طرفهای عصر غلغله شد. مردم خوشحالی میکردند و با ماشینهایشان بوق بوق راه انداخته بودند. میگفتند شاه فلنگ را بسته و از ایران فرار کرده. باورم نمیشد. نمیدانم چرا الکی خوشحال بودم. به شکری گفتم: شاه با اون اهن و تلپش که بره، یعنی وضع مملکت خیلی خره تو خره.
📒 عقربهای کشتی بمبک/ فرهادحسنزاده
#رمان_نوجوان
#فرار_شاه
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils