eitaa logo
بغض قلم
732 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
430 ویدیو
42 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر @Adminn_behesht ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 بخشی از کتاب عقیله 💥 لینک دریافت کتاب از طاقچه https://taaghche.com/book/114984 🆔 @bibliophil
🌺 بخشی از کتاب عقیله که علت رفتن دوباره حضرت از مدینه به شام یا مصر را روایت کردند. 💥 لینک دریافت کتاب از طاقچه https://taaghche.com/book/114984 🆔 @bibliophil
دشمن آب را آزاده کرده است. یعنی به فرزندان زهرا هم اجازه داده است که از مهریه مادرشان سهمی داشته باشند. بچه‌ها را می‌بینی که با رنگ روی زرد، با لب‌های چاک چاک و گلوهای عطشناک، مقابل ظرف‌های آب نشسته‌اند، اما هیچ‌کدام لب به آب نمی‌زنند. فقط گریه می‌کنند. به آب نگاه می‌کنند و گریه یکی عطش عباس را به یاد می‌آورد، یکی تشنگی علی‌اکبر را تداعی می‌کند، یکی به یاد قاسم می‌افتد، یکی از بی‌تابی علی‌اصغر می‌گوید و... در این میانه، لحن سکینه از همه جانسوزتر است که با خود مویه می‌کند: پدرم را آب دادند یا تشنه شهیدش کردند؟! تاب این منظره طاقت سوز، بی‌مدد از غیب، ممکن نیست. پرده را کنار می‌زنی و چشم به دور دست‌ها می‌دوزی، به ازل، به پیش از خلقت، به لوح، به قلم به نقش‌آفرینی خامه‌ی تکوین، به معماری آفرینش و... می‌بینی که آب به اشارت زهراست که راه به جهان پیدا می‌کند و در رگ‌های خلقت جاری می‌شود. همان آبی که دشمن تا دمی پیش به روی فرزندان زهرا بسته بود و هم‌اکنون با منت به رویشان گشوده است. باز می‌گردی. دانستن این رازهای سر به مهر خلقت و مرورشان، بار مصیبت را سنگین‌تر می‌کند. باید به هر زبانی که هست آب را به بچه‌ها بنوشانی تا حسرت و عطش از سپاه تو قربانی دیگری نگیرد. چه شبی است امشب زینب! عرش تا بدین پایه فرود آمده است یا زمین زیر پای تو تا جایگاه خدا اوج گرفته است؟ اگرچه خسته و شکسته‌ای زینب! اما نمازت را ایستاده بخوان! پیش روی خدا منشین. 📒کتاب آفتاب در حجاب/ سید مهدی شجاعی/ نشر نیستان 🆔 @bibliophil
پنجمین روز از پنجمین ماه سال پنجم هجرت تو چشم در چشم پاک‌ترین مادر جهان گشودی، دیده بر دیده سیده زنان زمین، سرور بانوان بهشت گل سر سبد مادران عالم و چشمانت از این دیدار خجسته خورشیدوار درخشیدن آغازید. چشمان نافذ و بی‌نظیر تو قرار از جان پاره‌تن رسول‌خدا برد و او تو را تنگ در آغوش فشرد و بوسه از گلگونه‌های تو سترد. 📒 کتاب عقیله/ الهام‌امین/به‌نشر 🆔 @bibliophil
گیرم که رد کنی دل ما را ، خدا که هست باشد!! محل نده، قسم مرتضی که هست وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست چادر نماز حضرت خیرالنسا که هست یک گوشه می‌نشینم و حرفی نمی‌زنم بیرون مکن مرا تو از این خانه، جا که هست! از درد گریه تکیه مده سر به نیزه ات زینب نمرده،شانه‌ی دارالشفا که هست قربانیان خواهر خود را قبول کن گیرم که نیست اکبر تو، طفل ما که هست گفتی که زن جهاد ندارد ، برو برو لفظ برو چه داشت برادر؟ بیا که هست خون را بیا به دو دست قربانی‌ام بکش تو خون مکش به دست، عزیزم حنا که هست گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم از سر مرا تو باز مکن، کربلا که هست گفتی که بی تو سر نکنم، خوب نمی‌کنم بعد از تو راه کوفه و شام بلا که هست! ✍محمد سهرابی 🆔 @bibliophil
دوست داشتی حسین را دمادم در آغوش بگیری و بوی حسین را با شامه تمامی رگ‌هایت استشمام کنی اما تو بزرگ بودی و حسین بزرگ تر و شرم همیشه مانع می‌شد. مگر که بهانه‌ای پیش ‌می‌آمد. سفری، فراق چند روزه ای، تسلای مصیبتی‌و...تو همیشه به نگاه اکتفا می‌کردی و با چشم‌هایت بر سر و روی حسین بوسه می‌زدی، وقتی علی اکبر آمد، میوه بهانه چیده شده و همه موانع برچیده شد. حسین کوچکت همیشه در آغوش تو بود و تو می‌توانستی تمامی احساسات حسین طلبانه‌ات را نثار او کنی از آن پس هرگاه دلت برای حسین تنگ می‌شد بوسه بر گونه‌های علی اکبر می‌زدی. 📒کتاب آفتاب‌در‌حجاب/ سیدمهدی‌شجاعی 🆔 @bibliophil
دشمن آب را آزاده کرده است. یعنی به فرزندان زهرا هم اجازه داده است که از مهریه مادرشان سهمی داشته باشند. بچه‌ها را می‌بینی که با رنگ روی زرد، با لب‌های چاک چاک و گلوهای عطشناک، مقابل ظرف‌های آب نشسته‌اند، اما هیچ‌کدام لب به آب نمی‌زنند. فقط گریه می‌کنند. به آب نگاه می‌کنند و گریه یکی عطش عباس را به یاد می‌آورد، یکی تشنگی علی‌اکبر را تداعی می‌کند، یکی به یاد قاسم می‌افتد، یکی از بی‌تابی علی‌اصغر می‌گوید و... در این میانه، لحن سکینه از همه جانسوزتر است که با خود مویه می‌کند: پدرم را آب دادند یا تشنه شهیدش کردند؟! تاب این منظره طاقت سوز، بی‌مدد از غیب، ممکن نیست. پرده را کنار می‌زنی و چشم به دور دست‌ها می‌دوزی، به ازل، به پیش از خلقت، به لوح، به قلم به نقش‌آفرینی خامه‌ی تکوین، به معماری آفرینش و... می‌بینی که آب به اشارت زهراست که راه به جهان پیدا می‌کند و در رگ‌های خلقت جاری می‌شود. همان آبی که دشمن تا دمی پیش به روی فرزندان زهرا بسته بود و هم‌اکنون با منت به رویشان گشوده است. باز می‌گردی. دانستن این رازهای سر به مهر خلقت و مرورشان، بار مصیبت را سنگین‌تر می‌کند. باید به هر زبانی که هست آب را به بچه‌ها بنوشانی تا حسرت و عطش از سپاه تو قربانی دیگری نگیرد. چه شبی است امشب زینب! عرش تا بدین پایه فرود آمده است یا زمین زیر پای تو تا جایگاه خدا اوج گرفته است؟ اگرچه خسته و شکسته‌ای زینب! اما نمازت را ایستاده بخوان! پیش روی خدا منشین. 📒کتاب آفتاب در حجاب/ سید مهدی شجاعی/ نشر نیستان 🆔 @bibliophil
پنجمین روز از پنجمین ماه سال پنجم هجرت تو چشم در چشم پاک‌ترین مادر جهان گشودی، دیده بر دیده سیده زنان زمین، سرور بانوان بهشت. گل سر سبد مادران عالم و چشمانت از این دیدار خجسته خورشیدوار درخشیدن آغازید. چشمان نافذ و بی‌نظیر تو قرار از جان پاره‌تن رسول‌خدا برد و او تو را تنگ در آغوش فشرد و بوسه از گلگونه‌های تو سترد. 📒 کتاب عقیله/ الهام‌امین/به‌نشر 🆔 @bibliophil
زینب یعنی شناسای بندهای دل حسین یعنی زیستن در دهلیزهای قلب حسین عبور کردن از رگ‌های حسین و تپیدن با نبض حسین زینب، یعنی حسین در آینه تانیث زینب، یعنی چشیدن خارپای حسین با چشم. زینب، یعنی کشیدن بار پشت حسین، بردل. 📒آفتاب در حجاب/ سید‌مهدی‌شجاعی 🆔 https://eitaa.com/bibliophil 🆔 https://ble.ir/bibliophils
حاج سید مجید بنی فاطمه788_46617632793673.mp3
زمان: حجم: 13.9M
👌مگه از یه مداحی دیگه چی می‌خوایم؟! 🎧 از روی خاک‌ها عَلم برداشت 🎤 سید‌مجید‌بنی‌فاطمه 🆔 https://eitaa.com/bibliophil 🆔 https://ble.ir/bibliophils
شبیه گندم ری آسیاب شد، بدن‌ت 😭
دشمن آب را آزاده کرده است. یعنی به فرزندان زهرا هم اجازه داده است که از مهریه مادرشان سهمی داشته باشند. بچه‌ها را می‌بینی که با رنگ روی زرد، با لب‌های چاک چاک و گلوهای عطشناک، مقابل ظرف‌های آب نشسته‌اند، اما هیچ‌کدام لب به آب نمی‌زنند. فقط گریه می‌کنند. به آب نگاه می‌کنند و گریه یکی عطش عباس را به یاد می‌آورد، یکی تشنگی علی‌اکبر را تداعی می‌کند، یکی به یاد قاسم می‌افتد، یکی از بی‌تابی علی‌اصغر می‌گوید و... در این میانه، لحن سکینه از همه جانسوزتر است که با خود مویه می‌کند: پدرم را آب دادند یا تشنه شهیدش کردند؟! تاب این منظره طاقت سوز، بی‌مدد از غیب، ممکن نیست. پرده را کنار می‌زنی و چشم به دور دست‌ها می‌دوزی، به ازل، به پیش از خلقت، به لوح، به قلم به نقش‌آفرینی خامه‌ی تکوین، به معماری آفرینش و... می‌بینی که آب به اشارت زهراست که راه به جهان پیدا می‌کند و در رگ‌های خلقت جاری می‌شود. همان آبی که دشمن تا دمی پیش به روی فرزندان زهرا بسته بود و هم‌اکنون با منت به رویشان گشوده است. باز می‌گردی. دانستن این رازهای سر به مهر خلقت و مرورشان، بار مصیبت را سنگین‌تر می‌کند. باید به هر زبانی که هست آب را به بچه‌ها بنوشانی تا حسرت و عطش از سپاه تو قربانی دیگری نگیرد. چه شبی است امشب زینب! عرش تا بدین پایه فرود آمده است یا زمین زیر پای تو تا جایگاه خدا اوج گرفته است؟ اگرچه خسته و شکسته‌ای زینب! اما نمازت را ایستاده بخوان! پیش روی خدا منشین. 📒کتاب آفتاب در حجاب/ سید مهدی شجاعی/ نشر نیستان 🆔 https://eitaa.com/bibliophil 🆔 https://ble.ir/bibliophils