نیز با او دم گرفته بود
فرشتگان نیز، تا شام زمزمه همین بود؛
حسین حسین حسین.
#حواریون_حسین
#مسیح_بن_مریم
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
کتاب حواریون حسین
نوشته دکتر محمدرضا سنگری است.
ایشون بیش از ۴۰ سال از
عمرشون رو به پژوهش
درباره کربلا و عاشورا
سپری کردند!
هر کتابی از ایشون میبینم
مثل یک تشنه که در بیابان
چاه آب دیده به سمتش
شتابان میدوم.
کتاب حواریون حسین
کتاب کوچک و جمع و جوری
ولی از اون کتابهایی که
هر خطش خواندنی!
کتاب درباره
یاران مسیحی امامحسین است.
واقعیتهای تاریخی جالبی
را بیان میکنه
که کمتر شنیده شده.
مثلا از محل دفن حضرت عباس
که پیشتر قبرستان ارامنه بوده
تا تولد مسیح در کربلا و ربط
این ماجرا به عشق و علاقه
مسیحیها به حضرتعباس
و اتفاقهایی که در آخرالزمان
برای مسیحیها خواهد افتاد.
😳دیگه چی بگم؟!
👇برید بخونید خودتون😂
#حواریون_حسین
#مسیح_بن_مریم
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
کربلا زادگاه مسیح 😳
درد در وجود مریم میپیچید،
شماتتها دردناکتر و جانکاهتر بود.
_خواهر هارون بارداری بیهمسر؟!
_مادرت پارسا و عفیف بود
و پدرت را به نجابت و پاکی میشناختیم.
_تردامنیات را با کدام آب خواهی شست؟
_این داغ ننگ تا همیشه بر پیشانیات خواهد بود که زیستگاهت معبد بود و
معبد برا به گناه آلودی!
مریم میگریست و خاموش و آرام ندبه میکرد و درد را تاب میآورد و از آن سوی پرده اشک، چشم به آسمان داشت و
شکوه و آه بر لب. پناهی و راهی میجست.
همهمهی بال جبرئیل خلوت و اندوه
مریم را شکست.
_خدایت فرمان میدهد دمشق را رهاکنی و به کربلا بروی. آنجا در دور دست مسیح تو به سلامت زاده خواهد شد. راه دور است ما همراه و همسفر توایم! از این شهر طعنه و تمسخر و شماتت به آرامش کربلایت میرسانیم.
📒کتاب #حواریون_حسین/ استاد سنگری
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
مریم برخاست.
_باردار و اشکبار و داغدار به سرزمین
دوردست کربلا راهی شد.
هرچه نزدیکتر می شد،
آرامشی اندوه رنگ وجودش را پر میکرد.
اینک در کربلا، تنها و غریب و چشم
به لطف کریمانهی محبوب، کنار نخلی
خشکیده رسید. ایستاد.
دردی سنگین در آوندهایش پیچید
و صدایی که خوش آمدی مریم.
به سرزمین حسین،
فرزند آخرین پیامبر خوش آمدی.
مریم زمزمه کرد: حسین، حسین، حسین
درد آرام شد و نخستین نفسگریه در
گستردهی آرام کربلا پیچید.
مریم گرسنه بود و
خسته باکودکی که شیر میطلبید.
صدایی با پژواک در گوشش پیچید،
مریم نخل را بتکان تا خرمای تازهات ببخشد.
_نخل خشکیده است. چگونه خرماییم ببخشد؟
_یاحسین بگو و درخت را بتکان!
📒کتاب #حواریون_حسین/ استاد سنگری
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
مریم برخاست با نخستین تکانه، دانههای درشت رطب در دامان مریم ریخت و چشمهای خنک و زلال و شیرین فواره زد و جوشید. مریم آب نوشید و دیگر بار همان صدای آشنا در گوشش پیچید: مریم! این جا سرزمین عطش است، فرزند پیامبر و یارانش در همین جا تشنه شهید خواهند شد.
مریم پای نخل نشست
چشم در چشم چشمه
اشک ریخت و مرثیه خواند.
مریم میگریست و مسیح کوچک نیز.
فرمان رسید که بازگردید.
مسیح در آغوش مریم
خطی از اشک بر زمین کربلا کشیدند.
مریم میرفت و با هر قدم حسین حسین میگفت.
مسیح نیز با او دم گرفته بود
فرشتگان نیز، تا شام زمزمه همین بود؛
حسین حسین حسین.
📒کتاب #حواریون_حسین/ استاد سنگری
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils